پیامدهای دلبستگی ناایمن در دوران کودکی
ضعف عاطفی و پرخاشگری از پیامدهای دلبستگی ناایمن در دوران کودکی است.
دلبستگی یکی از مهم ترین مباحث حوزه روان شناسی رشد است؛ به ویژه دلبستگی یا پیوند عاطفی بین مادر و فرزند که نه فقط باعث می شود کودک بتواند از دوران کودکی اش بیشترین لذت را ببرد، بلکه از بروز اختلالات اضطرابی، ناامنی، افسردگی و... در دوران بزرگسالی پیشگیری می کند. بنابراین باید به موضوع پیوند عاطفی بین مادر و فرزند به عنوان یکی از شاخص های مهم سلامت روان افراد توجه کنیم و از والدین مصرانه بخواهیم به این مسئله توجه کافی داشته باشند.
دلبستگی ایمن و ناایمن
میزان دلبستگی یا پیوند عاطفی بین والدین به ویژه مادر با کودک از همان سال های اولیه زندگی مشخص می شود. در واقع دوره کودکی مهم ترین و تأثیرگذارترین بخش از دوران حیات آدمی برای شکل گیری شخصیت فرد محسوب می شود.
دکتر پیمان هاشمیان فوق تخصص روان پزشکی کودک و نوجوان و استادیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد می گوید: یک کودک ۲ ساله با دلبستگی ایمن باید بتواند دقایقی از مادر دور شود و بازی کند بدون این که دچار اضطراب شود و پس از بازگشت مادر ابراز ناراحتی نکند. در صورتی که یک کودک ناایمن با کوچک ترین تغییری که در محیط پیرامونش رخ می دهد، دچار اضطراب شدید می شود و با گریه و سر و صدا جلب توجه میکند.
این پیوند عاطفی که به نظر بسیار ساده و عادی می آید نقش بسیار مهمی در مراحل بعدی رشد کودک دارد و ریشه امنیت، استقلال و هویت وی را آبیاری می کند. حتی در مواردی کودک قادر به مخالفت کردن با والدین نیست و پدر و مادر از این بابت خوشحال هستند که فرزندی دارند که همیشه موافق است در حالی که این علامت هشدار دهنده است. زیرا یک کودک باید طی مراحل رشد روانی خود از ۲ سالگی به بعد «نه» بگوید. این مخالفت نشانه احساس امنیتی است که دارد بنابراین مخالفت نکردن نشانه احساس ناامنی کودک تلقی می شود.
ویژگی های کودک ناایمن
وابستگی بیش از حد به مادر و یا بی اعتنایی به حضور مادر هیچ یک نشانه خوبی نیست و باعث بروز مشکلات ارتباطی در آینده فرد می شود. کودک ناایمن نمی تواند رشد هیجانی خود را به درستی طی کند و هیجانات خود را مدیریت کند. او شناخت کاملی از هیجانات خود ندارد و قادر نیست به درستی آن را ابراز کند. گاهی منفعل و گوشه گیر می شود و تمایلی به بازی با همسالانش ندارد.
واکنش های هیجانی شدیدی در تعامل با دوستان دارد و در بازی معمولا تند و خشن برخورد می کند. بازی در حضور پدر و مادر را ترجیح می دهد و در غیر این صورت از بازی لذت نمی برد. به همین دلیل این دسته از کودکان خلاقیت کمتری از خود بروز می دهند و به تخیلات طولانی مدت رو می آورند و سعی می کنند ترس و ناامنی خود را با تخیلات خود تغییر دهند.
آزمون دلبستگی
برای تشخیص دلبستگی کودک آزمون هایی وجود دارد که طی آن سطح دلبستگی کودک به مادر مشخص می شود. این آزمون در اتاق بازی کودک با حضور مادر، روان شناس و کودک انجام می شود. هدف این است که تعامل کودک با مادر و فرد غریبه بررسی شود. کودک در اتاق بازی مشغول بازی می شود و طی مراحلی مادر از اتاق بیرون می رود. روان شناس واکنش کودک را نسبت به فقدان حضور مادر بررسی می کند. سپس واکنش او نسبت به بازگشت مادر به اتاق بازی ارزیابی می شود و همین کار با روان شناس یا فرد غریبه تکرار می شود. دلبستگی کودک براساس واکنش های وی طی مراحل هشت گانه و در تعامل با مادر و فرد غریبه تعیین می شود و در صورتی که ناایمن تشخیص داده شود، در همین اتاق بازی درمان می شود.
