پیوند فناوری و سواد؛ تصمیم حیاتی برای هزارهی نو، بخش نخست
- فناوری روشی برای سازماندهی جهان است تا انسان مجبور نباشد آن را تجربه کند. (فریش)
- فناوریِ ما اکنون از تواناییِ ما برای کنترل آن پیشی گرفته است. (بردلی)
- این مسالهی وحشتناک و روشنی است که فناوری از انسانیت ما جلو زده است. (انیشتین)
در ابتدای مقالهای دربارهی استفاده از فناوری برای تسهیل مهارتهای سوادآموزی، این سه نقل قول ممکن است نابهجا و حتی عجیب به نظر برسد. با این حال، این جملات دقیقا به خاطر طنین آشنا و لحن تهدیدآمیزشان در ابتدای مقاله گنجانده شدهاند. این افکار بازتابدهندهی نگرانیهایی است که متخصصان زبان که خود را مجبور به استفاده از فناوری در آموزش به افراد دچار اختلال در یادگیری زبان(LLD) میبینند، بارها تکرار کردهاند. احساسِ از دست دادنِ کنترل، ترس از این که رایانهها یک روز جای متخصصان زبان را بگیرند، و تصویر دانشآموزانی که مثل آدمآهنی جلوی رایانهها صف کشیدهاند، در نزد بعضی از متخصصانِ زبان واقعا وجود دارد. به راستی، این امکان وجود دارد که در این عصر فناوری، از دست رفتن ارزش و صفات انسانی در مورد دانشآموزانی با اختلال یادگیری که تحت نظارت متخصصان زبان هستند، بیشتر اتفاق بیفتد (لاک، ۱۹۹۸).
فناوریها و برنامههای رایانهای جدید بسیار پرشمار، کاملا در دسترس و برای مصرفکنندگان جذاب است. ممکن است جذابیت زیاد این محصولات باعث شود که افراد بدون اینکه به نیازهای فرد یا مهارتهای لازم برای بهرهبرداری از این فناوریها توجه کنند، به استفاده از آن روی بیاورند. دسترسی آسان به فناوری گاه منجر به استفاده از محصولاتی میشود که با دانش متخصصان زبان از ارتقای سواد همخوانی ندارد (کمیسیون علوم فیزیکی، ریاضیات و کاربردها، ۱۹۹۹). با این وجود، این نگرانیها نباید متخصصان زبان را از استفاده از فناوری برای توسعه و اصلاح مهارتهای سوادآموزی در دانشآموزان باز دارد. در واقع، اگر سه عاملِ ظرفیت بالای فناوری ، دانش متخصصان زبان در زمینهی سوادآموزی و مهارتهای لازم برای استفاده از فناوری با هم جمع شود، میتواند منجر به ایجاد شیوههای آموزشی نوین، مبتکرانه و فراگیرتری برای بهبود اختلالهای یادگیری دانشآموزان شود.
از دیرباز، خدماتی که برای دانشآموزانِ دارای اختلالهای یادگیری ارائه میشود بر دو چیز تمرکز دارد: بر توسعهی مهارتهای جدید خواندن و نوشتن و تطبیق دادن شرایط با اختلالهای این دانشآموزان. این تطبیقها غالبا بر تغییر نیازهای دانشآموز تمرکز داشته است، از جمله تغییر یا کاهشِ نیاز به نوشتن مقالات یا خواندن مطالب کلاسی که برای دانشآموزان با مهارتهای یادگیریِ معمولی، لازم هستند. برای دانشآموزانی که دچار اختلال در یادگیری هستند، اعمال این تطبیقها معمولا باعث میشود آنها در مقایسه با همسالانشان که به صورت عادی پیش میرفتند، دسترسی محدودتری به برنامهی درسی داشته باشند. با پیشرفت فناوری، خدمات همچنان بر ارتقای مهارتها و ارائهی تطبیقها تمرکز دارد؛ اما شیوهی دستیابی به این اهداف تغییر کرده است، که خود به تأثیرات بسیار مهمی بر زندگی دانشآموزان دارای اختلالهای یادگیری منجر شده است (وود و مسترسون، ۱۹۹۹). با استفاده از فنآوریهای جدید، دانشآموزان ابزار بیشتر و مؤثرتری برای یادگیری مهارت خواندن و نوشتن در اختیار دارند. علاوه بر این، تغییرات و تطابقهایی که در بالا به آن اشاره شد، دیگر لزوما به معنای محدود کردن فرصتها یا تجربیات برای دانشآموزان نیست؛ بلکه این تطبیقها اگر به همراه استفاده از فناوری جدید باشد، ممکن است باعث شود که این دانشآموزان خیلی بیش از آنچه قبلا تجربه کردهاند، به برنامههای آموزشی دسترسی داشته باشند.
