با کودکان قلدر چگونه برخورد کنیم؟
قلدری، مجموعهای از رفتارها و گفتارهای عمدی و تکراری است که با هدف آسیب رساندن، مسخره یا تحقیر کردن فرد قربانی انجام شود. در قلدری معمولا بین دو کفه قدرت فرد قربانی و فرد قلدر تعادلی وجود ندارد و کودک قلدر قدرت بیشتری نسبت به فرد قربانی دارد...
قلدریهای شایع در مدارس - به خصوص مدارس پسرانه - معمولا در سالهای اولی و میانی دوران ابتدایی شروع میشود و در مقطع راهنمایی و اوایل دبیرستان به اوج میرسد و در سالهای آخر دبیرستان به تدریج کاهش مییابد.
قلدری میتواند به صورتهای مختلفی چون قلدری جسمی، کلامی و هیجانی دیده شود. در فرم قلدری فیزیکی، فرد قلدر با کتک زدن، هل دادن، لگد زدن و... به فرد قربانی آسیب میرساند. در قلدری کلامی نیز کودک با توهین، مسخره یا صدا کردن فرد قربانی با اسامی و اصطلاحات نامناسب، وی را مورد آزار قرار میدهد.
فرم دیگری از قلدری که در دختران شایعتر است، قلدری غیرکلامی یا هیجانی است. به این صورت که فرد قلدر به صورت غیرمستقیم به فرد قربانی حمله میکند یعنی بر ضد او شایعهپراکنی کرده و ذهن سایر بچهها را نسبت به وی خراب میکند و باعث طردشدناش میشود.
نوع جدیدی از قلدری، قلدری اینترنتی است که با استفاده از کامپیوتر برای فرد قربانی پیامهای آنلاین، ایمیلهای نامناسب یا تصاویر مستهجن میفرستند. معمولا قلدری در مجموعهای که شامل فرد قلدر (یا گروه افراد قلدر)، فرد قربانی و مشاهدهگر است، رخ میدهد. زمانی رفتار قلدرانه صورت میگیرد که مجموعهای از مشکلات تعاملی بین کودک، خانواده، گروه دوستان، مدرسه و اجتماع محیط را برای بروز رفتار قلدرانه مناسب میکند. غالبا کودکان قلدر سرسخت، پرخاشگر، قانونگریز و بدون کنترل تکانه هستند.
همچنین آنها کودکان فعالی هستند که به خشونت و پرخاشگری با دید مثبت نگاه میکنند و به دنبال جلب توجه سایرین هستند. در گذشته تصور میشد افراد قلدر عمدتا افرادی تنها و با اعتمادبهنفس پایین هستند در حالی که امروزه خلاف این موضوع ثابت شده است. دوستان این کودکان نیز غالبا متشکل از بچههایی هستند که به رفتارهای خشونتآمیز، دید خوب و مثبتی دارند و خودشان نیز درگیر رفتارهای مشابهاند. معمولا محیط خانواده چنین کودکانی گرم و دلسوزانه نیست و والدین یا منفعل و بدون انضباط خاص یا برعکس بسیار خشن و با روشهای انضباطی خشن و شدید هستند. در بسیاری از موارد والدین مدلی برای رفتارهای مشابه در کودکان قلدر هستند. کودکانی که معمولا در معرض قلدری قرار میگیرند کودکانی حساس، منزوی و با اعتمادبهنفس پایین هستند که از نظر اجتماعی منزوی و در مدرسه و کلاس تنها هستند. مسلما هر چقدر این کودکان تنهاتر باشند بیشتر مورد حمله رفتارهای مخرب سایرین قرار میگیرند ضمن اینکه کسی نیست که از آنها حفاظت و پشتیبانی کند.