پیامدها در دوران نوجوانی
بسیاری از نوجوانانی که دردوران کودکی دلبستگی ایمن را تجربه نکرده اند، در دوران نوجوانی به دلیل ضعف شدید در رشد عاطفی و احساس ناامنی شدید، به پرخاشگری رو می آورند و بدون دلیل با والدین مخالفت می کنند.
چنین نوجوانی احساس بی قراری دایمی دارد و گاهی احساس جداافتادگی و انزوای شدید می کند. وی به دنبال فردی می گردد که برایش احساس امنیت ایجاد کند و بدون درنظر گرفتن دیگر ویژگی های شخصیتی به محض دریافت کوچک ترین پیام مثبتی، وابستگی عاطفی پیدا می کند. به محض رو به رو شدن با مشکلات تحصیلی، به فکر ترک تحصیل می افتد و گاهی دچار مشکلات رفتاری می شود.
ممکن است برای رفع نیازهای عاطفی خود به گروه های همسالان مبتلا به ناهنجاری های اخلاقی یا رفتاری گرایش پیدا کند و با تشویق آن ها به اعتیاد روآورد. از سوی دیگر در بسیاری از مواقع نوجوان درگیر مسائلی نظیر بدبینی و اختلالات شخصیتی می شود که ریشه دردوران کودکی وی دارد. حتما شما هم درباره فرزندانی که در خانواده همه امکانات لازم را در اختیار داشته اند تا زندگی مشترک خوبی داشته باشند، اما با شکست روبه رو می شوند، شنیده اید.
در ریشه یابی این مشکل مشخص می شود که این دسته از افراد در دوران ۳ تا ۵ سالگی یکی از مراحل رشد روانی را با موفقیت طی نکرده اند و به همین دلیل دچار مشکلات شخصیتی در زندگی زناشویی شده اند. بنابراین ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی، آموزشی و تحصیلی افراد به نبود دلبستگی ایمن در دوران کودکی برمی گردد. حتی در مواردی اضطراب شدید هنگام کنکور و ناتوانی در کسب موفقیت در آن، ریشه در دوران کودکی دارد.
دلبستگی ناایمن والدین
والدینی که خود دلبستگی ناایمن در دوران کودکی داشته اند، درصورتی که نسبت به این امر اطلاع نداشته باشند، کودک را در معرض دلبستگی ناایمن قرار می دهند. استادیار دانشگاه علوم پزشکی مشهد ادامه می دهد: مادری که برای وابسته کردن فرزندش، او را از هیولا یا غول می ترساند، خود دارای دلبستگی ناایمن است و به جای این که با جملات صحیح اعتماد به نفس کودک را تقویت کند، سعی می کند او را به خود وابسته کند. بنابراین در مواردی روان پزشک به وضعیت روانی مادر می پردازد و رفتارهای وی را اصلاح می کند تا دلبستگی ایمن در کودک شکل بگیرد.
دلبستگی ایمن مهم تر از هوش است
دلبستگی ایمن از هوش مهم تر است زیرا یک کودک با هوش معمولی و سبک دلبستگی ایمن تبدیل به یک فرد عادی می شود که می تواند از زندگی لذت ببرد. اما یک نفر با هوش بالا و سبک دلبستگی ناایمن قادر نیست از زندگی اش لذت ببرد زیرا خلاء امنیت روانی دوران کودکی خود را با هیچ دستاوردی در زندگی نمی تواند پر کند.
بسیاری از افراد در جامعه با وجود دستاوردهای بزرگی اعم از تحصیلات بالا، شغل مناسب، زندگی موفق و درآمد خوب از زندگی لذت نمی برند و حتی به افسردگی مبتلا می شوند. این دسته از افراد در واقع دچار خلاء روانی هستند که در نتیجه دلبستگی ناایمن دوران کودکی در آن ها شکل گرفته است.