قلبهای کوچولوی غمگین
علمان و مسئولان مدرسه نقش مهمی در پیشگیری از افسردگی دانش آموزان و حمایت از آنها دارند.افسردگی از رایجترین مسائل مربوط به سلامت روان در بزرگسالان است، اما این بیماری میان نوجوانان و کودکان نیز در حال افزایش است و روز به روز تعداد بیشتری از آنها به آن مبتلامی شوند. تا چندی پیش روان شناسان باور نداشتند که کودکان هم دچار افسردگی میشوند. امروزه بر عکس این باور ثابت شده است. حدود ۲ تا ۵ درصد کودکان و نوجوانان دارای علائم افسردگی هستند و حتی سالهای تحصیل در مدرسه را با اندوه میگذرانند و این افسردگی روند پیشرفت تحصیلیشان را نیز کند میکند.
نوجوانان مبتلابه افسردگی بشدت احساس ناامیدی و بی ارزشی میکنند. آنها بندرت لبخند میزنند، مات به نقطه ای خیره میشوند و مدام اشک آلوده و مضطرب هستند. تمایل به فعالیتهای معمولی در آنها از بین میرود و ممکن است برای انجام هر کاری احساس خستگی کنند. عباراتی مانند برایم مهم نیست، نمیتوانم آن را انجام دهم، نمیخواهم آن را امتحان کنم و همش تقصیر من است از جمله عباراتی است که معمولاکودکان افسرده به زبان میآورند. دختران افسرده، معمولاگرایش به گوشه گیری دارند در حالی که در پسران افسردگی به صورت بیش فعالی، بی قراری، برانگیختگی و پرخاشگری خود را نشان میدهد. افسردگی کودکان در سنین مدرسه با تحریک پذیری، مجادله جویی و در نوجوانان با احساس گناه و ناامیدی همراه است.
برخی از کودکان افسرده فریاد میزنند، جیغ میکشند، بد زبان میشوند و ممکن است با خشم و قهر کج خلق شوند. این بچهها وقتی در خانه هستند، با والدین خود جر و بحث میکنند، با برادران و خواهرانشان میجنگند یا تبدیل به موجودی میشوند که در خانه هیچ کاری انجام نمیدهند. آنان سعی میکنند از کارهایی مانند انجام تکالیف مدرسه و کارهای خانه که موجب افزایش برانگیختگی خشمشان میشود، دوری کنند. برای دانش آموزان افسرده متمرکز شدن بر چیزهایی که مستلزم تلاش ذهنی مداوماند، دشوار است. این عدم تمرکز ممکن است به کسب نمرههای پایین در مدرسه بینجامد.
آنان معمولاحضور در مدرسه را دشوار میدانند و نسبت به رفتن به آنجا اکراه دارند. آنها از اضطرابی رنج میبرند که ریشه در افسردگیشان دارد. برای مثال صبحها که میخواهند به مدرسه بروند نشانههای جسمانی این اضطراب را در خود احساس میکنند، نشانههایی که به مرور و با گذشت زمان در طول روز فروکش میکند.
این نشانهها ممکن است شامل احساس تهوع، دردهای معده، خستگی و ضعف باشد. آنها تصنعی یا خیالی نیستند، بلکه علائم واقعی اضطراباند. ممکن است فکر حضور در مدرسه برخی از این دانش آموزان را وحشت زده کند، وحشتی که آنها قادر به توضیحش نیستند. آنان به علت نداشتن تمرکز و تسلط نداشتن بر امور شخصی، در انجام تکالیف درسی خود موفق نیستند. ممکن است برخی از آنان نیز علاقه خود را به درس از دست داده و بی تفاوت به نظر بیایند. این حالت باعث میشود که آنان در مدرسه با دردسرهایی مواجه شوند و حضور در مدرسه برای آنان غیرقابل تحمل شود.
زنگ خطر افسردگی دانش آموزان
معمولانشانه های افسردگی در دانش آموزان عبارتاند از:
مشکلات جسمانی مداوم و بدون دلیل: مانند ابراز شکایت از دل درد، سردرد و تهوع .
