اصول بنیادین نمایش خلاق
نمایش خلاق شیوهای برای آموزش و یادگیری بر مبنای گرایش جهانی به بازی نمایشی است که در همه انسانها یافت میشود. بازی نمایشی یا نمادین معمولاً از سنین هیجده ماهگی و دو سالگی آغاز و تا پنج، شش سالگی طول میکشد. در این دوره کودک وانمود میکند که کس یا چیزی است که نیست. کودک برای بازی نمایشی باید به تصویری که از چیزی یا کسی در ذهن دارد و در عین حال به تصویری که از خودش دارد چنگ بیندازد. شکل گیری و دستکاری این تصویرها، یا نمادها، از مردم و اشیاء پیش شرط لازم بازی نمایشی است. نمایش خلاق نمایشی غیر رسمی است.
به سود دست اندرکاران کار میشود و ربطی به اجرا برای تماشاگران ندارد. دست اندرکاران در این نوع نمایش مشارکت دارند، اما برای تماشاگر اجرا نمیشود. نمایش خلاق برخلاف بازی نمادین یا نمایشی با تحریک مربی به راه میافتد و مربی، خواه نقش بازی کند یا خیر، به عنوان راهنما عمل میکند. در این نوع نمایش مربی اندیشهای (ایدهای) را و نیز بعضی از فنون حل مساله را پیشنهاد میکند، اما راه حل درست را اعلام نمیکند. گاهی نیز خود دانش آموزان موضوع یا مساله مورد علاقهٔ خود را پیشنهاد میکند؛ گرچه در همه موارد کار حاصله متعلق به خود آنهاست.
نمایش خلاق فرآیند مداومی است که براساس مجموعهای از مفاهیم و مهارتهای به هم پیوسته و رو به تکامل که از بداهه سازی، آیین، تعلیم و تربیت، روانشناسی و هنرها فراهم آمده شکل میگیرد. وسایل ارتباط جمعی، روزنامهها، داستانهای تخیلی، هنرهای تجسمی، موسیقی، رقص و هر منبع مورد علاقهٔ گروه که ظرفیت غنی بالقوهای برای بازی کشمکشها، شخصیت پردازی، استفاده از زبان گفتاری، حرکت، درگیری حسی و تخیلی، گسترش تمرکز، عاطفه، درک، تربیت بدن و تقویت هویت داشته باشد، به کار گرفته میشود. در صورت لزوم مربی میتواند به گروه در پیدا کردن عملی که قابل بازی کردن باشد از منبعی کمک کند، اما این کار به این معنا نیست که نشستهای نمایش خلاق را باید فقط صرف حل کردن کشمکشها با درگیری مستقیم طرفهای متقابل کرد. در واقع اگر بچهها به صورت ناظر بر کار طرفهای ذیربط و یا به قول «هیت کوت» کارشناس عمل کنند راه حلهای با معناتری پیدا میشود.
فنون نمایشی خلاق نیز مثل فرآیندی غیررسمی که بر تحلیلهای هنری بازی نمایشی طبیعی کودک مبتنی است، و نیز مثل دست اندرکارانش متنوع است. جان شارپام استاد سابق دانشگاه ایلینوی سه دسته فعالیت را پیشنهاد کرده که نظامی کامل، استوار، قابل اطمینان و مرتب در طبقه بندی فعالیتهای نمایش خلاق فراهم میآورند. مقولهٔ اول پیش نمایش است که شامل دست گرمیهای بازی گونه است، فعالیتهایی که احساس را برمی انگیزد، بدن را گرم میکنند و زمینهٔ رهایی عضلات، تمرکز، بیان و تسهیل اندیشه را از نوشتهها (داستانها، اشعار، روزنامهها و غیره) به کار میگیرد و اغلب خیال برانگیز است. شیوهٔ سنتی به نمایش درآوردن داستان در مقولهٔ دوم میگنجد.
به نمایش درآوردن سنتی داستان شامل دست گرمی، داستان گویی (نه داستان خوانی)، برنامه ریزی برای بازی کردن داستان، بحث در مورد بازی کردن داستان (هم در طول کار و هم در پایان)، در صورت امکان بازی مجدد داستان پس از بحث دربارهٔ آن، برنامه ریزی مجدد و بازی و بحث چندباره است تا جایی که در حوصله و زمان میگنجد. نمایش احساسی درک عمیقتری از استفاده از نوشتهها، جستجوی مفاهیم کلی در داستانها و ربط دادن این مفاهیم جهانی به تجربه بی واسطه دست اندرکاران از طریق پانتومیم، گفتار، حرکت و بداهه سازی فراهم میکند.
مقولهٔ سوم نمایش اجتماعی یا انسانی است که حول محور انسان شکل میگیرد، با مسائل انسانی سروکار دارد، و به عنوان ابزار اصلی از بازی نقش استفاده میکند. در این جا هم مثل نمایش احساسی میشود از نوشتهها استفاده کرد، تفاوت کار در شیوهٔ برخورد با اندیشه (ایده) هاست. نمایش اجتماعی با ارزشها، اخلاقیات و تمرین مهارتهای زندگی سروکار دارد. این نوع نمایش همچنین میتواند پایهای برای نمایش مضمونی یا آموزش پروژه محور در همهٔ رشتهها باشد. نمایش اجتماعی قصد درمانی بودن ندارد اما به بچهها امکان میدهد که موقعیتها و تنگناهای زندگی را بیازمایند، مهارتهای حل مساله و گفتار را تقویت کنند و در همان حال همهٔ جوانب مورد مفروضی را بررسی نمایند.
این سه مقولهٔ سلسله مراتبی هستند و هر درس مفید نمایش خلاق، به شرط کافی بودن وقت، از مقوله دست گرمی به نمایش احساسی و از طریق آن به کار کردن با سطح بالاتری از ارزشهای اندیشه برانگیز در نمایش اجتماعی میرسد. فنون پیش نمایش اغلب در بازیگریهای نمایش احساسی یا اجتماعی گنجانده میشود. این کار البته در صورتی است که در باور کردن شرایط تخیلی، شخصیتها یا تکامل سن نمایشی به وجود آنها نیاز باشد.
یک جلسهٔ مفید نمایش خلاق معمولاً با مساله ای در حوزهٔ نمایش اجتماعی آغاز میشود، بعد به پیش نمایش و نمایش احساسی برمی گردد و دوباره در حالی بچهها به سطح نوینی از شناخت رسیدهاند و به عنوان «کارشناس» ظاهر میشوند به نمایش اجتماعی برمی گردد و به این ترتیب سرشت چرخهای یادگیری تقویت میشود.
به گفته وارد وجه امتیاز نمایش خلاق در فی البداهه بودن آن است، در هر سه مقولهای که گفتیم فعالیتها به طور فی البداهه صورت میگیرد.
بسیاری از دست اندرکاران حرفهای نمایش خلاق سه رویکرد اصلی به نمایش خلاق را در نظر دارند و روش خود را طوری تنظیم میکنند که با یک یا چند تا از این رویکردها مناسب باشد. رویکرد اول استفاده از نمایش خلاق برای آموزش مهارتهای اساسی تئاتر (بخصوص بازیگری) است. در این جا بچهها بر تخیل، رشد شخصیت، تکمیل مهارتهای فی البداهه ای مثل گوش دادن و واکنش به سایر بازیگران، بازی گروهی و نحوه گفتار مناسب و دقیق تاکید میکنند. این رویکرد همچنین مستلزم آن است که بچهها پس از دوره نمایش خلاق را برای تقویت مفهوم خویشتن دست اندرکاران به کار میبرد و بر روی راه حلهای مسائل فردی و گروهی، پذیرش تفاوتهای فردی افراد گوناگون، همدلی، اعتماد و امثال آن با استفاده از همذات پنداری با شخصیتها در داستانهایی که به دقت انتخاب شدهاند، و مسائل یا مضامین اجتماعی کار میکند.
رویکرد سوم نمایش خلاق را برای اعمال و ترکیب اطلاعات آموزشی سایر رشتهها، نظیر مهارتهای زبانی و علوم اجتماعی به کار میگیرد. همچنین میتوان نمایش خلاق را برای تقویت یا ورود به مفاهیم زیباشناختی سایر رشتههای هنری مثل فضا، وزن (ریتم) نیرو، جهت، روشنایی، تاریکی، صدا، سکوت و امثال آن به کار گرفت.
نمایش خلاق مربوط به تئاتر است، اما به عنوان فرایندی جدا از آن حوزهٔ خاص خود، ادبیات، فنون، پژوهش، سازمانهای حرفهای و مربیانی دارد که گاهی در کار تئاتر نیز هستند، اما اغلب از آن جدا هستند. براین اساس نمایش خلاق فرایند منحصر به کار برای کودکان نیست بلکه فرایندی جستجویی آموزشی/هنری است که برای بزرگسالان، شهروندان عادی، افراد دو زبانه و بخصوص افرادی که دچار چالش هستند و زندانیان مفید است.
بسیاری از دست اندرکاران برای درک رابطه بین نمایش خلاق و تئاتر مرسوم طیفی را توصیف کردهاند که یک سر آن بازی نمایشی و سر دیگر آن تئاتر رسمی (و از جمله تئاتر کودکان) است. به این ترتیب بازی نمادین یا نمایشی و تئاتر رسمی به هم ربط دارند، طوری که تئاتر ریشه در بازی نمادین دارد، اما شکل والایش یافته و حساب شدهٔ آن است که در آن تنها به روی افراد برگزیدهای که آموزش خاصی دیدهاند باز است (در حالی همه بازیهای نمایشی را انجام میدهند). در وسط این طیف در نقطهای نزدیک به بازی نمادین نمایش خلاقه قرار دارد (نمایشی که فرد بزرگسالی هدایت آن را بر عهده دارد).
همچنان که در این طیف به طرف تئاتر رسمی حرکت میکنیم به نقطهای برمی خوریم که نمایش فی البداهه است (که بی قید و بند از نوشتهای شکل گرفته و با هدایت فرد بزرگسالی برای دوستان اجرا میشود)، و سرانجام به تئاتر رسمی میرسیم. کسانی هم ممکن است نمایش خلاق و تئاتر را به دو طیف جداگانه نسبت دهند: یکی طیف تئاتر که با بازی نمایشی آغاز میشود و با آموزش و تمرین به تئاتر رسمی ختم میشود و دیگری طیف نمایش خلاق که آن هم با بازی نمایشی آغاز میشود، اما از پیش نمایش، نمایش احساسی و نمایش اجتماعی میگذرد و سرانجام به دشوارترین نمایشها با مضمونهای کلی میرسد که مربی نیز در آنها بازی میکند. از نظر این الگوی دوم نمایش خلاق فقط در بازی نمایشی/ نمادین با تئاتر رسمی سهیم است، در حالی که الگوی نخست آنها را در ارتباط نزدیکتری با هم میبیند.
تئاتر کودکان برعکس نمایش خلاق نمایشنامهها را به طور رسمی خواه با بازیگران کودک یا بزرگسال برای تماشاگران جوان اجرا میکند. نامهای دیگر این گونه تئاتر عبارتاند از تئاتر برای نوجوانان یا تئاتر برای تماشاگران نوجوان. بسیاری از کارشناسان توصیه میکنند که بچهها بدون آموزش دقیق روی صحنه جلوی تماشاگر ظاهر نشوند و به طور معمول زیر دوازده سال نباشند. تک و توک بچهها میتوانند در نقش بچهها و در نمایشهای بزرگسالان بازی کنند، اما در این صورت هم بهتر است رهنمودهایی بگیرند که براساس آنها به نحوی راستین در نمایش شرکت داشته باشند.
القای عادتهای بد و مفاهیم نادرست درباره بازیگری به کودکان کار دشواری نیست، چیزی که به جای رسیدن و بازتاباندن معقول به خودنمایی و اعتماد به نفس افراطی، کج و کوله کردن خطوط صورت و اداهای ناشیانه (که تشویق تماشاگران هم به آن دامن می زند) و امثال آن میانجامد. این ویژگیها، یعنی نشانههای بازی بد در بزرگسالان، احتمالاً در دوره دبیرستان پیدا شدهاند و اگر دانش آموزی جداً علاقمند به بازیگری در تئاتر حرفهای است باید سالها (پیش مربیانی در سطح دانشگاه) کار کند تا سندروم «بازی کودکی» را بی اثر سازد.
ذیلاً بعضی از نکات مشخص نمایش خلاق ذکر میگردد:
۱ ـ نمایش خلاق حوزهٔ مشخصی از دانش و آموزش است؛ موجود دو رگهای از تئاتر و تعلیم و تربیت است.
۲ ـ نمایش خلاق شکلی از هنر برای کودکان و بزرگسالان است، ابزاری برای آموزش و فرایندی تربیتی برای آموزش و یادگیری است.
۳ ـ سه رویکرد نمایش خلاق عبارتاند از: استفاده از نمایش خلاق به عنوان هنری که خود به خود دربارهٔ خود آموزش میدهد، استفاده از نمایش خلاق برای آموزش سایر موضوعها، و استفاده از آن برای آموزش تئاتر.
۴ ـ پایهای برای سایر هنرها نیز هست که بازی نمایشی یعنی چیزی که در توانایی همهٔ مردم هست و به صورت «اگر این طور بود چه طور میشد؟» تجلی میکند، بر پایه آن شکل میگیرد.
۵ ـ بر این فرضیه شکل گرفته که همه مردم میتوانند بازی کنند، که همه میتوانند از پس آن برآیند و این که همه مردم خلاقیت دارند.
۶ ـ نمایش خلاق همهٔ علاقهها را در بر میگیرد.
۷ ـ برخلاف سایر موضوعات درسی که دانش آموزان را امتحان و رتبه بندی میکند، هنرها به همه جایی را میدهند تا بدون مهارت در مجموعه پیچیدهای از نمادها بتوانند ابراز وجود کنند.
