
بخش پنجم: هشت سال پایانی زندگی فروبِل
فروبِل در سال ۱۸۴۴ بلاکنبرگ را ترک کرد تا به سراسر آلمان سفر کند و دربارهی روش آموزش در باغچههای کودکان سخنرانی کند. در این سالها، باغچههای کودکان یکی پس از دیگری در بخشهای گوناگون آلمان راهاندازی میشدند. چنانکه تا سال ۱۸۴۷، هفت باغچه کودکان در آلمان راهاندازی شده بود. چهلوچهار باغچه کودکان دیگر نیز در سال ۱۸۴۸، افزوده شدند. فروبِل در سال ۱۸۴۹ تصمیم گرفت با «لوئیزه لِوین»[۱] که سالها پیش دانشآموز او بود، ازدواج کند و به کَیلهاو بازگردد. ولی همسران میددِندورف و باروپ و دیگر زنان کَیلهاو چنین ازدواجی را دستمایهی گسترش شایعهها دربارهی مدرسه و اجتماع کَیلهاو میدانستند و مخالف بودند.
تا سال ۱۸۴۹، شمار فراوانی باغچه کودکان راهاندازی شده بود و تقاضا برای آموزگار، آنقدر زیاد شد که فروبِل و همسر آیندهاش، یک مدرسه تربیت آموزگار در ساختمانی به نام «مارییِنتهال»[۲] در «لیبِناِشتاین»[۳] راهاندازی کردند. بسیاری از علاقهمندان برای دیدن فعالیتهای او در عمل، به مارینتهال میآمدند. در میان بازدیدکنندگان، بارونس «فُن مارنهولتس بویلو»[۴] نیز بود. روش آموزشی فروبِل چنان بر او تأثیر گذاشت که باقی زندگیاش را به گسترش کار او در آلمان و سراسر اروپا پرداخت. یکی از کسانی که بویلو با خود به دیدار فروبِل بُرد، «آدولف دیستِروِگ»[۵] آموزشگر برجستهی پروسی و مدیر مدرسهی برلین، بود. او نیز از کارهای فروبِل به شوق آمد و برای برگزاری گردهمایی آموزگاران در لیبناشتاین و آشنایی آنها با دیدگاهها و روشهای فروبِل، کوشش کرد.
سرانجام فروبِل و لوییزه لوین در سال ۱۸۵۱، در میان جشن و شادی بسیارِ دوستانشان، ازدواج کردند. ولی این شادی دیری نپایید. کارل فروبِل، برادرزادهی فروبِل که سوسیالیست بود، رسالهای بانام «زنان، دبیرستانها و باغچههای کودکان»[۶] منتشر کرد. این رساله تنها آرمانهایی دربارهی آموزش زنان را بیان نمیکرد، بلکه دیدگاههای سوسیالیستی نیز در آن بود، که حکومت آن زمان آلمان، با آن مخالف بود. در همان سال، «فُن راومِر»[۷]، وزیر آموزش پروس[۸]، همهی باغچههای کودکان در پروس را تعطیل کرد. استدلال او این بود که باغچههای کودکان با آموزش سوسیالیسم و هدایت کودکان بهسوی بیدینی، علیه حکومت اقدام میکنند. همهی کوششها برای روشن کردن تفاوت میان عمو و برادرزاده نادیده گرفته شد.
فروبل که دیدگاههایش بنیادی مذهبی داشت، نه سیاسی، پسازاین رویداد و به سرانجام نرسیدن کوششهایش برای فرجامخواهی، شکسته شد. بسته شدن باغچههای کودکان بهمعنای نابودی کوششهایش در طول زندگی بود.
گردهمایی با حضور آموزگاران در بلانکنبرگ برای پشتیبانی از فروبِل و ارج نهادن به کوششهای او برگزار شد. ولی، بسته شدن باغچه کودکان تأثیر بد خود را روی او گذاشته بود و وضعیت بدنی فروبل روزبهروز بدتر میشد. همچنانکه فروبل به پایان زندگیاش نزدیک میشد، دیگر امید دیدن شکوفایی باغچه کودکان را تا هنگام زنده بودناش نداشت. فروبِل در اینباره در زندگینامهاش چنین نوشته است: «اینک میدانم سدهها باید بگذرد تا دیدگاه من دربارهی کودکِ انسان و آموزش او پذیرفته شود، ولی این موضوع دیگر آزردهام نمیکند.»
فروبل در بیستویکم ژوئن سال ۱۸۵۲ (۳۱ خرداد ۱۲۳۱ ش.)، پس از یک دوره کوتاه بیماری، از دنیا رفت. میددِندورف سنگ مزار او را با الهام از هدیهی دوم فروبِل برای کودکان (کره، استوانه و مکعب) طراحی کرد و «اِرنست لوتر»[۹] از نوادگان «مارتین لوتر» آن را ساخت. سنگنوشتهی مزار فروبِل نیز فراخوان پرآوازه او برای راهاندازی باغچههای کودکان است: «بیایید برای کودکانمان زندگی کنیم.»[۱۰]
منابع:
- Armytage. W. H. G. (1959). "Friedrich Froebel: A Centennial Appreciation". History of Education Journal, Vol. 10, No. 1/4, Tenth Anniversary Issue, pp.81-87
- https://www.jstor.org/stable/3659205
- Elkind, David (2015). Giants in the Nursery: A Biographical History of Developmentally Appropriate Practice. Redleaf Press.
- Hubbard, Elbert (1916). Little Journey's to the Homes of Great Teachers Vol.10. New York : Wm. H. Wise & Co.
- http://www.froebelweb.org/
- https://www.froebelgifts.com/
[۱] Louise Levin(1815-1900)
[۲] Marienthal
[۳] Liebenstein روستای گردشگری در ناحیهی تورینگن آلمان.
[۴] Baroness Bertha von Marenholtz-Bülow (5 March 1810- 9 January 1893)
[۵] Friedrich Adolph Wilhelm Diesterweg (29 October 1790 – 7 July 1866)
[۶] Women, High Schools and Kindergartens
[۷] von Raumer
[۸] Prussia
[۹] Ernst Luther سال ۱۸۱۷ در سیصدمین سالگرد اصلاحات کلیسا به رهبری «مارتین لوتر»، فروبِل متوجه شد دو نوادهی او در فقر زندگی میکنند. او «ارنست» و برادرش را در کیلهاو میپذیرد. (برگرفته از http://www.froebelweb.org/).
[۱۰] Come, let us live for our children!” (“Kommt, lasst uns unsern Kindern leben!”)
دیدگاه جدیدی بگذارید