
بخش چهارم: بازگشت به آلمان و آغاز بهکار نخستین باغچه کودکان
فروبِل برای سامان دادن به وضعیت خاکسپاری مادر همسرش، سال ۱۸۳۶ به برلین بازگشت. در مدت اقامت کوتاهش در برلین، از مرکزهای نگهداری کودکانِ مادران کارگر بازدید کرد. بهسبب ویژگیهای دورهی صنعتی شدن، مرکزهای نگهداری کودک در آلمان رایج بود. سال ۱۸۱۶ در اسکاتلند «شیرخوارگاهها»[۱]یی برپایهی همین ایده برای نگهداری از کودکانِ بافندگان راهاندازی شده بود و در انگلستان نیز نمونهای از این شیرخوارگاه برپا بود. از اینرو هنگامیکه فروبِل به اهمیت مدرسهای برای خردسالان میاندیشید، ایدهی آن کموبیش در اروپا رایج و بر سر زبانها بود. بااینهمه، شیرخوارگاهها در آن هنگام، بیشتر جایی برای نگهداری از کودکان خردسال بود تا جایی برای کمک کردن به آموزش و رشد آنها. ولی فروبِل آموزش خردسالی را مرحلهای مهم از آموزش میدانست که همه کودکان حق دارند از آن بهرهمند باشند.
فروبِل بار دیگر در سال ۱۸۳۷ به جنگلهای تورینگن بازگشت و این بار در دو کیلومتریِ کَیلهاو، در «بلاکنبورگ»[۲]، ساکن شد. او نخست میخواست مدرسهی خردسالان را در کَیلهاو راهاندازی کند، ولی باروپ که اکنون مدیر مدرسهی کَیلهاو بود، موافق هزینهها نبود و به او کمک کرد تا مدرسه خردسالان را در یک کارخانهی باروتسازی قدیمی در بلاکنبورگ راهاندازی کند. میددِندورف نیز بار دیگر به او پیوست. نوآموزان این مدرسه، کودکان خردسال خانوادههای شهری بودند که با دودلی کودکان را به مدرسه فرستاده بودند. اینبار، افزون بر آموزش کودکان، یک خبرنامهی هفتگی، که بیشتر مقالههایش را فروبل مینوشت، برای توضیح هدفها و روشهای مؤسسهاش منتشر کرد. نخستینبار هدیهها و روش بهکارگیری آنها را در این خبرنامه، که روزهای دوشنبه منتشر میشد، معرفی کرد.
همسر فروبِل که همکار نزدیک او نیز بود و بیشتر آهنگهای کتاب «ترانهها و بازیهای مادرانه» را نوشته و ترانهها را سروده بود، در سال ۱۸۳۹ درگذشت. فروبِل بسیار اندوهگین بود، ولی کوشید سخنرانیها و آموزشها را ادامه دهد. او هدیهها و فعالیتها را کامل کرد و کارگاهی برای تولید افزارهای آموزشیاش راهاندازی کرد.
بهاینترتیب، هدیهها و برنامهی آموزشی فروبِل در سراسر آلمان شناخته شدند و سخنرانیهای فراوانی دربارهی آنها انجام داد. بااینهمه، او تا سال ۱۸۴۰ نامی برای برنامهی آموزشیاش انتخاب نکرده بود. یک روز که همراه میددِندورف و باروپ در جنگلهای تورینگن راه میرفتند، ناگهان ایستاد و به دوردست خیره شد و گفت: «یافتم! نام مؤسسه باید «باغچه کودکان» باشد.»
در بیستوهشتم ماه ژوئن سال ۱۸۴۰ (۷ تیرماه ۱۲۱۹ ش.) - به مناسبت چهارصدمین سالگرد اختراع ماشین چاپ توسط گوتنبرگ - نخستین «باغچه کودکان» رسماً فعالیتش را آغاز کرد. داشتن زمین بزرگ، یکی از ویژگیهای اصلی باغچههای کودکان در نظر گرفته شده بود تا کودکان در آنجا گُل و سبزی پرورش دهند.
تصویری از یک باغچه کودک برگرفته از صفحه اینترنتی موزه بلاکنبرگ
باغچه کودکان، واژهای (در زبان آلمانی kindergarten یک واژه است)، نو بود که فروبِل برای بیان دیدگاهش دربارهی آموزش دورهی خردسالی آن را پدید آورده بود. این نام هم بیانگر ایدهی جایی ویژهی کودکان بود و هم بیانگر ایدهی پرورش و بالندگی آنها در آنجا. او میگفت: «کودکان مانند گلهای کوچک، گوناگوناند و به مراقبت نیاز دارند. هریک از آنها بهتنهایی زیبا است و بودن آنها در کنار هم، چشماندازی باشکوه است.»
اکنون که فروبِل نامی برای برنامهاش برگزیده بود، بیشتر و بیشتر برای معرفی آن سخنرانی و کارگاه برگزار میکرد. همچنین، او انتشارات خودش را برای چاپ «هفتهنامهی دوشنبه» و کتاب «ترانههای مادرانه»[۳] راهاندازی کرد.
دیدگاه جدیدی بگذارید