تکنيکهاى والدين براى پاسخ به سوالهای جنسى کودکان
حساس بودن والدين نسبت به ويژگی هاى رفتار جنسى کودکان خود و اينکه چگونه و از چه سنى بايد کودک خود را در اين زمينه آگاه کنند تا در کسب هويت جنسى خويش موفق باشند. دکتر قاسم زاده در اين بخش از گفتگو به موقعيتهايى اشاره مى کند که در مواجهه والدين با کودکان و در خصوص رفتارهاى جنسى بايد مورد تأمل و دقت قرار گيرد.
چنانچه پدر و مادرى پاسخ سؤالى را ندانند، بايد چه برخوردى داشته باشند؟
نه تنها در مورد مسائل جنسيتى، ممکن است در زمينه ديگرى هم سؤال کنند که پدر و مادر جوابش را ندانند. آنها مى توانند به صراحت و سادگى ابراز کنند که نمى دانند و بگوييد که بيا با هم به سراغ کتابى برويم و جواب سؤالاتمان را بگيريم و يا با همراهى، او را به سمت مشاور يا معلمى راهنمايى کنند که در اين صورت، نوعى انعطاف پذيرى هم به بچه ها ياد مى دهيم که اگر آنها هم چيزى نمى دانند، به دنبال اطلاعات غلط و منابع نادرست نروند.
يکى از تکنيکهاى ديگر در موقعيتهايى که والدين جواب سؤال را نمى دانند يا غافلگير مى شوند، حفظ خونسردى است و سپس با تسلط به نفس خود، برگشت سؤال به طرف مقابل است که مثلاً گفته شود که خودت در اين مورد چى فکر مى کنى؟ که هم از اين طريق ميزان اطلاعات او را مى فهميم و اينکه اطلاعاتش را از کجا به دست آورده و هم در آن زمان مى توانيم جوابى که درخور نياز و متناسب با سن او باشد، هرچند ساده بيان کنيم. آنچه توصيه مى شود، اين است که در اين موقعيتها هيچگاه نبايد دروغ گفت و يا سؤالى را سرکوب کرد. والدين مى توانند تا حدى که مى دانند، پاسخگو باشند و بقيه اطلاعات را به زمان ديگر موکول کنند.
روش هاى ترساندن از رفتارهاى جنسى و يا برخوردهاى سرکوبگرانه يا حتى سهل گيرانه چه عواقبى مى تواند در پى داشته باشد؟
عواقب بسيار مضرى در پى دارد. وقتى کودک نياز به گرفتن پاسخ خود را احساس کند و به نوعى با سرکوب مواجه شود. او که دست نمى کشد، وقتى کنجکاوى او ارضا نشد، به دنبال راههاى ديگر مى رود يا از همسالان خود مى پرسد و يا در شبکه هاى اينترنتى، اطلاعاتى به دست مى آورد و حالا اينکه چه اطلاعاتى و از چه طريق و به چه ميزانى، خدا مى داند و اين روش تأثيرات بسيار بدى بر شخصيت کودک مى گذارد؛ چرا که ممکن است اطلاعات به دست آمده به هر طريق مناسب با نيازهاى سنى او نباشد و حتى در مواردى موجب بلوغ زودرس کودکان شود. به عبارتى هر پدر و مادرى بايد بدانند که اگر جواب سؤال کودکان را سرکوب کنند و يا به تمسخر و خنده بگيرند، کودک به دنبال راه ديگرى جهت يافتن پاسخش مى رود.
