از آغوش مادر تا هوش کودک
کودکان در بدو تولد ناتوان هستند و نیازهایی دارند که باید به آنها پاسخ داده شود و مادر و پدر آنها را برطرف کنند. مراقبت آگاهانه و رفع به موقع نیازهای کودک حس قوی دلبستگی را در او پرورش میدهد کودک این حس قوی را از مادر میگیرد و این حس در ساختن پایه اساسی اعتمادبهنفس وی تأثیرگذار است.
مادران از آغاز تولد و در طول دوره رشد باید به کودک اجازه دهند تا بسیاری از مسائل را بیاموزد و رفتارهای ارتباطی در او شکل گیرد. یکی از روشهایی که باعث تقویت اعتمادبهنفس در کودک میشود این است که با انجام کارهای او مخالفت نکرده و وی را منع نکنند. یک سری شروط در رابطه بین مادر و کودک وجود دارد و این شروط در رشد اعتمادبهنفس کودک تأثیرگذار است.
در پرورش اعتمادبهنفس دو فاکتور اصلی وجود دارد فاکتور اول خود پنداره است؛ در اصل این موضوع برداشتی است که فرد از خود دارد همچنین فاکتور دوم رشد اعتمادبهنفس نفس، عزت نفس به شمار میرود.عزت نفس احساس توانمندی و ارزشی است که یک کودک به دست میآورد. این دو فاکتور مهم اعتمادبهنفس را در کودک میسازد.
نقش مادر در این میان نسبت به سایر اعضای خانواده مهم تر به نظر میرسد زیرا کودک از بدو تولد با مادر بوده و با انجام کارهای مختلف همه نکات مهم را از مادر خود میآموزد. از این رو مادر با آموختن درست دو عنصر اصلی خود پنداره و عزت نفس را در کودک رشد میدهد. مادر در پرورش اعتمادبهنفس کودک باید از بدو تولد شرایطی را فراهم آورد تا این فاکتور مهم در کودک ساخته شود. مادر مسئول رشد اعتمادبهنفس در کودک است و عوامل محیطی مانند مدرسه، اجتماع، پدر و خواهران و برادران هم در آن دخالت دارند؛ مادر باید علاقه مندی به کودک خود را بدون قید و شرط نشان دهد.
مادر بهتر است طوری رفتار کند که کودک تصور کند مادرش او را با تمام توانمندیها، نقص و مشکلات پذیرفته است. همچنین محدودیتها و انتظارات باید توسط مادر به کودک آموزش داده شود باید به کودکان یاد داد که یک سری محدودیتها در زندگی وجود دارد. بیان محدودیتها به کودکان احساس امنیت داده و از سوی دیگر اعتماد به نفس را در آنها افزایش میدهد زیرا هیچ نکته و مسئله ای بین مادر و کودک پنهان نمیماند.
صبر و شکیبایی مادران در مقابل فرزندان هم یکی از روشهایی است که به پرورش اعتمادبهنفس در کودکان کمک میکند. مادران موظف هستند به سخنان کودکان خود خوب گوش دهند باید درست مانند یک آئینه در مقابل کودک قرار گیرند و به حرفهای آنها گوشداده و در قبال مشکلات، برخوردها و تعارضات بیرون از محیط خانه کودکان را محکوم نکنند زیرا نپذیرفتن حرفهای کودکان اعتمادبهنفس را در آنها کاهش میدهد؛ باید به آنها اجازه داد در مورد مسائل اتفاق افتاده صریح و واضح حرف بزنند.
مادران به عنوان مسئولان تربیتی فرزندان خود باید به حرفهای آنها توجه کنند حتی اگر نتوانند راهحلی برای مشکلاتشان پیدا کنند. کودکان برای این که به جست و جوی اطراف بپردازند و مسائل جدید را کشف کنند نیاز به تشویق دارند. کشیدن نقاشی، کاردستی، حل جدول، بردن آنها به نمایشگاه و دیدن افراد مختلف در جامعه و آشنایی با خصوصیات اقشار مختلف باعث میشود آنها در رفت و آ مدها استعداد خود را پیدا کنند.
در همین ارتباطات است که حس اعتمادبهنفس کودکان رشد پیدا میکند و متوجه میشوند توانایی انجام هر کاری را دارند. توجه کردن به نظرات و عقاید آنها یکی دیگر از روشهای ایجاد اعتمادبهنفس در کودک است حتی اگر نظراتشان ربطی به موضوع مطرح شده در جمع خانواده نداشته باشد؛ باید با آنها احساس همدردی شود و در مورد نکات مثبت و منفی نظراتشان با آنها گفت و گو کرد زیرا کودکان از این طریق یاد میگیرند خود را نشان داده و خود پنداره که عنصر اصلی تقویت اعتمادبهنفس است در آنها رشد پیدا کند.