کاهش یا افزایش چشمگیر وزن: تحقیقات نشان داده است کودکان افسرده حدود ۵ کیلو از کودکان غیرافسرده سبک تر هستند. افزایش وزن چشمگیر نیز میتواند به افسردگی کودکان مربوط باشد هرچند معمول نیست.
ابراز اندوه یا ناامیدی: به طور مداوم، ابراز اندوه و ناامیدی کردن به صورت کلامی مانند این که «هیچ وقت نمیتوانم کاری را درست انجام بدهم.» یا «دیگر هیچ وقت خوشحال نخواهم بود.»
عزت نفس پایین: احتمال افسرده شدن کودکانی که عزت نفس پایینی دارند، بیشتر است. معمولاکودکان افسرده می گویند «من احمق هستم» یا «من همکلاسیهایم را دوست دارم، اما آنها مرا دوست ندارند.»
نگرانی مداوم و بیش از اندازه: همه کودکان گهگاهی نگران میشوند، اما زمانی که این نگرانی و اضطراب زندگی آنها را مختل کند و بر نمرهها و لذت بردنشان تأثیر بگذارد، میتواند نشان دهنده افسردگی باشد.
تغییر الگوی خواب: برخی کودکان افسرده، دچار اختلالاتی در خوابشان میشوند. برای مثال نیمههای شب بیدار شده و نمیتوانند دوباره بخوابند، عده ای دیگر نیز بیشتر صبحها بیش از اندازه میخوابند و در طول روز چند بار چرت میزنند.
انرژی کاهش یافته یا خستگی: کودکان افسرده معمولاخسته به نظر میرسند، خیلی آهسته حرکت میکنند و صبحها به زور از خواب بیدار میشوند.
رفتارهای خصمانه یا پرخاشگری تحریک: کودکان به طور طبیعی تندخو نیستند، نزاع بیش از اندازه و بی دلیل با دوستان و همکلاسیها، درگیر شدن مداوم با پدر و مادر، انجام ندادن وظایف مقرر و آزار حیوانات از علائم افسردگی کودکان است.
بی میلی نسبت به مدرسه رفتن: انجام این کار برای یک بار مهم نیست، اما تکرار آن به صورت یک الگو میتواند علامتی هشداردهنده باشد.
افت تحصیلی: نمرههای تحصیلی یک کودک افسرده که ممکن است دچار افت ناگهانی شود یا بتدریج طی یک دوره چند ماهه کاهش یابد.
تمایل اندک به بازی با همسالان: کودکی که از دوستان خود کناره گیری میکند و دوست جدیدی هم پیدا نمیکند، ممکن است افسرده باشد.
مهارتهای مراوده ای ضعیف: بسیاری از کودکان افسرده تمایل دارند که با لحن آرام و یکنواخت و غیرمعمولی صحبت کنند. معمولاآنها با یک یا دو کلمه پاسخ شما را میدهند.
فکر کردن درباره فرار از خانه یا تلاش مکرر برای انجام آن: چنین افکار یا اعمالی، ناخشنودی یا ناکامی شدید را آشکار میسازد و به خواست کودک برای فرار از مشکلاتی که آنها را مغلوب کنند، مرتبط است.
افکار بیمارگونه یا تمایل به خودکشی: کودکانی که به آسیب رساندن به خود میاندیشند، درباره مرگ و مردن رویاهایی در سر دارند، یا در نقاشیها یا داستانهای خود موضوع مرگ را مکرر آشکار میسازند، معمولاافسرده هستند.
نقش معلمان و مسئولان مدرسه
دانش آموزان افسرده معمولافرزندان خانوادههای پرتنش هستند، در نتیجه هر آنچه معلمان بتوانند علاوه بر دانش آموزان برای خانوادههای آنان نیز انجام دهند، میتواند کمک کننده باشد.
زمانی که حضور دانش آموز در مدرسه به دلیل بیماریهای فیزیکی کم میشود و این در حالی است که هیچ علامت فیزیکی ظاهری وجود ندارد یا با دیدن علائمی مانند تمرکز ضعیف دانش آموز، بی حالی، خستگی، کمبود انرژی و انگیزه محدود، بی اشتهایی، ناتوانی در تصمیم گیری، ارتباط ضعیف با همکلاسیها، ضعف یادگیری؛ معلمان با آگاهی از این علائم میتوانند متوجه مشکل دانش آموز شوند.
