مضامین فلسفی در داستان های متون کلاسیک ادب فارسی ( بخش سوم)
۲.۳ نمونه داستانهای معرفت شناسانه در متون کلاسیک ادب فارسی
معرفت شناسی یکی از مسائل اساسی فلسفه است. وایت ضمن بیان اهمیت و جایگاه پرداختن به مسئله شناخت در فلسفه اظهار میدارد سؤالات زیادی در خصوص شناخت، فیلسوفانی چون، زنو (Zeno)، ارسطو (Aristotle)، دکارت (Descarte)، بارکلی (Berkeley)، هیوم (Hyom)، کانت (Kant)، ویتگنشتاین (Wittgenstein)، سارتر (Sartre)، راسل (Russell) و دنت (Dennett) را به خود مشغول ساخته است. از سؤالات مهم در شناخت شناسی که فلاسفه درباره آن بحث کردهاند، حدود شناخت آدمی است:
از گذشتههای دور اعتقاد بر آن بود که شیء دارای دو جنبه یکی ذات و دیگری ظاهر است و بحث از اینکه انسان میتواند از ظاهر امور فراتر رود و به ذات امور پی ببرد یکی از سؤالات اساسی بود. از آنجا که همه متفکران درباره اهمیت و حدود شناخت انسان اتفاق نظری نداشتهاند نظریههای مختلف پدید آمده است.
زنو در زمینه شناخت آدمی و مطابقت آن با امر واقع اظهار میدارد، آنچه ما از حرکت میبینیم با آنچه در حرکت اتفاق میافتد به یک شکل درک نمیشود. زنو شاگرد پارامندیس با طرح داستان آشیل و لاکپشت توضیح میدهد که حرکت اتفاق نمیافتد و فقط به نظر میآید که چیزی حرکت میکند. ارسطو درباره حرکت گفته است دیدن حرکت آسان است اما درک آن دشوار.
چنین مسائل مهمی در فلسفه و سایر علوم بوده و هست، اما طرح آن برای همه افراد ممکن نیست. مگر با شیوهای از جمله کمک گرفتن از داستان. در ادامه نمونه داستان معرفت شناسانه که به مقوله شناخت عقلانی پرداخته، به شکل خلاصه نقل شده است. بعد از آن مواردی چون، تأمل در داستان برای تفکر بیشتر، پرسش کلیدی برای استخراج سؤال مهمی که برای کودک ایجاد میشود و سؤالات احتمالی مطرح شده توسط کودکان درباره داستان ذکر شده و در پایان داستان نیز به ذکر دلایلی پرداخته شده که مناسبت داستان را برای استفاده به عنوان محتوای فلسفه نشان میدهد.
۱.۲.۳ سه ماهی که در آبگیری بودند
یکی از داستانهایی که به مقوله معرفت شناسی اشاره دارد، داستان سه ماهی است. در کلیله و دمنه حکایتی وجود دارد با نام سه ماهی که در آبگیری بودند. خلاصه این داستان اینگونه است:
دو صیاد در مسیر برگشت از شکار به آبگیری رسیدند، در آن آبگیر سه ماهی را درون آب دیدند، خواستند آنها را شکار کنند، اما وسایل صید همراه نداشتند. آنها تصمیم گرفتند تا فردا وسایل صیادی را با خود بیاورند و ماهیها را صید نمایند. ماهیها که صدای صیادها را شنیدند، نگران شدند اما نمیدانستند چه باید بکنند. یکی از آنها که خطر را جدی شمرد، تصمیم گرفت تا فرصت باقی است از برکه بگریزد، بنابراین با تلاش فراوان خود را به رودخانه رساند و راه دریا را در پیش گرفت. دو ماهی دیگر با نگرانی و اضطراب در برکه ماندند تا اینکه صیادها برگشتند و قبل از هر کاری مسیر برکه به جوی را بستند. آن دو ماهی راه فرار را بسته دیدند.
یکی از آن دو سعی نمود برای نجات خود فکری کند تا اینکه تصمیم گرفت خودش را به مردن بزند، بنابراین خود را بر روی آب انداخت و آب هم او را بی اختیار بالا و پایین میبرد. صیاد وقتی آن ماهی را از آب گرفت دید که مرده است، بنابراین آن را بر زمین انداخت و مشغول گرفتن ماهی دیگر شد، در این فرصت ماهی که خود را مرده نشان داد با تقلا خود را در جوی آب انداخت و فرار کرد. ماهی سوم حیران و سرگردان از دست صیادها به این طرف و آن طرف برکه میرفت تا شاید بتواند خود را نجات دهد، اما راه فراری باقی نمانده بود و گرفتار صیادان شد.