يا در بسيارى از خانواده ها براى بازداشتن بچه ها از آگاهى در مورد ويژگي ها و رفتارهاى جنسى از روشهاى ترساندن استفاده مى کنند که اصلاً کارساز نيست. بخصوص در مورد دختران در هنگام ازدواج عواقب خود را نشان مى دهد. خيلى وقتها وقتى عدم برقرارى ارتباط درست از جانب زنان در زندگى خانوادگى پيگیرى مى شود و به اين نکته پى مى برند که در دوران کودکى و نوجوانى، آنها را از چيزى ترسانده اند يا سؤالى يا کنجکاوى آنها در مورد رفتار و ويژگيهاى جنسى سرکوب شده است. در واقع از کودکى يا نوجوانى، روابط و رفتارهاى جنسى را به عنوان يک تابوى بد و يک الگوى نادرست تلقى کرده اند، بنابراين روابط آنها با همسرانشان دچار اشکال مى شود. همانطور که اشاره کردم، رفتارهاى جنسيتى در تمام عمر در زندگى ما نقش دارند و اگر در سن کودکى و نوجوانى به درستى آموزش داده نشود، خود را در بزرگسالى به صورت انحرافاتى ذهنى، روانى و جسمى نشان مى دهند.
چنانچه پدر و مادرى نسبت به گفتگو درباره اينگونه رفتارها معذب باشند، چه بايد بکنند؟
ببينيد! اين حالت در جوامع شرقى و به عبارتى سنتى مثل جامعه ما وجود دارد. مسائل جنسى با يک نوع منفى بودن، يک نوع بد بودن و زشتى يا حداقل صحبت در مورد آن، با يک نوع ممانعت درونى همراه است. بنابراين يک امر فرهنگى ـ اجتماعى است. ولى نبايد چنين باشد و اگر والدينى چنين احساسى دارند، بايد بدانند ميان خصوصى بودن مسائل جنسى و ممنوعيت درباره گفت و گو در مورد آن، تفاوت وجود دارد. به عبارتى ما نبايد هيچ ممنوعيتى چه از نظر اطلاعاتى که خودمان مى خواهيم به فرزندان بدهيم و چه از نظر سؤالاتى که بچه ها در اين زمينه دارند، داشته باشيم.
حتى اگر مسائلى هم پيشرس است و مورد کنجکاوى بچه ها قرار مى گيرد، نبايد معذب بود و از پاسخ دادن اجتناب کرد و احساسات خود را مخفى نمود، بلکه والدين مى توانند در قدم اول اطلاعاتى ساده و کوتاه، متناسب با سن کودک به او بدهند و اطلاعات ديگر را به زمان ديگر وعده دهند، ولى بچه ها نبايد از اينکه در مورد مسائل جنسى مى خواهند اطلاعات کسب کنند، احساس ناراحتى کنند و يا حس کنند که پدر يا مادرشان از پاسخگويى معذب مى شوند.
البته بايد به اين نکته هم اشاره کنم که مسائل جنسى يک مسائل خصوصى است. بنابراين به نوعى، بايد به بچه ها بخصوص بزرگتر که مى شوند، آموزش داده شود که از نظر نوع سؤال و مکان سؤال بايد رعايت کرده و هر سؤالى را در هر جايى از والدينشان نپرسند. در جامعه ما که تا حدى سنتى است و حد و حدودهايى براى اين مسائل وجود دارد، نبايد اين طور برداشت شود که پدر و مادرها نيز در پاسخگويى به فرزندانشان در مورد مسائل جنسى معذب هستند. بايد تمرين کرد و در عين حال هم از خصوصيات مراحل رشد آگاه شد. اگر هر پدر و مادرى خود را به انواع توانمنديها، چه از نظر محتواى سؤالات و چه از جهت مهارت در هدايت پاسخ مجهز کند و بپذيرد که آگاهى فرزندان از ويژگي ها، رفتارها و مسائل جنسى لازم و ضرورى است، ديگر معذب نخواهد بود.
