سوادآموزی سرعتی، بخش دوم: سوادآموزی سرعتی از نگاه پائولو فریره
پرسش بنیادین این است: آیا سوادآموزی سرعتی پدیدهای اصیل و بجا است یا پدیدهای کاذب و ساختگی؟
پدیده سوادآموزی سرعتی در جهان امروز به عنوان پدیدهای اصیل و بجا شناخته میشود، زیرا یکی از بزرگترین آموزشگران سده بیستام، پائولو فریره پایههای نظری آن را ریخته است. بدون درک و شناخت پایههای نظریی که او ریخته است، و بدون شناخت بستر کنشهای او نمیتوان شالودههای روشهای سوادآموزی سرعتی را در هر زبانی ریخت و آن را اساس آموزش به کودکان کار و محروم قرار داد.
چرا روشی که پائولو فریره بنیاد گذاشت، چنین موثر بود؟ برای پاسخ به این پرسش باید کودکیهای او و چگونگی باسواد شدن خودش را جست و جو کرد. فریره خودش در این باره گفته است: آنها (پدر و مادر) که به من آموختند چگونه نخستین واژهها را بخوانم و سپس با یک تکه چوب روی خاک کنار درخت انبه خانهمان بنویسم، میدانستند که این واژهها و جملهها باید در پیوند با تجربههای خودم باشند نه تجربه آنها. به جای یک کتاب مقدماتی آموزش الفبا که مجبور باشیم، واکهای آن را به حافظه بسپاریم، خاک حیاط خانه ما نخستین کتاب مقدماتی سوادآموزی من و نخستین مدرسهام بود. [1]
مقاله سوادآموزی کارکردی با کودکان کار و محروم - کتابک
مقاله مروری بر سوادآموزی سرعتی در ایران و پاکستان - آموزک
در این روش خانگی از سوادآموزی، نخستین واژگانی که در چارچوب تجربه پائولو بود، میتوانست چه باشد؟ جز واژگانی مانند مادر، پدر، نام بازیها و پرندگان و درختان؟ این واژگاه همه آشنا و جان دار بودند. این ویژگی سبب شد که فریره در روشسازی سوادآموزی خود به جادوی واژگان پی ببرد و متوجه شود که برخی واژگان هستند که جهان هرکسی را میسازند. این جهان واژگان اگر به درستی در سوادآموزی به کار برود، سبب انگیزش فراوان سوادآموزان میشود. به همین دلیل هنگامی که او نظریههای آموزش ستمدیدگان را تدوین میکرد، پیوسته روی قدرت واژگانی که در سپهر زندگی این مردم بود، تاکید داشت و سوادآموزی با این واژگان را فقط رمزگشایی واژه نمیدانست، بلکه کشف معنای جهان میدانست. به این شیوه او واژگان را به دو گروه واژگان زایا[2] یا با انرژی یا واژگان بیبربخش کرد و سوادآموزی سرعتیاش را روی این واژگان زایا استوار ساخت. و البته کار بزرگی که او در این زمینه انجام داد، آمیختن این واژگان با نشانگان تصویری بود که درک آنها را برای گروههای سوادآموز کودک یا بزرگسال محروم آسان میکرد. در این روش او موفق شد که در یک برنامه کوتاه مدت برخی از سوادآموزان را با جهان واژگان آشنا کند. اما از منظر او این سوادآموزی یا رمزگشایی مقدمهای بود بر سوادآموزی اصلی که همان کشف جهان و روابط میان ستمگران و ستمدیدگان بود.
نکتهای دیگر که در کار فریره موثر بود، پویایی یا دینامیکی کردن متنهای سوادآموزی پایه بود. در این روش کتابها، برای مثال برای مردم کل برزیل یا مردم افریقا تدوین نمیشد. بلکه گروهی پژوهشگر به او کمک میدادند که بانک واژگانی مردم هر منطقه که در آن برنامه سوادآموزی اجرا میشد، شناسایی شود. به طور کلی واژگان این مردم هم یکسان بود و هم متفاوت. او واژگان متفاوت را در برنامه درسی هر منطقه میگنجاند. البته معیار گزینش این واژگان همان واژگان زایا یا مولد بود. و البته در این میان او در گزینش واژگان وجه آواشناسی یا خوش آوایی و درست آوایی را هم در نظر میداشت.