تأمل در داستان
این داستان حاوی گفت وگوی مداوم چند ماهی با یکدیگر و گفت وگوی صیادان با هم است و به مسائلی چون، عقل، دوراندیشی، تقدیر، و سرنوشت که مسائل مهم فلسفی است اشاره دارد. شناسایی و راه رسیدن به آن به کمک عقل، یکی از سؤالات مهم فلسفه بوده است. ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه مینویسد:
راست است که غریزه (احساس و عشق و ...) دوست داشتنی است و عشقِ لحظه ای از اندیشه سالی خوشتر است، اما امروزه باید از حق عقل دفاع کرد، چراکه عقل همواره یاور انسان بوده است و نهتنها در تمدن بلکه از همان وقتی که امواج عظیم یخ از قطب شمال به جنوب سرازیر شدند، عقل به فریاد انسان ضعیف رسید تا همچون ماموتهای نیرومند نابود نشود.
هر کدام از مکاتب فلسفی در خصوص راه دستیابی به شناخت و میزان اعتماد به آن اظهار نظر کردهاند. به عنوان مثال عقل گرایان بر این باورند که حقیقت واقعی را تنها میتوان از طریق عقل آشکار کرد و نه با اعتقاد به آنچه حواس ما از جهان دریافت میکنند
سؤالاتی که ممکن است برای کودکان مطرح شود:
منظور و مفهوم داستان چیست؟
صیادان با دیدن ماهیهای درون برکه چه تصمیمی گرفتند؟
ماهیها در برابر تصمیم ماهیگیران چکار کردند؟
تفکر و دوراندیشی چیست؟
آیا تاکنون به آینده کارها فکر کردهاید؟
آیا میتوان سرنوشت را رقم زد؟
مناسبت داستان
این حکایت به مسئله مهم شناخت و در ذیل آن مباحثی چون تصمیم گیری و انواع تصمیم، پیامدها و نتایج هر تصمیم و همچنین بحث تقدیر و اراده پرداخته است. مسئله شناخت در فلسفه، فیلسوفان زیادی را در تاریخ فلسفه به خود مشغول ساخته است. وایت اظهار میدارد: سؤالِ چه وقت میتوانید بگویید، میدانم؟ از اینگونه سؤالات است. درستی و نادرستی دانستهها میتواند با توجه به نتیجه فکر یا چیز دیگری معلوم شود.
بچهها با تفکر در این مقوله میتوانند به کسب معرفت در شرایطی منطقیتر رهنمون شوند. همچنین پیکمال چنین داستانهایی را فلسفی میداند. این داستان را میتوان برای استفاده در یک اجتماع پژوهشی آماده کرد. چراکه در آن گفتوگو به عنوان یک ویژگی برجسته برای داستانهای فکری وجود دارد. برخی دیگر از نمونههای داستانهای معرفت شناسانه در جدول ۳ آمده است.
جدول.۳ نمونه داستانهای معرفت شناسانه متون کلاسیک ادب فارسی
۳.۳ نمونه داستانهای ارزش شناسانه در متون کلاسیک ادب فارسی
از جمله مسائل اساسی فلسفه، بحث ارزششناسی است که در آن به مسائلی چون ارزش، انواع و ماهیت آن پرداخته میشود. ایروانی و مختاری ارزشهایی چون راست گویی، شجاعت، حق گویی، وفای به عهد، و صبر را در قلمروی ارزشهای فردی محسوب میکنند و ظاهربینی، دروغ گویی، تهمت، خبرچینی، عهدشکنی، خودخواهی، کم صبری، حرص و آز، عجولبودن، عدم تعقل را ضد ارزش میدانند. در زمینه اجتماعی، ارزشها عبارتاند از احترام، قدردانی، کمک به دیگران، دوستی، دفاع از سرزمین، اتحاد، ایثار، مهربانی و ضد ارزشها عبارتاند از دزدی، ظلم، جنگ، قهر، تبعیض و عدم آزادی.
از گذشته تاکنون و در میان فلاسفه و سایر متفکران مقوله ارزش و سؤالات مبتلا به آن اهمیت بالایی داشته است. مقوله ارزش شناسی خود به دو بخش اخلاق و زیبایی شناسی تقسیم میشود.
الف) نمونه داستانهای اخلاقی در متون کلاسیک ادب فارسی
کاوش در خصوص خوبیها در رفتار انسان از علایق فلاسفه بوده است. اخلاق را اینگونه تعریف میکند:
اخلاق شعبه ای از فلسفه است که در ماهیتِ خوبی و حق، یا به قول فلاسفه، در باب خوبیها و حقها به بحث و گفتوگو و کاوش و پژوهش میپردازد و میکوشد تا روشن سازد که انسان چگونه باید باشد یا در زندگی چگونه باید رفتار کند تا به خوشی و سعادت دست یابد.