آموزش امور جنسى شامل چه بخشهايى است؟
اکثر خانواده ها بر اين باورند که آموزش امور جنسى تنها در اين خلاصه مى شود که به کودکان آموزش دهند که کودک چگونه متولد مى شود، اما شايد اين ساده ترين بخش آموزش است. البته که در هر سنى اين امور و بخشها مى تواند متفاوت باشد. مثلاً در دوران کودکى، بچه ها جدا از اينکه اول هويت خودشان را مى خواهند بدانند، در مورد تفاوتهاى جنسى و آشنايى با بهداشت اندامهاى جنسى نيز کنجکاوند. به تدريج در سن بلوغ به دنبال بيشترين اطلاعات هستند. آموزش در مورد ساختار جسمى زن و مرد، حالتهاى عاطفى دوران بلوغ، بيماري هايى که مربوط به مسائل جنسى است، وظايفى که مربوط به جنسيتشان است، به عبارتى نقشها و تفاوتهاى مربوط به امور جنسى، خويشتندارى در امور جنسى، چگونگى برقرار کردن رابطه با ديگران و زيان جسمى و روانى است.
يکى ديگر از مسائل دوران بلوغ که بچه ها بايد بدانند، روابط صحيح و درست بين دو جنس است. چون تا دوران کودکى، روابط معمولى است، روابط بين دختر و پسر از نظر جنسيتى، خيلى برايشان تفاوتى ندارد. ولى در دوران بلوغ، تمايل به برقرارى ارتباط خيلى بيشتر است و از آنجا که اين ارتباط طبيعى و ضرورى است، بايد قبل از آن، يا در هنگام بلوغ، رفتارهاى جنسيتى درست و مناسب را بياموزند. مثلاً مى توان در اين سنين، از طريق فعاليتهاى گروهى و همکارى با هم که کاملاً هدايت شده باشد، نوع ارتباط سالم با يکديگر را آموزش ببينند.
شما به اهميت سن بلوغ اشاره کرديد، بهترين شروع مکالمه براى آشنا کردن بچه ها با مسائل جنسيتى در اين سن، چه مى تواند باشد؟
در سن بلوغ، فرض بر اين است که بچه ها، آن اطلاعات اوليه سن بلوغ را داشته باشند در واقع آنچه مهم است در ابتدا در اين سنين، با تغييرات بلوغ آشنا شوند و همين صحبت از تغييرات بلوغ مى تواند شروع مکالمه و به تدريج محور صحبت باشند. اينکه گفته شود که يک فرد در حين بلوغ، يک سرى تغييراتى از نظر جسمى، روانى و عاطفى کرده و خلق و خوى او تغيير مى کند. به عقيده من، حتى بهتر است شروع صحبت از اين رفتارها باشد تا رفتارهاى جنسيتى. چرا که اگر نوجوانى در آستانه بلوغ به خوبى اين مرحله از رشدش را درک کند و به درستى اين مسير را طى کند تا به دوره جوانى برسد، يقيناً بهتر مى تواند خيلى از مسائل، ويژگى ها و رفتارهاى جنسيتى بعدى را درک کند و با آنها آشنا شوند. ولى آنچه در اين قضيه مهم است، تدريجى گفتن آن است.
والدين بايد آگاه باشند که نبايد هيچ اطلاعاتى از جمله اطلاعات دوران بلوغ را يکدفعه به فرزند خود بگويند. بلکه به تدريج به مرور زمان و در وقت مناسب بايد اين اطلاعات ارائه شود. حتى در اين سنين نيز مى توان از کتابهاى مناسب استفاده کرد. بدين صورت که ابتدا مقدمه اى در مورد کتاب و موضوع آن گفته شده و توضيحاتى ساده و کوتاه داده شود. سپس کتاب را به او بدهند و سپس فرزند خود را از پاسخگويى به هر سؤالى که هنگام مطالعه کتاب برايش پيش مى آيد مطمئن کنند.
