پدیدهی جهانی شب دوم پس از تولد
بهداشت مادر و نوزاد - جستار یک
«شیرین ابراهیمی پارسا» از همکاران و مترجمان «کتابک» و «آموزک» است. او دانشآموخته مامایی، مترجمی زبان انگلیسی و زبانشناس ایرانی است، و اکنون در کانادا زندگی میکند. به سبب این که او مادر است و تجربههای مادری برای او همواره با پژوهش و دانستن همراه بوده، علاقه دارد این تجربهها را با دانش روز بیامیزد و آنها را با مادران فارسی زبان درمیان بگذارد.
یادم است شب اوّلی که دخترم بهدنیا آمد، بسیار آرام بود، بیشتر میخوابید و ما بهسختی او را بیدار میکردیم تا شیر بخورد، و قند خونش افت نکند. همین نوزاد، شب دوم، همهی شهر را روی سرش گذاشت و هر کاری میکردیم، آرام نمیشد!
هنگامی که پسرم بهدنیا آمد، چون در کشور کانادا پس از سزارین، مادر و کودک را دو شب در بیمارستان نگه میدارند، شب دوم نیز در بیمارستان بودیم. او نیز مانند خواهرش، شب اوّل بسیار آرام بود، اما شب دوم گریههای شدیدی میکرد که هر کاری کردیم، نتوانستیم او را آرام کنیم. همسرم نزد پرستار رفت. هنگامی که پرستار آمد، توجه ما را به تابلویی جلب کرد که بر روی دیوار همهی اتاقهای بخش پس از زایمان، نصب شده بود. خلاصه نوشتهی روی تابلو این بود:
شما بیستوچهار ساعت اوّل مادر شدن را گذراندهاید. شاید بچههای دیگری نیز داشته باشید، اما شما دوباره یک مادر جدید شدهاید ... اکنون شب دوم تولد نوزاد شماست.
کوچولوی شما ناگهان متوجه میشود که دیگر به رحمِ گرم و آسوده و اگرچه اندکی پر سر و صدا که هشت نُه ماه گذشته را در آن بوده، برنخواهد گشت و این بیرون «ترسناک» است. او دیگر صداهای آشنایی همچون صدای قلب شما، صدای خشخش سرخرگهای جفت و صدای آرامشبخش شُشها و صدای رودههای شما را نمیشنود. و بهجای آن، اکنون او پوشک شده، تنش با لباس پوشانده شده و در یک پتو نیز پیچیده شده و بر روی یک تختخواب است. همه جور آدم به او دست میزنند و او به این صداها، نورها و بوها عادت ندارد. ولی او یک چیز را کشف کرده است، صدایش را. شما نیز درمییابید هربار که او را از سینهتان جدا میکنید، آسوده و آرام خوابیده، ولی با گذاشتنش بر روی تختخواب، با صدای بلند اعتراض میکند.
در واقع هر بار که نوزادتان را نزدیک سینه میگذارید، او اندکی شیر میخورد و خوابش میبرد. و هنگامی که او را از خود جدا میکنید و روی تختخواب میگذارید، دوباره گریه میکند، و شما را میخواهد. این واکنش نوزاد ساعتها ادامه مییابد. بسیاری از مادران متقاعد شدهاند که علت بیتابی نوزاد، نداشتن شیر و گرسنگی زیاد کودکشان است، در حالی که علت چیز دیگری است. نوزاد سپس به این واقعیت پی میبرد که آرامشبخشترین و آسودهترین جا برای او، سینه مادر است. آنجا نزدیکترین جا به «خانه» است. به نظر میرسد این پدیده جهانی است. مشاوران شیردهی در سراسر جهان چنین رویدادی را در شب دوم گزارش کردهاند.
اکنون چه باید کرد؟
پس از این که نوزاد خوب شیر خورد، بسیار آرام سینه را از دهان او بیرون کنید و مکیدنش را متوقف کنید. سپس سینهتان را برایش مانند بالشی نرم و راحت کنید. سعی نکنید بادگلویش را بگیرید. او را در آغوشتان بگیرید تا خوابش «سنگین» شود و هنگام حرکت، بیدار نشود. خواب نوزادن در آغاز «سبک» است (REM) و سپس به خواب عمیق میروند و هر نیم ساعت یکبار، این چرخه تکرار میشود. اگر نوزاد دوباره نق زد و دنبال چیزی گشت و خواست دوباره به سینه شما بچسبد، کاملاً طبیعی است. این راهی است که با آن آرام میشود.
یک پیشنهاد سودمند دیگر. دستان نوزاد در رحِم، بهترین دوستان او بودند. هنگامی که احساس ناراحتی میکرد، شست یا انگشتانش دیگرش را میمکید. اکنون به یکباره دستانش از او دور شدهاند و حتی با دستکش پوشانده شدهاند. با این دستکشها او دیگر خود را نمیتواند آرام کند. نوزادان برای حس کردن باید لمس کنند. حتی هنگامی که او سینهی شما را لمس میکند، «اکسی توسین» بیشتری در بدن شما ترشح میشود و به افزایش شیر شما میانجامد. پس دستکشهای او را درآورید و پتویش را شُل کنید تا بهآسانی به دستهایش دسترسی داشته باشد. شاید صورتش را ناخن بکِشد، اما بهزودی این واکنش او نیز درست میشود. به هر حال، او هنگامی که در شکم شما بوده، ناخن داشته، ولی کسی به دستهای او دستکش نمیکرده است!
بهیاد داشته باشید که این اتفاق پس از این نیز گاهی تکرار میشود. اجازه ندهید این واکنش نوزاد شما را عصبی کند. گاهی نوزادان فقط نیاز دارند بیشتر در آغوش گرفته شوند. (۲۰۰۱/ جَن بارگر)
و به این ترتیب، ما با آگاهی از وضعیت ویژهی نوزادمان و در حالی که عمیقاً دلمان برایش میسوخت که چه شب پُر تنش و غمناکی را پشت سر میگذارد، این شب را بدون نگرانی از این که آیا او گرسنه است؟ آیا شیر کافی نیست؟ آیا دلدرد دارد؟ و ... با آرامش سپری کردیم.