۸ ـ در نمایش خلاق غلط و درستی وجود ندارد، بلکه ممکن است چیزی نامناسب باشد یا رفتاری غیر منضبط از بچهها سر بزند. پاسخها را بپذیرید ولی رفتار کهنهای را که بچهها به نام خلاقیت عرضه میکنند قبول نکنید. یادشان بدهید که بین رفتارهای منفی، مخرب یا رفع تکلیف در نقش یک شخصیت و یا خارج از آن فرق بگذارند. به عنوان معلم به رفتار یک کودک در نقش و خارج آن واکنشهای متفاوتی نشان بدهید.
۹ ـ هنرها حساسیت و حس زیباشناختی را آموزش میدهند. آنها تنها موضوعهایی هستند که این کار را میکنند. سایر چیزها شاید به کودکان بیاموزند که انتخاب زیبا داشته باشند، اما زیبایی قلمرو هنرهاست.
۱۰ ـ هنرها باید مفرح باشند، نه رقابتی، فرد در حال تفریح میتواند یاد بگیرد.
۱۱ ـ دانش آموزان در هنرها، متفکر، کنندهٔ کار و خطرپذیرند. آنها معنایی از ماجرا و تجربه را در خود تقویت میکنند.
۱۲ ـ نمایش فعالیتی جاری و نمادین است. رفتاری برانگیزاننده و جستجوگر است که در زمان حال روی میدهد.
۱۳ ـ هنرها مهارتهایی برای بقا هستند چون به انسان میآموزند در تحولی خودش را تبدیل به دیگری بکند و نیز خودش را با محیطی متفاوت تطبیق دهد. تنها آنها که خود را سازگار میکنند میمانند.
۱۴ ـ نمایش خلاق عناصر مشترک زیادی با بازی نمایشی دارد، اما برخلاف آن هنری است که مربی الهام بخش آن است. بازی نمایشی و نمایش خلاق هر دو از طریق روح بخشیدن آگاهانه به شخصیت آن را میپردازند و میخواهند داستانی را بگویند یا نشان دهند یا مشکلی را برطرف کنند.
۱۵ ـ نمایش مهارتهای مهار نفس را تقویت میکند. به بچهها کمک میکند که رفتارهای گفتاری و غیرگفتاری خود را منعکس کنند و آنها را به اختیار بگیرند. هنرمندان و ورزشکاران تواناییهای خوبی برای کنترل خود دارند که در نتیجه آن خود منضبطاند.
۱۶ ـ مغز هر چیزی را که در ذهن تصور شود نمیتواند از تجربهٔ واقعی جدا کند.
۱۷ ـ نمایش قدرت تغییر دارد و فرد در آن میتواند هویت، محل و غیره را تغییر دهد، جهانی نو بیافریند. در آن گام بگذارد، بخشی از آن باشد و در پایان آن را خراب کند. این دگرگونی بسیار نیرومند است و در بازی ژرف میتواند حتی خطرناک باشد.
۱۸ ـ نمایش قدرت استعاره را به کار میگیرد که از این دگرگونیها حاصل میشود. استعاره جایگزینی معادل چیزی به جای چیزی است و چیزی نو میآفریند. جوامع براساس استعارههای مشترک بنا میشوند. جوامعی که استعاره مشترک نداشته باشند سرانجام از هم میپاشند.
۱۹ ـ نمایش خلاق از بداهه سازی استفاده میکند و با این کار عناصر شخصیت، پیرنگ و کشمکش را درگیر کار میکند. نمایش خلاق درصدد ارتباط با تماشاگر نیست، بلکه به قصد رشد و پرورش دست اندرکاران کار میشود. تئاتر هنری است که در آن بازیگران داستانی را به تماشاگر انتقال میدهند.
۲۰ ـ در نمایش خلاق فرآیند کار نتیجه و محصول کار است. هیچ محصولی وجود ندارد. طبق قرارداد در این نوع نمایش هیچ شخص بازی، تمرین برای اجرا، متن، حفظ کردن نقش، وسایل صحنه، لباس صحنه آرایی، و گریمی وجود ندارد. تنها بعضی از عناصر تئاتر به کار گرفته میشود که باور مختصر یا شخصیت پردازی و امثال آن را امکان پذیر سازد.
۲۱ ـ بچهها کم کم و در سن یازده دوازده سالگی شروع به تقویت همدلی (و نشان دادن علاقه به نمایش) میکنند. قبل از این سن نباید گذاشت که بچهها برای تماشاگران عام (غریبهها) بازی کنند، حتی در این سن هم مربیان باید کشمکش شدید بین تمایل بچهها برای اجرا و ترس آنها از آن را تشخیص دهند. بچههای زیر یازده سال را باید راهنمایی کرد که کارهای فی البداهه خود را به خانواده و دوستانشان در محیطی غیررسمی نشان دهند.
نوشته پاملاریچ
ترجمه یدالله آقا عباسی