فلاسفه در طول تاریخ تلاش کردند تا با طرح مسائل اخلاقی و تفکر درباره آن پاسخ چنین سؤالاتی را به دست آورند. هرچند پاسخهای فلاسفه در این خصوص متفاوت است اما پرداختن به چنین سؤالاتی در متون فلسفی و ادبی بسیار است. از آنجا که طرح سؤالات فلسفی برای کودکان سخت و دشوار است، میتوان از داستانهای موجود در متون کلاسیک ادب فارسی که حاوی داستانهای فراوانی در زمینه مضامین اخلاقی و اجتماعی است، بهره برد. در ادامه، نمونه داستان ارزش شناسانه که به مقوله اخلاق پرداخته، به شکل خلاصه نقل شده و بعد از آن مواردی چون تأمل در داستان برای تفکر بیشتر، پرسش کلیدی برای استخراج سؤال مهمی که برای کودک ایجاد میشود و سؤالات احتمالی مطرح شده توسط کودکان درباره داستان ذکر شده و در پایان داستان نیز به ذکر دلایلی پرداخته شده که مناسبت داستان را برای استفاده به عنوان محتوای فلسفه نشان میدهد.
شیخ گَرَکانی و گربه
پرداختن به سؤالاتی ارزش شناسانه میتواند به کمک داستان شیخ گَرَکانی و گربه برای کودکان صورت پذیرد. عطار این داستان را که حکایتی منظوم است در الهی نامه آورده است. با این مضمون:
مردی حکیم، گربه ای را در خانقاه خود راه داده و با او انس گرفته بود. اهل خانقاه گربه را امین میدانستند، تا اینکه روزی از روزها تکه گوشتی از آشپزخانه ربوده شد. مستخدمان فهمیدند که گربه آن را برداشته، و یکی از آنها گربه را تنبیه کرد. مرد حکیم به مستخدم گفت: گربه وفادار بوده و تاکنون بدون اجازه چیزی از خانه برنداشته است! مستخدم به حکیم جریان دزدی گربه را گفت.
مرد حکیم گربه وفادار را بادقت نگریست. گربه که ناراحت بود رفت و بعد از لحظاتی با ۳ بچه ای کوچک که تازه به دنیا آورده بود، نزد حکیم برگشت و در گوشه ای نشست. وقتی حکیم به ماجرا پی برد از رفتار مستخدم ناراحت شد، مستخدم هم از تنبیه کردن گربه پشیمان شده بود.
تأمل در داستان
این داستان به مضامین ارزشی و اخلاقی چون حس نوعدوستی، محبت مادری، امانت داری، قدرشناسی، و قضاوت عجولانه اشاره دارد که از مسائل مهم فلسفه است. یکی از مسائل مهم مطرح شده در فلسفه وجدان است. دادبه اظهار میدارد که وجدان اخلاقی نیرویی درونی است که خیر را از شر و نیک را از بد بازمیشناسد و برای انسان تکلیف معین میکند.
کانت درباره اینکه آیا میتوان دزدی کرد یا خیر میگوید:
غیر منطقی است کاری که به ظاهر نتیجه خوبی دارد، بد انجام شود. پس دروغ اشتباه است. چون دروغ گفتن با طبیعت منطقی ما سازگار نیست
سؤالاتی که ممکن است برای کودکان مطرح شود:
منظور و مفهوم داستان چیست؟
چرا اهل خانه به گربه اعتماد داشتند؟
آیا با یکبار اشتباه دیگر نمیتوان خوب بود؟
آیا کسی را که به خاطر فرزندانش دزدی کرده باید مجازات کرد؟
آیا گربه حق داشت از آشپزخانه غذا را بردارد؟
مناسبت داستان
این حکایت به مضمون اخلاق به عنوان یکی از مباحث مهم ارزش شناسی اشاره دارد و در آن به مسئله عدالت در قضاوت و متهم کردن بدون دلیل دیگران پرداخته است. وایت اظهار میدارد این سؤال که « آیا شما آدم عادلی هستید؟» مربوط به ارزششناسی است. حکایت شیخ گَرکانی و گربه به سبب پرداختن به مفهومی اخلاقی و به سبب منظوم بودن و شیوایی بیان دارای جنبههای ادبی و فلسفی است. این داستان گفتوگوی مستمری بین خدمتکار و شیخ درباره گربه است که میتواند به تفکر کودک در خصوص اخلاق کمک کند.
برخی دیگر از نمونه داستانهای ارزششناسانه در جدول ۴ آمده است.
جدول.۴ نمونه داستانهای ارزش شناسانه (اخلاق) متون کلاسیک ادب فارسی
ادامه دارد...
مضامین فلسفی در داستان های متون کلاسیک ادب فارسی ( بخش اول)
مضامین فلسفی در داستان های متون کلاسیک ادب فارسی ( بخش دوم)
مضامین فلسفی در داستان های متون کلاسیک ادب فارسی ( بخش پایانی)
آموزک در رابطه با این موضوع، مقالهی زیر را پیشنهاد میدهد: