مبانی نظری و روان شناختی الگوی مونته سوری
جوهر خدایی بشر باید بوسیله تعلیم و تربیت کشف و شکوفا شود و به سطح بالای آگاهی نائل شود.
انسان باید آزادانه و آگاهانه از اصول الهی که در درون او وجود دارد اطاعت کند، مونته سوری قائل به این است که کودک انسان خلاقی است و از درون شکوفا میگردد. در نظریه مونته سوری بر این اصل تأکید شده رشد و آموزش کودک جنبههای مختلف را در بر میگیرد و فلسفه اصلی آن بر این حقیقت استوار است که کودکان، خود یاد میگیرند. فعالیتهای روزانه در کلاس مونته سوری بر اساس نیازها، نقاط قوت و مراحل رشدی هر کودک است.
میتوان نظریه یادگیری مونته سوری را بر سه اصل خلاصه کرد:
۱- رشد انسان مسیر طولی و ثابتی ندارد، بلکه در طی چند مرحله انجام میشود.
۲- اینکه رشد کامل یک انسان در ارتباط با محیط ممکن و میسر میشود.
۳- این تعامل بین محیط و کودک نیز زمانی که مبتنی بر تمایلات و علایق فردی و اختیاری باشد در مراحل و نوع رشد تأثیر مستقیمی دارد.
به نظر او چون کودک محیط خود را برای اولین بار مشاهده و در ننتیجه محیط خود را جذب میکند، پس همه چیز را یاد میگیرد و به ذهن خود میبرد. او کودکان را محدود نمیکرد، بلکه در محیطی قرار میداد که خود را نشان دهند. تمام امکانات، میزها، قفسههای کوتاه به اندازه قد بچهها در دسترس آنها بود و طوری آموزش میدیدند که مستقل باشند و همه کارهایشان را خودشان انجام دهند.
«کمک کن تا این کار را خودم انجام دهم» پیغامی بود که او از کودکان بی آنکه حرفی بر زبان آورده باشند دریافت کرده بود. کودکان در محیطی ناخوشایند و دلتنگ به بردگی کشیده میشوند و ناچارند همواره بی حرکت و منفعلانه مطیع معلم باشند از این رو باید محیط مطبوع و خوشایندی برای آنها فراهم نمود تا به کشف اشیا بپردازند.
دیدن ← لمس نمودن ← یادگیری طرز کاربرد
احترام به هر کودک به عنوان یک فرد، آگاهی از روند رشد کودک و مشاهده حساس و دقیق او، اصولی بودند که مونته سوری بر آنها تأکید داشت.
محتوا و سازماندهی آن
- آموزش حرکتی یا تجارب عملی زندگی
مرحله اول ) تعادل بدنی – راه رفتن – ایجاد هماهنگی لازم بین دیگر حرکات بدنی – لباس پوشیدن و در آوردن – مراقبتهای شخصی اولین گام در مراقبت از کودک است.
مرحله دوم ) تربیت ماهیچهها و عضلات بدن بوسیله تمرینات منظم مانند: رژه، دویدن، زانو زدن و خم شدن، بلند شدن، نفس کشیدن، پریدن، تاب خوردن، حرکات موزون و دیگر حرکات ژیمناستیکی ساده.
- آموزش حسی یا تربیت حواس
بوسیله وسایلی که هم میتوانست با آنها مستقلاً به فعالیت و بازی بپردازد (اصل خود گردانی) و هم میتوانست به خطاهای خود پی برده و خود را اصلاح نماید (اصل اصلاح خود)
- آموزش حسی به منظور کمک به کودک در پرورش قوه تشخیص، دیدن، مزه کردن یا لمس کردن، تشخیص صدا با استفاده از وسایل و ابزاری که خود جنبه تعلیمی داشته و بر اساس خودیاری آموزشی مرتب شده. وسایل حسی ابداعی مونته سوری دارای دو خصوصیت ویژه بود.
۱. درجه بندی
۲. کنترل خطا
وسایلی مانند: زنگولههای موزیکال، لوحهها یا صفحات سمباده، ظروف ادویه، وسایل چوبی استوانهای شکل دسته دار
روش کار با وسایل
۱- جدا کردن
۲- دقت در کار
۳- خاتمه خوب
آموزش خواندن و نوشتن (گذر از مرحله حسی به مرحله درونی کردن اندیشهها که در سه مرحله به کودکان ارائه میشود که طی سه مرحله انجام میشود.
