شخم زدن با گاو بهتر است يا با تراكتور؟
آموزش تفكر خلاق به كودكان
نويسنده: شيرزاد عبداللهی
فكر كردن و خلاقيت آموختني است. اگر طنابهایی از ابرها آويزان بود... اگر بيني من روی سرم قرار داشت... اگر در انتهای انگشتم يک چشم داشتم... اینها نمونههایی از تخيلات كودكانه است كه منجر به تفكر خلاق میشود. ادوارد دوبونو، نويسنده اهل مالت كه کتابها و مقالات زيادي در زمينه شیوههای فكر كردن و آموزش تفكر خلاق نوشته است، تفكر را توانايي بررسی يک موضوع از زاويه يا زوايای مختلف میداند. معلم كلاس چهارم ابتدايی در زنگ علوم از دانش آموزان میپرسد: شخم زدن با گاو بهتر است يا با تراكتور؟ بچهها يكصدا میگویند: با تراكتور.تنها يكي از بچهها میگوید: آقا اجازه، با گاو! معلم قيافه متعجب به خود میگیرد و شليک خنده بقيه، دانش آموز متفاوت را سرجايش مینشاند. پاسخ اين دانش آموز به پرسش معلم غلط نيست، اما در سيستم آموزشی ما غير متعارف است. اين سناريوی آموزشی كه بسيار رايج است، چشمه خلاقيت را خشک میکند.
بعضي از سوال ها در کتابهای درسي واگرا هستند و جواب قطعي و یگانهای ندارند و معلم نبايد يک پاسخ را مطلقا درست و بقيه را مطلقا غلط بداند. در آموزش سنتی، معلمان دانش آموزان را وادار میکنند كه به سوال های امتحانی جواب درست و قابل پيش بينی و مطابق متن كتاب بدهند اما در واقعيت و در زندگی برای یک سوال هميشه جواب سر راست و واحدی وجود ندارد و ممكن است يک سوال، چند جواب درست داشته باشد.
برخي معلمان ابتدايی تا جايی پيش میروند كه از دانش آموزان میخواهند كه عين عبارت كتاب را با همان كلمات به عنوان پاسخ در ورقه امتحاني بنويسند و اگر يک كلمه جواب رسمی جا بيفتد يا تغيير كند، نمره دانش آموز كم میشود. كاربرد افراطی اين روش باعث مرگ خلاقيت و رواج حافظه محوری شده است. مفهوم فكر كردن در سيستم سنتی تحريک حافظه و يادآوری است. به همين دليل میگویند كه برگزاری امتحان به شيوه رايج قاتل خلاقيت است.
تفكر خلاق «روشی است برای حل مساله از يک زاويه يا زوايای نامتعارف، غيرمتداول یا غيرسنتی». تفكر واگرا باعث بسط خلاقيت از طريق ارائه راه حلهای جديد برای حل مساله میشود. در حالی كه تفكر همگرا كه همان تفكر منطقی یا خطی است به معنای ارائه راه حلهای شناخته شده بر اساس عرف و عادات جامعه، در پاسخ به يک مساله است. در تفكر واگرا، برای يک مساله راه حلهای جديد و بديع انديشيده و خارج از عرف و عادت ارائه میشود. در تفكر همگرا، فرد از اشتباه و خطا پرهيز میکند، اما در تفكر واگرا به فرد فرصت اشتباه داده میشود. معمولا بازی شطرنج را عامل بسط تفكر میدانند. اما در شطرنج برای خوب بازی كردن فقط منطق، استدلال و تفكر سنتی كفايت میکند در حالی كه در زندگی واقعی اغلب مجبوريم از تفكر سنتی فراتر برويم و به هر مساله يی از يک يا چند زاويه تازه نگاه كنيم.
در تفكر خطی، عادت کردهایم كه از نقطه «الف» به نقطه «ب» برسيم. در تفكر خلاق نتيجه پيشاپيش معلوم نيست. يكي از سادهترین و رایجترین تكنيک های تفكر خلاق، بازخوانی صورت مساله است. در اين شيوه به جای اينكه سعي كنيم به يک سوال ثابت جواب بدهيم، میتوانیم صورت سوال را به كمک كودكان بازخوانی یا حتی اصلاح كنيم. مثلااگر سوال مورد نظرمان اين است كه چگونه میشود از موقعيت «الف» به موقعيت «ب» رسيد، میتوانیم از خودمان سوال كنيم: آيا میشود در موقعيت «الف» تغييراتی به وجود آورد كه به موقعيت «ب» شبيه تر شود؟ چنين سوال هايی حتی اگر به جواب نرسند، باعث میشوند ذهن ما تحريک شده و به فكر كردن عادت كنيم.