اختلال پردازش حسی (SPD) در کودکان - بخش اول
همهی ما با جنبههای حسی زندگی روزمره آشنا هستیم. حتما متوجه شدهاید که رفتن به باشگاه یا پیادهروی طولانی مدت در طبیعت به شما کمک میکند تا در طول روز آرامش و تمرکز بیشتری داشته باشید. یا شاید تجربه کردهاید که ماساژ، موسیقی، رایحهی خوب یا حتی خوردن یک غذای خوشمزه به شما کمک میکند تا سرزندهتر و شادابتر باشید و توانایی کنار آمدن با مشکلات روزمرهی خود را داشته باشید. بیشتر ما بدون اینکه عمدی داشته و به این موضوع فکر کرده باشیم، یک «سبک زندگی حسی» را برای خود ساختهایم. چگونگی شکلگیری این فرآیندها و همچنین تأثیری که بر سلامتی ما دارند همانند سایر حوزههای مربوط به بهداشت و سلامت، سزاوار توجه و بررسی است.
بدن و مغز ما با استفاده از سیستمهای ویژهای تمام اطلاعات حسی موجود در محیط ما را ثبت و آنها را با هم جمع میکند تا تصویری کامل نشان دهد از آنچه در بدنمان میگذرد و از آنچه در پیرامون ماست، مثلا در کجا و چه زمانی هستیم.
پردازش حسی، تجربیات ما را از جهان شکل میدهد و بازخورد این تجربیات، احساس ما را شکل میدهد.
برای مثال وقتی در جایی هستیم که یک صحنهی دلخراش را با چشمان خود میبینیم، به ما احساس ناخوشایندی دست میدهد. این حس ناخوشایند، زمینهای میشود تا مغز ما دستور بدهد که آن مکان را ترک کنیم. در بدن ما، سامانهی جنگ و گریز (سمپاتیک) آغاز به فعالیت میکند و با افزایش ضربان قلب و تعداد تنفس و همچنین افزایش سوختهای سلولی در خون، به ما در گریختن از آن فضا کمک میکند. در این اتفاق، حس بینایی و سایر حواسی که در ادامه شرح داده میشوند، دست به دست هم میدهند تا یک احساس واحد در ما نسبت به پدیدهی ناخوشایند پیش بیاید و سپس برای حفظ بقای خود از آن اتفاق فاصله بگیریم.
شاید در مدرسهی ابتدایی درباره پنج حس اصلی (بینایی، بویایی، چشایی، شنوایی و لامسه) مطالبی یاد گرفته باشید، اما حقیقت این است که ما جهان را با بیش از پنج حس، 8 حس، تجربه میکنیم. این هشت حس موارد زیر هستند:
حس عمقی (Proprioception)
حس عمقی، حسی است که با آن حرکت و موقعیت اعضای بدن خود را درک میکنیم. اعصاب تامین کنندهی این حس، نورونهای احساسی-مکانیکی (mechanosensory ) هستند که در ماهیچهها، تاندونها و مفاصل قرار دارند. دستگاه عصبی مرکزی (مغز و نخاع)، حس عمقی را با سایر حواس از جمله بینایی و حس تعادل یکپارچه میکند تا به فرد دیدی کلی درباره موقعیت بدنی، حرکت و شتاب بدهد. همچنین به مغز دربارهی جابهجایی شما یا فضایی که در آن هستید، اطلاعاتی را ارسال میکند.
حس تعادل (vestibular)
این حس را بافت عصبی موجود در حلزونی گوش داخلی تامین میکند. حس تعادل یا وستیبولار باعث میشود که شما در هنگام ایستادن یا حرکت تعادل داشته باشید. مایعی که در حلزونی گوش جاری است، نسبت به حرکت بدن بسیار حساس است و با حرکت شدید سر و بدن، به تلاطم در میآید و سلولهای عصبی موجود در دیوارهی حلزونی گوش را تحریک میکند. پیام عدم تعادل از طریق این سلولها به مغز مخابره میشود و مغز هم دستور میدهد که فرد در حالتی قرار بگیرد که تعادل بیشتری داشته باشد.
حس آگاهی درونی (Interoception)
این نوع حس شاید بهترین و خوشایندترین حس در وجود شما باشد. در واقع از طریق این حس شما درک میکنید که اکنون چه احساسی دارید. از احساساتی مانند سرما یا گرما گرفته تا ناراحتی و خوشحالی و به شوق آمدن و.... از راه این حس میتوانید احساسات خود را هر لحظه ارزیابی کنید و مغز نسبت به این احساسات دستورات مناسب را به قسمتهای مختلف بدن میفرستد. برای مثال با بروز احساس ناراحتی زیاد، مغز به غدد اشکی دستور میدهد که متناسب با این احساس اشک ترشح کنند.