۱- نام بردن کیفیت یا ارتباط حواسی با صدای حروف
۲- شناسایی کیفیت یا تشخیص اشکال حروف هنگام شنیدن صداهای مربوط به آنها
۳- تلفظ صحیح یا تشخیص حروف و تولید صدا
مونته سوری درمراحل ابتدایی کوشش بسیاری برای معرفی و آشنا کردن کودک با لغات نمیکند. معرفی لغات بعداً با استفاده از روش حسی ادوارد سگن به منظور تشخیص مواردی چون رنگ، ضخامت و طول صورت میگیرد.
بعضی از وسایل تدریس مونته سوری:
- نقشه حروف با اشکال هندسی (رنگ نمودن و...)
- کارتهای فعالیت (بپر، آواز بخوان و...)
- حروف و اعداد با کاغذ سمباده
محتوای برنامه درسی مونته سوری را میتوان در قالب ۵ حوزه مختلف چنین بیان نمود:
۱- زندی عملی
۲- حوزه مربوط به موضوعات حسی
۳- فعالیتهای فرهنگی
۴- ریاضیات
۵- هنرهای زبانی
درواقع این نظام تازه کوششی برای پیوند خانه و مدرسه است – او فعالیت مدرسهاش را بر اساس فعالیتهای خانه طرح ریزی میکرد.
محیط یادگیری
محیط یادگیری در این الگو متنوع و تحرک فراوانی در آن دیده میشود. یعنی محیط برای اکتشاف و حداکثر یادگیری کودکان بصورت مستقل آماده است و شاگردان در فضایی قرار میگیرند که مداخله بزرگسالان در آن به کمترین حد و فرصت و خود آموزی کودک در آن به بیشترین میزان ممکن میرسد. کلاسها و وسایل روشن، گرم، جادار و پر از گیاهان، حیوانات، لوازم هنری ابزار موسیقی و کتاب و همچنین وسایل جذاب دیگر به چشم میخورد. کودکان بر اساس علاقه و تمایل خود وسایل را انتخاب میکنند و تا زمانی که آنها را جلب میکنند مورد استفاده قرار میدهند و پس از اتمام کار آنها را در جای خود که قابل دسترس و سهل الوصول است میگذارند. تفاوت سنی در کلاسهای مونته سوری تا سه سال نیز میرسد.
روش
آموزش بطور اتوماتیک یا (خود آموزی)، اصل عملی در نظام آموزشی مونته سوری بود و فعالیتها و مواد آموزشی طوری سازمان داده و طرح ریزی میشد که وقتی مربی به کناری رفت و تنها بر فعالیتها نظارت داشت این خود کودکان بودند که به خود آموزش میدادند. لوازم آموزشی ذاتاً از نوعی هستند که کاربرد اشتباه آنها به خوبی آشکار و مشخص میشود و کودکان متوجه اشتباه خود شده و بدون یاری گرفتن از مربی آنها را تصحیح میکنند. اشتباهاتی که خود فرد تصحیح میکند بسیار کمتر از اشتباهاتی است که مربی آنها را تصحیح میکند تکرار میشوند و به این ترتیب یادگیری را کاملاً درونی میکنند. استفاده از بازی (نه بازیهای خیال پردازانه) – تمرین بوسیله لوازمی از قبیل تاب، پله چوبی، سکوی چوبی برای پرشهای طول و نردبان طنابی، توپ، حلقه، بادبادک
ارزشیابی
از را ه مشاهده و تهیه چک لیست با تمرکز بر فرآیند یادگیری و مراحل رشد به تشخیص مسائل کودکان و مهارتهای کسب شده و ارزشیابی میزان پیشرفت و موفقیت آنها مبادرت میورزند.
نقش مربی
از سایر رویکردها و الگوها متفاوت است. مثلاً فعالیت مستقل کودک حدود ۸۰ درصد، کار را شکل میدهد در حالی که کار معلم ۲۰ درصد باقیمانده را شامل میشود که در آموزش و پرورش سنتی این درصدها معکوس است.