شرکت در فعالیتها میتواند به دانش آموزان افسرده احساس هدفمند بودن بدهد. معلمان در تشویق این روال از جایگاه خوبی برخوردارند. برای دانش آموز افسرده مشغول بودن به فکرهای منفی میتواند مانعی در برابر یادگیری باشد. این دانش آموزان باید مرتب تشویق شوند.
همچنین معلمان میتوانند برای کمک به این دانش آموزان، به آنها مسئولیت بسپارند. چنانچه مسئولان مدرسه بویژه معلم کلاس آشنایی و آگاهی کامل از اثرات هر یک از عوامل ذکر شده بر دانش آموز و روشهای مناسب هدایت فعالیتهای آموزشی در جهت تأمین نیازهای عاطفی و اجتماعی او را نداشته و بموقع از وی حمایت نکنند، چه بسا تنشها و فشارهای وارد شده بر دانش آموز اثرات منفی و درازمدتی بر وی باقی بگذارد.
از دیگر وظایف مدرسه در پیشگیری از افسردگی دانش آموزان، تجهیز آنان به کسب مهارتهایی برای تعارضهای شخصی و بین فردی و ارائه واکنشهای مؤثر در اوضاع دشوار زندگی است. تقویت مهارتهای اساسی ارتباطی دانش آموزان بخصوص توانایی گوش دادن، ابراز همدردی، رشد خودباوری و اعتماد به نفس، علاوه بر این که باعث میشود آنان در شرایط دشوار مانند خشونت، زورگویی و... تجهیز شوند، موجب میشود دانش آموزان با استفاده از این مهارتهای آموخته شده آماده شوند تا در آینده در محیط وسیع اجتماعی نقش خود را بخوبی ایفا کنند.
والدین چگونه رفتار کنند؟
- با رفتارتان به فرزند خود کمک کنید نه با کلمات: به جای غر زدن به آرامی به آنان دلگرمی دهید.
- با آنها برای قدم زدن یا شنا کردن بیرون بروید. این فرصت خوبی است که در کنار هم باشید.
- از ایجاد احساس گناه و سرزنش در فرزندتان اجتناب کنید. انرژی ارزشمند خود را روی احساس گناه و جر و بحث روی علت افسردگی صرف نکنید.
- نسبت به احساسات و ادراک فرزند خود حساس باشید یا اگر هر بار که فرزندتان از مشکل خود سخن میگوید، پاسخی سریع و کوتاه ارائه کنید یا بدتر از آن، آنان را سرزنش کنید، راه را بر بحثهای بعدی بستهاید.
- بگذارید نوجوانها، نوجوان بمانند: نوجوانان نیز مانند بزرگسالان نیازمند برخورداری از توازنی سالم در زندگی خود هستند. اگر برنامه آنان را بیش از حد پر کنید، تحت فشار قرار میگیرند و در مقابل افسردگی آسیب پذیر تر میشوند.
- رفتار کودک را از خود کودک جدا کنید، مثلازمانی که فرزندتان بکرات کاری میکند که شما را ناراحت میکند، به او بفهمانید که خودش خوب است اما لازم است رفتارش را عوض کند؛ اگر از وی بشدت انتقاد کنید وی آسان تر افسرده میشود.
- در مدرسه از فرزند خود دفاع کنید و با متخصصان بهداشت روانی در این زمینه صحبت کنید.
- افسردگی کودکان و نوجوانان گاه نشان از یک مشکل خانوادگی حل نشده مانند اختلافات زناشویی دارد و توجه به این نکته باید برای بهبود افسردگی فرزندتان مورد بررسی قرار گیرد.
- سعی کنید اطلاعات بیشتری به دست آورید. از افراد متخصص (روان پزشکان، روان شناسان، مشاوران) درباره افسردگی کودکتان، علل آن و نحوه درمان سؤال کنید.
- محیط عاطفی قابل اطمینان و حمایتگری را به وجود آورید.
- در مرحله درمان، صبور باشید و از پیشرفتهای جزئی شاد شوید.
نویسنده: معصومه اسدی