پنج حس باقی مانده از این 8 حس نیز همانهایی هستند که میشناسیم و همه از آنها آگاه هستیم. فرآیند انتقال حس و حرکت بین بدن و مغز در هر ثانیه از روز انجام میشود و ما با استفاده از اطلاعات بیرونی و درونی که به ما میرسد، جهان پیرامون خود را درک کرده و در نتیجه زندگی آگاهانهی ما به عنوان یک انسان رقم میخورد. وجود این احساسات نه تنها برای بقای ما ضروری است، بلکه کیفیت زندگی ما، انجام کارها و وظایف، دوستیابی و احساس عشق و تعهد به مجموعهی این حواس و تفسیر درست آنها توسط مغز و بروز واکنش صحیح از طرف مغز بستگی دارد.
اختلال پردازش حسی (SPD)، یعنی عدم توانایی مغز در تفسیر و ترجمهی این اطلاعات و در نتیجه دادن پاسخ نامناسب به این اطلاعات و یا پاسخ ندادن به آنها است. SPD، یک بیماری عصبی است که در آن فرد در پردازش اطلاعات دریافت شده از راه حواس پنجگانه، دچار مشکل میشود. این اختلال میتواند مهارتهای حرکتی غیر ظریف، مانند راه رفتن و یا مهارتهای حرکتی ظریف، مانند نوشتن، نقاشی کردن و رنگ آمیزی را تحت تاثیر قرار بدهد. همچنین میتواند حساسیت به بو، طعم و لمس برخی اشیا را کم کند یا از بین ببرد.
SPD، تابهحال به عنوان یک اختلال جداگانه شناخته نمیشد و بسیاری از کارشناسان اعتقاد داشتند که این اختلال در دسته اختلالهای دیگری مانند ناتوانی ذهنی، اوتیسم و ... بررسی میشود. به همین دلیل درمورد این اختلال، عوامل، نشانهها و درمان آن اطلاعات زیادی در دسترس نیست و فقط مدت کوتاهی است که در جهان به شکل خاص و متمایز به این اختلال پرداخته شده است. با این حال در همین مدت کوتاه نیز پژوهشهای خوبی در این رابطه انجام شده و نتایج مفیدی به دست آمده است. بنابراین والدین باید نسبت به این اختلال شناخت پیدا کرده و با دیدن نشانههای آن سریعتر به پزشک مراجعه کنند.
افرادی که دچار SPD هستند ممکن است دارای دو اختلال متضاد باشند. برخی از این افراد نسبت به مسائل پیرامون خود بسیار بیاهمیت هستند. بهگونهای که به اتفاقاتی مانند مرگ یکی از نزدیکان پاسخ مناسبی نمیدهند و از دید دیگران انسانی بی احساس به نظر میآیند. اما کمتر کسی میداند که مغز این افراد توانایی پردازش اتفاقات احساسی پیرامونشان را به درستی ندارد و فرمان عملکردی مغز به ماهیچهها و سایر ارکان عملکردی بدن او دچار مشکل است. از سوی دیگر برخی از افراد مبتلا به SPD، نسبت به محرکهای حسی پیرامون خود بسیار حساس هستند. مثلا با شنیدن صداهای عادی، آشفته و عصبی میشوند یا حتی لمس پیراهن با بدنشان حس بدی به آنها میدهد. این افراد نسبت به شرایط محیطی پاسخهایی بسیار شدیدتر از معمول میدهند. هردو سوی این اختلال برای فرد مبتلا و اطرافیانش ناخوشایند و دردآور است. بنابراین بهتر است با شناختن علتها و نشانههای این اختلال، هرچه سریعتر برای بهبود فرد مبتلا اقدام کنیم.
البته باید دانست که همهی ما گاهی این نشانهها را کم و بیش نشان میدهیم. مثلا ممکن است نسبت به یک بوی زننده بیشتر از دیگران واکنش نشان دهیم یا از برخی محرکهای ترسآور مانند شنیدن صدای شلیک گلوله کمتر از دیگران بترسیم. اما اختلال پردازش حسی به معنای حساسیت بیش از حد یا کمتر از حد طبیعی نسبت به محرکهای طبیعی است. برای مثال کودکی که دچار SPD است، ممکن است نتواند صدای پس زمینهی راهروی مدرسه را در ذهن خود حذف و فقط به صدای آموزگار در کلاس گوش کند. از سویی ممکن است کودک مبتلا به SPD، وزن مداد را در دست خود به خوبی حس نکند و نتواند فشار لازم را برای نوشتنی خوانا و پررنگ بر مداد بیاورد. این به دلیل اختلال در پردازش حس لامسهی او است که در نتیجه مغز فرمان لازم را به عضلات انگشتان نمیدهد. این اتفاقات باعث میشود که این کودکان در روند آموزش خود دچار اختلال شوند و در نتیجه همسالان، آموزگاران و والدین آنها را سرزنش کنند.