آيا خانواده تنها از طريق گفتگو، طرح سؤال و يا پاسخ به پرسش مى تواند در آموزش رفتارهاى جنسيتى نقش بازى کند؟
خير، تنها نقش خانواده را نمى توان محدود به همين زمينه ها دانست. خانواده به دو صورت نقش بازى مى کند. يکى به صورت مستقيم. يعنى همين زمينه ها که شما ذکر کرديد مثل طرح پرسش يا پاسخ به سؤالات فرزندان و ديگرى به صورت غيرمستقيم و آن الگوهايى است که ارائه مى دهد. مثلاً احترامى که پدر و مادر براى هم قائلند، يک سرى ارزشهايى را به بچه ها منتقل مى کنند که نه تنها در دوران کودکى بلکه در دوره بزرگسالى، در روابطشان با جنس مخالف تأثيرگذار است. از طرف ديگر اين ارزشها در خانواده مى تواند، بينش بچه ها را نسبت به رفتارهاى جنسى و نقشهاى جنسيتى وسعت داده و تجربه هاى ارزشمندى در آينده کسب کنند.
غير از منبع خانواده، چه منابع ديگرى مى توانند در آگاه کردن فرزندان در اينگونه موارد مؤثر باشند؟
ببينيد منابع آموزشى چون آمادگى، پيش دبستانى و مدارس مى توانند در صورت درست عمل کردن در اين زمينه بسيار مفيد باشند. بچه ها در مرحله آمادگى پيش دبستانى، يعنى زير ۶ سال، فقط بايد کنجاوي هايشان برطرف شود و اگر درست رفع نشود، اين کنجکاوى اذيتشان مى کند. در مهدکودک، ميزان نياز آنها کمتر است و در خيلى از کشورها مثل کشور سنتى ما، بر نقش مدرسه هم تأکيد مى کند، چون وقتى مى بينند که پدر و مادرها به دلايل مختلف عدم اطلاع يا ناتوانى در برقرارى ارتباط با فرزندان و صحبت در اينگونه موارد، از طرح چنين موضوعاتى ابا دارند، لذا در اينجا نقش مدرسه خيلى برجسته مى شود که متأسفانه نظام آموزشى ما هم يک نظام بسته اى است. البته که در سالهاى اخير بهتر شده ولى اغلب تصور بر اين است که اگر اطلاعاتى بدهد، ممکن است اين اطلاعات بيشتر ايجاد مشکل کند و در حالى که اينطور نيست.
هرقدر دانش آموزان، اطلاعاتى در حد نياز خودشان بيشتر داشته باشند، بهتر مى توانند مسائل و مشکلاتشان را حل کنند. من به خاطر دارم که ۶ يا ۷ سال پيش، جزواتى تحت عنوان «بهداشت بلوغ پسران و دختران» را وزارت بهداشت با همکارى يونيسف تهيه کرد و به مرحله چاپ رسيد که آموزش و پرورش آنها را در مدارسى توزيع کند. چون يکى از راه هاى مؤثر در اين سن اين است که از طريق کتاب، سؤالاتى براى آنها مطرح شود که يا در خانواده و يا در مدرسه، به آنها پاسخ داده شود. ولى تا مدتها اين کتابها توزيع نشد. چه از طرف برخى از مسؤولين آموزش و پرورش و چه از طرف برخى مدارس ممانعت مى شد. در حالى که کتابها، کاملاً علمى تأليف شده بودند. و حال بعد از چند سال اين توزيع صورت گرفته است. بنابراين نه تنها گاهى اوقات خانواده هاى ما سنتى است، بلکه نظامهاى آموزشى ما هم سنتى است.
مثل مسأله ايدز که يک زمانى، اصلاً اجازه طرح آن در مدارس نبود ولى بعد از مدتى که متوجه شدند نمى توان در مقابل واقعيتها ايستاد و بچه ها را از اين جريانات دور نگه داشت، آموزشهايى در زمينه ايدز در مدارس صورت مى گيرد. بنابراين درحال حاضر هم يکسرى آموزشهايى در مورد مسائل جنسيتى ولى به صورت کلى و بيشتر در مورد بلوغ، بهداشت آن و تغيير خلق و خوى در اين سنين داده مى شود. چرا که نظام آموزشى ما به اين نتيجه رسيده است که هر نوع ممنوعيتى نتيجه معکوس خواهد گذاشت.