در این مقاله، عوامل مؤثر بر تصمیمگیری برای استفاده از فناوری در جهت توسعهی مهارتهای خواندن و نوشتن در دانشآموزان مورد بررسی قرار میگیرد. در وهلهی اول، به نقش فناوری در توسعهی سواد خواهیم پرداخت. در خلال این بحث، مهارتهایی را که متخصصان زبان و دانشآموزان برای بهره بردن از فناوری بدانها نیاز دارند، و همچنین مزایایی که استفاده از فناوری برای توسعهی سوادآموزی به همراه دارد، شرح داده میشود. در وهله دوم، پژوهشهایی که در مورد استفاده از فناوری در جهت ارتقای سوادآموزی انجام شده مرور میشود، و پیشنهادهایی برای شیوهی آموزش در حال حاضر و پژوهشهای آینده ارائه میگردد.
نقش فناوری در توسعهی سوادآموزی
فناوری نقش مهمی در زندگی همهی دانشآموزان، از جمله دانشآموزان مبتلا به اختلالهای یادگیری، ایفا میکند. این دانشآموزان بخشی از دنیای دیجیتال هستند؛ دنیای جدیدی که با فناوریهای پیچیدهی رایانهای خلق شده و متکی به انتقال و مدیریت دادهها در قالب ارقام است. در حال حاضر، نادیده گرفتن یا بیتأثیر ماندن از دنیای دیجیتال مشکل است؛ چرا که در واقع، دانشآموزان امروزی دیگر بخشی از یک اقتصاد صنعت-محور نیستند، بلکه شرکتکنندگانی در یک اقتصاد اطلاعات-محور و به سرعت در حال گسترش هستند (کاروین، ۲۰۰۰). متخصصان زبان در همان حال که به آمادهسازی دانشآموزان امروزی برای آیندهشان کمک میکنند، باید به این نکته نیز آگاهی داشته باشند که بیش از دو سوم مشاغل موجود برای آنان، به سطحی از آشنایی با رایانه یا فناوریهای دیگر نیاز دارد (کاروین، ۲۰۰۰). این واقعیتی است که پیامدهای عمیق و قابل توجهی را برای متخصصان زبان که تسلط کافی را در استفاده از تکنولوژی ندارند و همچنین برای دانشآموزانی که ممکن است مهارتهای لازم را برای پذیرش و بهرهبرداریِ کامل از فناوری نداشته باشند، به همراه دارد. اما هنگامی که متخصصان به مهارتهای پیشنیاز برای استفاده از فناوری آگاه باشند، دانشآموزانی که دچار اختلال یادگیری هستند میتوانند از فناوری به عنوان یک ابزار برای توسعهی سواد خود استفاده کنند.
مهارتهای پیشنیاز برای دانشآموزان
برای دانشآموزان مبتلا به اختلالهای یادگیری، و برای آن دسته از متخصصان زبان که به این افراد خدمترسانی میکنند، داشتن چندین مهارت برای استفادهی موثر از فناوری در جهت توسعه سوادآموزی ضروری است. متخصصان زبان برای اینکه به صورت بهینه تغییرات لازم را ایجاد کنند، باید درک جامعی از فناوری، توسعهی سواد و روند یادگیری داشته باشند. دانشآموزان نیز برای بهرهمندی کامل از فناوری به عنوان ابزاری برای توسعهی سواد، باید مهارت اولیه را در زبان و خواندن و نوشتن، دانش کافی در مورد جهان، و همچنین توانایی فکر کردن به راهبردهایی که به آنها برای رسیدن به نیازهای خاصشان کمک میکند داشته باشند. اگر این عوامل مورد توجه قرار گیرند، مزیتهای خاص فناوری میتواند به توسعه و تطبیق موفقیتآمیزِ مهارتهای سوادآموزی منجر شود.
فناوری هم به ابزاری برای یادگیری و هم به رسانهای برای برقراری ارتباط تبدیل شده است (کمیسیون علوم فیزیکی، ریاضیات و برنامههای کاربردی، 1999). متخصصان و دانشآموزان زبان هر روز به دلایل مختلف از جمله دانشگاهی، تفریحی و اجتماعی از فناوری اطلاعات استفاده میکنند. هم متخصصان و هم دانشآموزان باید در درک و استفاده از فناوری مهارت داشته باشند تا از مزایایی که میتواند برای زندگی آنها به ارمغان بیاورد، استفادهی بهینه کنند. با توجه به این نکته، متخصص زبان باید از فناوری برای پیشرفت مهارت سوادآموزی دانشآموزان استفاده کند و در عین حال به بالا بردن دانش آنها در مورد خودِ فناوری نیز کمک نماید. برای این کار، متخصص باید از فناوری آگاهی داشته باشد، فناوری را به مثابه ابزاری برای توسعه سوادآموزی در نظر بگیرد و استفاده از فناوری را با درک عمیق خود از توسعهی سواد و آموزش، ادغام کند.
کمیسیون علوم فیزیکی، ریاضیات و برنامههای کاربردی (1999) متشکل از متخصصانی از طیف گستردهای از رشتههاست که مهارتها و دانش پایهای را که به دانشآموزان در پاسخگویی به خواستههای دنیای دیجیتال کمک میکنند، ارزیابی میکنند. یافتهی اساسی و مهم این کمیسیون این بود که همهی متخصصانی که با دانشآموزان کار میکنند باید به فناوری مسلط باشند (کمیسیون علوم فیزیکی، ریاضیات و برنامههای کاربردی، 1999). برای داشتن تسلط بر فناوری، این موارد ضروری است: درک کامل و مفهومی از زیربناهای فناوری، توانایی حل مسئله و کشف راه حل برای مشکلات پیش رو و همچنین داشتن مهارتهای رایانهایِ پایه برای به کار بردن انواع وسایل فناورانه (کمیسیون علوم فیزیکی، ریاضیات و برنامههای کاربردی، 1999). تسلط در فناوری به متخصص این امکان را میدهد که بتواند با شرایط فعلی و آیندهی فناوری خود را وفق دهد؛ ضمن اینکه میتواند ایدههای خلاقانهی خود را برای پاسخگویی به نیازهای دانشآموزان به اجرا بگذارد. متخصصان زبان با داشتن آگاهی مستدل و محکم از فناوری میتوانند فرصتهایی را برای دانشآموزان فراهم کنند تا موضوعات مختلف را بیاموزند و در عین حال، یادگیرندههای فعالی در مورد خودِ فناوری هم باشند. از این طریق، متخصص زبان، یادگیریِ دانش زبانی و استفاده از زبان را برای دانشآموز تسهیل میکند و همزمان، دانشآموز را برای برآورده کردنِ مطالبات فناورانه در جهان آینده آماده مینماید. علاوه بر این، هنگامی که متخصصان زبان در فهم و استفاده از فناوری تسلط کامل مییابند، آنگاه کنترل فناوری را به دست میگیرند و در نتیجه، فناوری به ابزاری برای تسهیل یادگیری بدل میشود.
نکته مهم این است که متخصصان زبان باید فناوری را به عنوان یک ابزار تلقی کنند، نه یک رویکرد (ایپل، ۱۹۹۹). «رویکرد» به ارائهی یک روند یا مجموعهای از رویهها میپردازد که بر پایهی دو چیز بنا شده است: تعریفی از مهارتی که آموخته میشود؛ و نظریهای در مورد اینکه یادگیری چگونه اتفاق میافتد. ولی «ابزار»، چه از نوع فناورانه و چه از نوع روانشناختی، یک واسطه است که میتواند برای کمک به دانشآموز در جهت تشخیص و بهبود زمینههای یادگیری وی مورد استفاده قرار بگیرد (ورش، ۱۹۹۱). درست همانطور که متخصصان زبان سایر ابزارهای غیر تکنولوژیک (مانند اسباببازیها، متون درسی و سایر وسایل) را به منظور تسهیل یادگیری دانشآموزان اصلاح و دستکاری میکنند، باید قادر به تغییر و یا انتخاب ویژگیهای بخصوصی در ابزار تکنولوژیک نیز باشند تا بتوانند نیازهای منحصربهفردِ دانشآموزان را برآورده کنند.
در مورد برخی از ابزارهای فناوری، متخصصان زبان امکانِ شخصیسازی و اصلاح فناوری را در جهت برآورده کردن نیازهای دانشآموزان ندارند. به عنوان مثال، برخی از برنامههای رایانهای ممکن است در نحوهی استفاده و یا بهینهسازی برخی اجزایشان برای آموزش، انعطافپذیری اندکی داشته باشند. در این حالت، فناوری به جای متخصصان زبان به دانشآموزان تحمیل میکند چه چیزی را باید تجربه کنند و یاد بگیرند. متخصصان زبان باید آگاهانه از استفاده از این ابزارهای خاص خودداری کنند. وقتی که به جای متخصصان زبان، ابزارهای تکنولوژی روندهای مداخله در آموزش را تعیین و هدایت کنند، به احتمال زیاد، در امر توسعه سوادآموزی اختلال به وجود خواهد آمد (ایپل، ۱۹۹۹). برای جلوگیری از این اتفاق، متخصصان زبان باید بتوانند آگاهیشان را از روشهای توسعهی سوادآموزی و درکشان را از تفاوتهای میان دانشآموزان با شناختشان از فناوری ادغام کنند.