علتهای اختلال پردازش حسی
در سالهای ابتدایی که این اختلال به عنوان یک اختلال خاص مطالعه شد، پژوهشگران سعی کردند تا مشکلات مغزی را که سبب بروز این اختلال میشوند پیدا کنند. برای این کار، توسط فناوری ویژهای که اساس آن MRI مغزی است، با استفاده از حرکت میکروسکوپی مولکولهای آب در مغز، سلامت و طبیعی بودن مجاری موجود در مادهی سفید مغز را بررسی کردند. (توضیح: مغز از دو قسمت مادهی سفید و مادهی خاکستری تشکیل شده است که مادهی خاکستری محل پردازش ورودیهای حسی مغز است و مادهی سفید، بخشهای مختلف مادهی خاکستری را بههم متصل میکند و بنابراین در صورت اختلال مادهی سفید، ارتباط بین قسمتهای مختلف پردازش کنندهی مغز قطع میشود و در نتیجه پردازش اطلاعات دچار اختلال میشود.)
در این پژوهشها، ابتدا کودکانی را با تشخیص اختلال پردازش حسی انتخاب کردند با توجه به نشانههای آنها و گزارش والدین و آموزگارانشان. سپس ساختار مغز آنها را با کودکان هم سن و سالی که از لحاظ بهرهی هوشی و حتی چپ دست یا راست دست بودن، کاملا شبیه این کودکان بودند اما مبتلا به SPD نبودند، مقایسه کردند. در این مطالعه، برای هر دو گروه مورد و شاهد، تصویربرداری پیشرفتهی مغزی انجام شد.
در این تصاویر، مجاری مادهی سفید در مغز کودکان دچار SPD غیرطبیعی بودند. بهویژه مناطقی در پشت مغز که مسئول ایجاد ارتباط بین ورودیهای حسی شنوایی، بینایی و لامسه هستند. همچنین در این ناحیه از مغز، ارتباطات مجاری مادهی سفید بین دو نیمکرهی چپ و راست دچار انسداد یا گشادی بیش از اندازه بود.
با کمک این تصاویر محققان به نتیجهی مهمی دست یافتند. پیش از این اثبات شده بود که اختلال اوتیسم و ADHD که قبلا تصور میشد همراه با SPD باشند و در واقع SPD را زیرمجموعهی این اختلال میدانستند، مربوط به قسمت قدامی مادهی سفید مغز( لوب پیشانی) هستند. اما در این پژوهشهای جدید محققان متوجه شدند که اختلال مغزی در SPD، در منطقهی دیگری (پشت مغز یا لوب اوکسی پیتال) متمرکز است. بنابراین SPD یک اختلال متمایز است و اگرچه ممکن است نشانههایش با سایر اختلالهای عصبی-روانی همپوشانی داشته باد، اما دلیل و در نتیجه درمان آن متفاوت است.
محققان به این نتیجه رسیدند کودکانی که مبتلا به SPD هستند، مجاری بسیار ریز مادهی سفید، در خلف مغز دچار اختلال میکرونی است و در نتیجه پیامهای رسیده و نیمه پردازش شده در قشر خاکستری مغز، به پردازش نهایی نمیرسند. مطالعات نشان داد که بیشترین اختلال، در مسیرهای پردازش حس شنوایی است. بعد از آن مراکز چند حسی (ادغام احساساتی مثل شنوایی و بینایی و درد و...) دچار اختلال بود که باعث میشود که فرد در عمل، نسبت به فضایی پر از احساسات مختلف بی تفاوت باشد یا اینکه نتواند آنها را از هم متمایز کند و به همه پاسخ نامناسب و عصبی مانند ترس و ابراز خشونت بدهد. گاهی نیز تلفیق اطلاعات ناشی از چندین حس برای فرد غیرممکن میشود و رفتارهایی مانند کودکان مبتلا به اوتیسم (خودزنی و کوبیدن سر به زمین) را از خود نشان میدهد. در حالی که از لحاظ ساختار مغزی فرد دچار اوتیسم نیست.
بنابر آنچه گفته شد، ممکن است تابهحال بسیاری از کودکانی که با تشخیص بیماری ADHD و یا اوتیسم تحت درمان قرار گرفته اند، درواقع مبتلا به SPD بودهاند و به همین دلیل است که در موارد بسیاری، درمان این افراد کارساز نبوده است. چون از ابتدا اختلال این افراد درست تشخیص داده نشده است.
ادامه دارد...