امتحان، انگیزش و یادگیری
نویسنده: بتول سبز علی سنجانی
درآمد
بدیهی است که «امتحان» بر شیوهی یادگیری دانشآموزان و رغبت آنان به یادگیری تأثیر میگذارد. اما سؤال این است که: این تاثیر چگونه است و آیا به یادگیری دانشآموزان کمک میکند؟ وضوح شاهدیم که هم دانشآموزان دوست دارند بدانند تا چه حد یاد گرفتهاند و هم معلمان مایلند از میزان پیشرفت دانشآموزان مطلع شوند. این آگاهی به هر دوگروه کمک میکند، فرایند یادگیری را در راه صحیح آن پیش برند. افراد دیگری نیز شامل والدین، سایر معلمان و حتی کسانی که قرار است دانشآموزان را در مشاغل متفاوت استخدام کنند، علاقهمندند از سوابق آموزشی و شیوهی عملکرد آنان در دوران تحصیل مطلع شوند. اطلاعات مربوط به دانشآموزان معمولا به صورت نمره یا رتبه ثبت و گزارش میشود. از طرف دیگر، سنجش عملکرد دانشآموزان معیاری برای سنجش شیوهی عملکرد معلمان، مدرسه و نظام آموزشی است.
در این مقاله، موضوع مورد بحث این نیست که آیا ما باید از دانشآموزان امتحان پایانی بگیریم یا نه بلکه پرسش این است که: اولا این کار را چگونه باید انجام دهیم؟ و ثانیا چگونه از نتایج برای ارتقای سطح یادگیری فراگیر استفاده کنیم؟ تکرار امتحانات در دانشآموزان این تصور را ایجاد میکند که امتحان بسیار مهم است لذا ترغیب میشوند، به دنبال شیوههایی باشند که قبولی آنان را تضمین میکند
فاصله عمیقتر میشود؟ نظرها درباره امتحان متفاوت است. گروهی معتقدند که امتحان گرفتن باعث ارتقای سطح یادگیری میشود. زیرا امتحان، دانشآمو و معلم را وامیدارد، برای یادگیری هرچه بیشتر تلاش کنند. یکی از دلایل مهم توجه به این امر آن است که موفقیت دانشآموزان باعث تشویق معلمان میشود و آنان را از عواقب نتایج نامطلوب امتحان معاف میکند. از طرف دیگر، مدارس را وادار میکند تا برای بهبود وضع آموزشیشان بیشتر بکوشند. این دلایل سبب شدهاند که این گروه، امتحان گرفتن را به نفع دانشآموزان بدانند. «وقتی از آنان انتظار پیشرفت داریم،طبیعی است که بیشتر هم حمایتشان میکنیم تا هر چه بیشتر بهتر یاد بگیرند».
گروه دیگر بر این عقیدهاند که امتحان گرفتن باعث افزایش رغبت یادگیری در آن گروه از فراگیران میشود که همواره در امتحان موفق بودهاند. به علاوه، این گروه از دانشآموزان فقط به منور پیشرفت در جهتی تلا میکنند که شیوهی امتحان آنان را میکشاند و نه در جهت هدفهای یادگیری. امتحان در مورد دانشآموزان دیرآموز (متوسط به پایین) باعث کاهش اعتماد به نفس آنان میشود و بنابراین، در تلاش آنان برای یادگیری تاثیر منفی میگذارد. و در یک کلام، امتحان شکاف بین دانشآموزان قوی و ضعیف را عمیقتر میکند. از طرف دیگر، وقتی امتحان به صورت نهایی و خارج از مدرسه انجام میشود، معلمان و نیز دانشآموزان همواره با هدف موفقیت در اینگونه امتحانات تلاش میکنند. لذا میکوشند تا با خواستهها و شیوههای این امتحانات آشنا شوند. خلاصه این که همهی تلاشها در جهت موفقیت در این امتحانات است و نه در جهت بهبود و افزایش کیفیت یادگیری؛ اما هدف آموزش، یعنی «تبدل فراگیرنده به یک یادگیرندهی مادام العمر». توسط همهی دستاندرکاران آموزش تایید شده است. این هدف بر افزایش رغبت به یادگیری تاکید فراوان دارد و واضح است که انگیزهی یادگیری زمانی یاد میشود که فراگیرنده از یادگرفتن لذت میبرد و نیز بداند چگونه یاد میگیرد.
پژوهشها و تأثیر امتحان بر رغبت یادگیری
در بررسی مقالههای مرتبط، ما تاثیر چند بعدی امتحان پایانی برانگیزهی یادگیری فراگیرندگان را بررسی کردیم و به دنبال پاسخ پرسشهای زیر بودیم:
- به طور کلی امتحان چه تأثیری بر افزایش انگیزهی دانشآموزان و یادگیری دارد؟
- تأثیر امتحان تا چه حد به ویژگیهای فردی دانشآموزان وابسته است؟
- تأثیر امتحان تا چه حد به شرایط سنجش و امتحان گرفتن وابسته است؟
- با قبول تأثیر امتحان بر دانشآموزان، چه مستنداتی دال بر تاثیر آن بر معلم و شیوهی آموزش وی موجودند؟
- چه فعالیتهایی و در چه شرایطی، احتمالا میتوانند اثرات مثبت امتحان را افزایش و اثرات منفی آن را
- کاهش دهند؟
در ادامه، یافتههای پژوهشی را که بودجهی آن توسط «بنیاد نافیلد» و مرکز EPPI تأمین شده بود، مرور خواهیم کرد. سپس بر کاربرد این یافته در سیاستگذاری و اعمال آن در رابطه با کار معلم در کلاس، مدیریت مدارس، بازرسی و ارزشیابی مدارس و سیاستهای امتحان منطقهای و سراسری تمرکز خواهیم کرد.
مقاله کامل را از بخش پیوست دریافت کنید.