مقایسه تأثیر آموزش به کمک نرم افزارهای آموزشی و روش تدریس سنتی بر یادگیری درس ریاضی
نویسندگان:
سعید صفاریان
وحید فلاح
سید حمزه میر حسینی
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر به کارگیری نرمافزارهای آموزشی با روش تدریس سنتی بریادگیری درس ریاضی پایه چهارم مقطع ابتدایی پسرانه شهرستان قائمشهر میباشد. در این پژوهش که از نوع شبه آزمایشی است از میان ۵۶ کلاس چهارم ابتدایی، به روش تصادفی ساده، دو کلاس از مدارس (فجر و سما شماره ۱) پسرانه که جمعا ۶ دانشآموز در آنها مشغول به تحصیل بودهاند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. گروه نمونه به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و جهت دستیابی به هدف پژوهش، روش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل اتخاذ گردید. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از نمرات پیشآزمون و پسآزمون از آزمون t گروههای مستقل استفاده شد. مقایسه میانگین نمرات پیشآزمون دو گروه آزمایش و کنترل با آزمون t گروههای مستقل نشان داد بین دو گروه قبل از شروع آزمایش در پیش دانستههای لازم برای آموزش مباحث پیشبینی شده تفاوت معنیداری وجود ندارد. مقایسه میانگین نمرات پسآزمون بین دو گروه با آزمون t گروههای مستقل نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایشو کنترل از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج نشان داد که عملکرد دانشآموزانی که به وسیله نرمافزار آمورشی، آموزش دیدهاند در مقایسه با دانشآموزانی که به شیوه سنتی آموزش دیدهاند در آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی بهطور قابلملاحظهای بهتر بوده است.
مقدمه
دنیای آموزش و پرورش امروز، نقطه توجه خود را از تدری، به یادگیری معطوف کرده است. این رویکرد، یادگیریرا محور و پایه همه برنامهها، سیاستها و خطمشیهای آموزشی قرار میدهد. لازمه تحقق هدفهای چنین رویکردی، باتوجه به دانش گسترده فنآوری اطلاعاتی، بهرهوری از تمام امکانات و فنآوریهای غنی در دسترس است (رئیس دانا،۱۳۸۱).
در موقعیتهای تدریس سنتی، معلم موضوعات درسی را که در شکل برنامه درسی تنظیم کرده است برای کلاس شرح میدهد، کلاس در یک زمان مشخص تشکیل میشود و تا مدت زمان شخصی که از قبل تعیین شده ادامه پیدا میکند. روشهای تدریس از نوع چهرهبهچهره و تقریبا ثابت است. در روش سنتی موضوع درس از طرف معلم باتوجه به برنامهای که کتاب درسی قبلا آن را تعیین کرده است، بهطور یکسان به همه کلاس ارایه میشود. شاگردان که پشت سرهم نشستهاند به توضیحات معلم گوش میدهند، تکلیف و دستوردهی بعدی هم از طرف معلم معین میشود. هدف غایی و نتیجه آموزش برای خود دانشآموز هم روشن نیست و یادگیری بر احساس نیاز دانشآموز متکی نمیباشد. علت اصلی اجرای تکلیف از طرف دانشآموز ارضای خاطر معلم و کسب نمره خوب است. در این روش محتوای برنامه غالبا شامل مطالبی است که به نظر نویسندگان، آن مطالب در زندگی آینده دانشآموز سودمند خواهد بود (نیساری، ۱۳۸۱). اما با چنین روشهایی کمتر احتمال دارد یادگیری در دانشآموزان رخ دهد. با تمام این تفاسیر و با تمامی تلاشهایی که آموزش و پرورش برای بهبود وضعیت آموزشی درسها انجام داده است، باز وضعیت آموزش ریاضی و نمرات دانشآموزان در این درس مطلوب نبوده است و از طرف دیگر هدفهای پرورشی آموزش ریاضی که داشتن تفکر خلاق و منطقی است، برآورده نمیشود. در واقع درس ریاضی ازجمله دروسی است که همواره دانشآموزان از سطح اولیه تحصیل تا مراحل بالای آموزش متوسطه از رویارویی با آن مشکل داشته و آمار نشان میدهد که اکثریت ریزش دانشآموزان در امتحانات پایانی اختصاص به درس ریاضی دارد. از دیدگاه جورج پولیا (۱۳۸۱) مهمترین هدف آموزش ریاضی اندیشیدن است و به معلمان توصیه میکند که سطح توانایی اندیشیدن را در شاگردان خود بالا ببرند. به این جهت وظیفه و مسؤولیت معلم امروز نسبت به گذشته سنگینتر و پیچیدهتر شده است. دیگر نمیتوان با روشهای سنتی جامعه و افراد آن را به سوی یک تحول پیچیده و پیشرفته سوق داد (شعبانی،۱۳۸۲).
مقاله کامل را از بخش پیوست دریافت کنید.