نکته دیگری که سوادآموزی فریره را در چارچوب سوادآموزی سرعتی بامعنا میکرد، جدایی انداختن میان سوادآموزی بانکی و سوادآموزی رهاییبخش بود. به طور مشخص فریره در نقد سوادآموزی بانکی که سواد آموختن برای نظام سرمایه داری و به قصد تامین نیروی کار آنها است، نه باسوادی به قصد آگاهی بخشی و رهایی بخشی نیروی کار و کودکان کار به شدت با سوادآموزیهایی که به قصد رمزگشایی است، مخالفت میکرد
در حقیقت او به طور روشن به این نکته اشاره دارد که رمزگشایی یا دیکودینگ همان ترفندی است که در سوادآموزی بانکی به کار میرود، بدون این که با جهان واقعی و نیازهای کودکان کار و محروم پیوند داشته باشد.
فریره برای این که میان سوادآموزی سرعتی خود و سوادآموزیهای سرعتی که در نظامهای اجتماعی سرمایهمحور وجود دارد، فاصله بیاندازد، تاکید بر یک نامواژه بنیادین در کار خود دارد که نام آن «جهان واژگان» است. [3] از نگاه و نظریه او، مردم محروم چه کودک و چه بزرگسال که برای آموزش خواندن و نوشتن جلب میشوند، باید پیش از آغاز آموزش خواندن و نوشتن به آنها آموزش داد که جهان را خوب ببینند. جهان جایی است که پیش از واژه بوده است، و واژه از جهان آفریده شده است. برای باسواد شدن باید به این کودکان و بزرگسالان آموزش داد که جهان را به درستی و با چشمان باز کاوش کنند. این کاوش جهان، میان زبان آموزان و متنها ارتباط برقرار میکند. در دنیای آنها چه چیزهایی دیده میشود؟ اگر آنها کارگر کارخانه آجرپزی باشند، و هر روز با آجر سروکار داشته باشند، آجر یکی از آن واژگان زایایی است که میتواند در سوادآموزی به آنها قرار بگیرد. هم چنین این کارگران در خانههای چوبی یا کلبه زندگی میکنند. هر روزه با این پدیده سروکار دارند. چنانچه خود او از این واژه برای بیان روش آموزشاش استفاده کرد.
در روش سوادآموزی سرعتی فریره، گفت و گو یا دیالوگ نقش اساسی دارد. پیش از این که زمان آموزش واکها و نویسههای الفبایی برسد، و شکلهای متفاوت ترکیب واکهای مصوت و صامت، آموزگار باید زبان آموزان را تشویق کند تا درباره درگیریهای روزانه، فکرها، نگرانیها، آرزوهایشان با هم گفت و گو کنند. سودمندی کار همان است که فریره همیشه روی آن تاکید داشت. اگر قرار است که سواد میان این گروه از مردم پایدار بماند، باید که راه گفت و گو درباره آن چیزی را که میخوانند بدانند. گاهی اما خود تصویری که کلیدواژه را معرفی میکند، اساس گفت و گو قرار میگیرد و زمینه بحث از دل تصویر بیرون میزند.
تصویرخوانی خود گونهای سواد است که به آن سواد دیداری میگویند. کار بزرگی که فریره انجام داد، پیوند سواد دیداری با سواد رسمی یا قراردادی این زبان آموزان بود. هنگامی که همه این کارها انجام میگرفت، آن وقت زمان آموزش رمزگشایی فرا میرسید.
در روش فریره پس از این که اصل واژه با تصویر نشان داده و درباره آن گفت و گو انجام میگرفت، آن وقت شکلهای گوناگون ترکیب صامتها و مصوتهای در ارتباط با آن واژه انجام میشد.
بر مبنای روش فریره تقریبا شش تا هشت هفته لازم است تا گروهی متشکل از بیست و پنج نفر قادر به خواندن روزنامه شوند و نامههای ساده و یادداشت بنویسند و دربارهی مشکلات محلی و ملی خود بحث و گفتوگو کنند.