موجب تقویت قلدری نشویم
مساله دیگر، کسانی هستند که شاهد قلدری و زورگویی فرد قلدر بر قربانی هستند. در این صورت وقتی فرد قربانی نیاز به کمک دارد به رغم اطلاع از این مساله به کمک او نمیشتابند. آنها معمولا در حاشیه ایستاده و خود را در جریان قلدری دخالت نمیدهند. اگرچه به نظر میرسد فعالانه به فرد قلدر کمک نمیکنند اما با سکوت، خنده و عدم مداخلهشان رفتار فرد قلدر را تقویت میکنند. این مساله بیشتر در مدارسی که نظارت بر کودکان کمتر است و ارتباط نزدیکی بین دانشآموزان و اولیای مدرسه برقرار نیست اتفاق میافتد. در صورتی که مسوولان مدرسه بر این باور باشند که رفتارهای قلدرانه امری موقتی و بیاهمیت است، بیشتر شاهد اینگونه رفتارها هستیم. آنچه باید بدانید این است که قلدری امر قابل اغماضی نیست که بتوان از کنارش گذشت. در صورت عدم تشخیص یا نادیده گرفتن آن و مداخله نکردن در جریان قلدری میتواند اثرات سوء طولانی هم برای فرد قلدر و هم فرد قربانی داشته باشد.
این علایم را جدی بگیرید
علایمی که در قربانیان قلدری به وجود میآید و باید به آنها دقت زیادی کرد میتواند شامل موارد زیر باشد:
۱. امتناع کودک از رفتن به مدرسه (یا به محلی که با فرد قلدر روبهرو میشود) با دلایل ناکافی
۲. افت نمرات
۳. امتناع از تنها رفتن یا پیاده رفتن به مدرسه
۴. پاره شدن و خاکی شدن لباسها
۵. آثار ضرب و جرح روی بدن
۶. نیاز به پول بیشتر یا برداشتن پول بدون اجازه
۷. گرسنگی شدید بعد از مدرسه
۸. ترس
۹. اضطراب
۱۰. کابوسهای شبانه
۱۱. حملات خشم و عصبانیت
۱۲. گوشهگیری و کم شدن وسایل شخصی
راهحل چیست؟
برای اینکه بتوان این کودکان را کنترل کرد باید مداخلاتی علیه قلدری در چند سطح اعمال نمود. به عنوان نمونه در سطح مدارس، مربیان و مسوولان مدارس باید از این پدیده قلدری و عوارض آن آگاه باشند. نظارت خود را هنگام زنگ تفریح و ورزش و ناهار کودکان افزایش دهند و به محض شناسایی فرد قلدر با وی برخورد جدی کنند. بنابراین باید فرد قلدر شناخته شده و جلوی رفتارهای او گرفته شود. همچنین میتوان برای رویارویی با قلدری سیاستهایی همچون طرحریزی قوانین مدرسه و تنبیههای ناشی از سرپیچی و نقض قوانین، ایجاد راههای ارتباطی بین کودکان و مشاوران مدرسه برنامهریزی کرد تا کودک قربانی یا فرد شاهد به محض مواجهه با این امر به آنها مراجعه کند.
والدین کودک نیز باید به دنبال علایمی که کودک مورد قلدری قرار گرفته است، باشند و به صورت مستقیم از او بپرسند که آیا مورد بدرفتاری قرار میگیرد یا خیر. به کودک خود روشهای برخورد با قلدری و ایستادن در مقابل فرد قلدر را آموزش دهند. همچنین کودک باید بتواند با والدین، معلمان و مشاوران در این مورد صحبت کرده و از آنها کمک بخواهد. والدین باید بکوشند با آموزش مهارتهای اجتماعی و دوستیابی، اعتماد به نفس کودک را افزایش داده و تعداد دوستهای او را افزایش دهند. با این روشها میتوان پیشاپیش جلوی وقوع این حادثه را گرفت. از طرفی هم باید به کودکان آموزش داد که در صورت مشاهده این رفتار برای سایر کودکان به راحتی از کنار آن نگذرند بلکه با حمایت کودک قربانی و اطلاع دادن به مسوولان مدرسه جلوی تکرار این رفتار را بگیرند. در نهایت بهترین استراتژی برای مقابله با قلدری، گزارش دادن آن است.