مهمترین عامل تسهیلکنندهی توسعهی سواد –صرف نظر از اینکه فناوری در آن دخیل باشد یا خیر- رویکردی است که متخصص زبان بر اساس دانش خود و نظریاتی که این دانش بر آنها استوار است، اتخاذ میکند (ایپل، ۱۹۹۹). دانش مورد نیاز برای توسعهی سواد به بهترین وجه از مطالعهی دقیق تحقیقات قبلی در این زمینه به دست میآید. توسعهی سواد در افراد، تنها شامل مهارتهایی مانند خواندن، نوشتن و املا نیست، بلکه مهارتهایی را که میتواند باعث پیشرفت سوادآموزی شود –از جمله رشد زبان شفاهی (سخنوری)، مهارتهای فرازبانی مثل دانش واجی و ریختشناسی واژگان و همچنین مهارتهای فراشناختی- نیز شامل میگردد (ایپل و مسترسون، ۲۰۰۰؛ کتس و کامی، ۱۹۹۹، اری، ۲۰۰۰؛ گراهام و هریس، ۱۹۹۹؛ نلسون، ۱۹۹۸).
فرایند آموختن سواد در بهترین شکلش به صورت متقابل و بین دو یا چند فرد اتفاق میافتد (مثلا دوکان، ۱۹۹۵؛ هوویت، ۲۰۰۰؛ نلسون، ۱۹۹۸). در این دیدگاه اجتماعی-ساختگرایانه، یک فرد باتجربه -در این مورد، یک متخصص زبان- اطلاعات را در زمینههای مختلف و در دنیای واقعی به منظور بهینهسازیِ فرآیند یادگیری برای دانشآموز، چارچوببندی میکند. با این کار، برای دانشآموزان فرصتهایی برای یادگیری فراهم میشود که آنها را برای استفاده از مهارتهای قبلی برای به دست آوردن مهارتهای جدید، ترغیب میکند. در عین حال، متخصصین زبان از لحاظ جسمی، زبانی، و عاطفی دانشآموزان را در این یادگیری کمک میکنند. بر اساس این نظریهی یادگیری، میتوان از فناوری برای تسهیل یادگیری استفاده کرد، اما به شرطی که عامل اصلی ایجاد تغییر، یک متخصص زبان باشد. فناوری به تنهایی توانایی حل مشکلات دانشآموزان مبتلا به اختلال یادگیری را ندارد. در عوض، این متخصص است که با آگاهی از پیشرفت سوادآموزی و درکی که در مورد فرایند یادگیری دارد، میتواند در زندگی دانشآموز بهبود ایجاد کند.
بدون داشتن درکی از سوادآموزی و از تئوریهایی که چگونگی پیشرفت یادگیری را در دانشآموز شرح میدهند، متخصصان زبان نمیتوانند چرایی و چگونگی روندهای آموزشی را که در حال شکلگیری است توضیح دهند. در بدترین حالت، آنها ممکن است نتوانند کسب مهارت سوادآموزی را برای دانشآموزان خود تسهیل کنند. هنگامی که متخصصان زبان از نحوه سوادآموزی و یادگیری دانشآموزان آگاه باشند، آنها آمادگی لازم را برای توسعه و یا اصلاح ابزارهای تکنولوژیک برای برآورده کردن نیازهای دانشآموزان خود دارند. ما از نظریهی اجتماعی-ساختگرایانه برای توسعهی سوادآموزی دفاع میکنیم، چون شواهد زیادی حاکی از موثر بودن مداخلاتی که بر اساس این نظریه صورت گرفتهاند وجود دارد (مثلا ایپل و سوانک، ۱۹۹۹؛ مسترسون و کرید، ۱۹۹۹؛ سیلیمن، ویلکینسون و هافمن، ۱۹۹۳). با این حال، موضوع اصلی این است که متخصصان زبان باید یکی از تئوریهای یادگیری را که به نظر خودشان بهترین تئوری –به لحاظ تجربی و بالینی- است شناسایی کنند و سپس از آن به عنوان پایهای برای اقدامات مداخلهایشان استفاده کنند.
ادامه دارد...