در یک جمعبندی کلی نسبت به کارآمدی و موثر بودن سوادآموزی سرعتی از گونهای که امروزه در جامعه ایران رواج یافته است و هیچ نقد و ارزیابی جدی و علمی از کارکرد آنها انجام نشده است، باید گفت که این برنامهها، هرگز نمیتوانند سواد را در زبان آموزانی که آن را فرا میگیرند، پایدار کنند، به جز استثناهایی که زمینههای خواندن باکیفیت را از پیش داشته باشند. سوادآموزی تکیه به استثناها نیست، سوادآموزی به ویژه برای کودکان کار و محروم باید از گونه سوادآموزی کیفی باشد، حتا اگر وقت و زمان کاری آنها بهانه است، آنها میتوانند سواد را در روندی طولانیتر اما کیفیتر بیاموزند. این روند کیفی میتواند اجزای گوناگونی از مولفههای سواد را داشته باشد، مانند بلندخوانی داستان و خواندن گفت و گویی که در آن بستری برای باز شدن زبان و سخن این کودکان فراهم میشود.
خواندن با کیفیت را کشف معنا گفتهاند. هر گام در به دست آوردن مهارت خواندن باید با عوامل دیگر خواندن مانند آواشناسی پایه و واجشناسی خواندن تفسیری و خواندن گفت و گویی[4] همراه باشد. در خواندن گفت و گویی کودکان باید درباره آن چیزی که یاد گرفتهاند، با هم گفت و گو کنند و آموزگار یا مربی نیز آنها را هدایت کند.
آن چه روشن و قطعی است، این که سوادآموزی سرعتی در هرجای دنیا که باشد، روی کمینهها یا حداقلها تکیه دارد و به طور اصولیبخشهای مهمی از کیفیت سواد در آن کاسته میشود. این نکته ویژه ایران هم نیست.
نکته مهمتر در سوادآموزی سرعتی در ایران، این است که رابطهاش با سوادآموزی کارکردی[5] روشن نیست. سوادآموزی کارکردی اگرچه در برخی جنبهها متکی به کوتاه کردن زمان آموزش است، اما به سبب این که سواد را در چارچوب زندگی کودک کار و محروم میبرد، بسیار کاراتر از سوادآموزی سرعتی است. سوادآموزی برپایه متن استوار است، هنگامی که متن با زمینه اجتماعی متن[6] همراه شود، در ذهن کودک کار یا محروم ماندگار میشود.
به طور کلی یکی از عوامل عمده بهره وری پایین سوادآموزی در ایران همواره نگاه کمی بوده است. نهضت سوادآموزی از نمونههای گویای این پدیده است. دادههای آماری همیشه از موفقیتهای نهضت سوادآموزی میگویند، اما کاهش نقش مطالعه و خواندن در زندگی ایرانیان نشان میدهد که ما نتوانستهایم در هیچ یک از سطوح و لایههای اجتماعی که روزگاری باسواد شدهاند این پدیده را به پایداری برسانیم. جامعه ایران در ظاهر باسواد است، اما در حقیقت یکی از کم سوادترین جامعههای بشری هستیم. نرخ مطالعه کتاب و روزنامه در ایران بسیار پایین است و این یکی از شاخصهای روشن کم سوادی فراگیر است. بنابراین آنها که دغدغه آموزش به کودکان کار و محروم را دارند، باید این فرض را پیش روی خود بگذارند که سواد جدای از این که یک عنصر شناختی است، اما به طور کلی به عنوان مهارت شناخته میشود.
هنگامی که مهارتی درست آموخته نمیشود، و راههای پایداری آن روشن نیست، برگشت به نقطه صفر محتمل خواهد بود. نقطهای که میان توانایی خواندن و نخواندن تفاوتی وجود ندارد. در سوادآموزی کارکردی، کاربرد سواد در زندگی روزانه یک اصل است. یعنی اگر کودک کار توانست با سوادی که آموخته بخشی از گرههای زندگی خود، حتا گرههای کوچک مانند استفاده از سواد برای پیدا کردن راه خود یا برقراری تماس برای درخواست کمک را انجام دهد، او تشویق میشود که این مهارت را در خود گسترش دهد. اما وقتی که در سوادآموزی سرعتی از نوع آن چیزی که در ایران رواج پیدا کرده چنین شاخصهایی دیده نمیشود، باید به خاطر خود کودکان یا بزرگسالان محروم در روشهای سوادآموزی سرعتی که ترویج میکنیم، تجدیدنظر کنیم.