کودک و پرورش تخیل
ساعت ۷ بعد ازظهر به وقت کلیولند اوهایو است و خانواده «نات» ساعات گرم یک روز تابستانی را سپری میکنند. پدر بساط کباب را به راه انداخته و مادر علفهای هرز باغچه را وجین میکند. بچهها با دوچرخه هاشان به سرعت این ور و آن ور میکنند. اریک ۴ ساله در حالی که در روروکش سرعت میگیرد فریاد می زند «من مرد عنکبوتی هستم، هاااا!». بی.جی، برادر ۷ ساله اریک مذبوحانه در تلاش است با دوچرخه بزرگتر از قدش تک چرخ بزند. این بچهها زمان زیادی دارند تا تعطیلات تابستانی خود را به فعالیتهایی همچون فوتبال و بیس بال بگذرانند. مادر خانواده اما، به آنها اجازه نمیدهد بازی ویدئویی کنند. به اعتقاد او، این نوع تفریح، بازی نیست؛ او خاطرجمع است که بچههایش تعطیلات را به شیوه قدیمی و بدون آنکه از پیش برنامه ریزی شده باشد سپری میکنند - نه خبری از وسیله بازی با فناوری پیشرفته است و نه فشار یا ضرب الاجلی در کار است. او میگوید: «بچهها برای بازی، فقط و فقط بازی، نیاز به وقت دارند.» دخترک خانواده، الیسای ۱۱ ساله یک راست سر اصل موضوع میرود: «اگر تخیل خود را بکار نگیرید، چقدر لذت میبرید؟»
بسیاری از بزرگسالان همین پرسش را دارند. در برخی کشورها کودکان ۴۰ ساعت در هفته را به تماشای تلویزیون، بازیهای ویدئویی، تماشای سی.دی و گشت و گذار در اینترنت میگذرانند. در این عصر جدید تکنولوژی زده، آیا تخیل کودکان به خطر نمیافتد؟
آیا شخصیتهای تخیلی و دوستان خیالی به سود هم بازیهای بی روح رایانهای و پلی استیشن به کناری نهاده میشوند؟ آیا تخیل، تنها یادگاری از سده بیستم است؟ به این پرسشها نه میتوان پاسخی صریح داد و نه چندان اطلاعاتی در این باره در دست است. هرچند اسباب بازیهای مدرن و بازیهای ویدئویی اکشن طرفداران مدافعان خود را دارد -پژوهشهای جدید نشان میدهد آنها واکنش را سرعت میبخشند و مهارتهای بصری را ارتقا میدهند- اما همواره نگرانیهای فزایندهای وجود دارد که پیشرفتهای عظیم انقلاب دیجیتال میتواند اثر منفی بر رشد فکری کودکان بگذارد و حتی همچون بزرگسالان خلاقیت کودکان را زائل کند. دوروتی سینگر روانشناسی از دانشگاه ییل میپرسد: «اگر ما همه این موضوعات برنامه ریزی شده را دراختیار آنها قرار دهیم، آیا آنها خواهند توانست روزی خود را از این چارچوب از پیش تعیین شده بیرون بکشند و مانند مخترعان بزرگ فکر کنند؟ آیا به این ترتیب کودکان را از اندیشه خلاق باز نمیداریم؟»
نخستین چالش دانشمندان ارائه تعریف دقیق «نیروی تخیل» است. «سینگر»، از دانشمندان پیشرو در مطالعات کودکان و بازی، به همراه شوهرش «جرمی» به سادگی آن را «قدرت تفکر نمادین» میخواند. خلق تصویر چیزی که مستقیماً در برابر آدمی نیست -برای نمونه، انسان میتواند در حالی که پشت میز کارش نشسته خود را در ساحل دریا مجسم کند. نیروی تخیل آدمی در ایجاد و توسعه فرایند تفکر پیچیده، از حل مشکلات عملی همچون چگونگی رها شدن از گره ترافیکی گرفته تا تفکرات پیچیده مانند اندیشیدن به ابعاد جهان هستی، نقش محوری دارد. نیروی تخیل ما اوایل زندگی پدید میآید و با ارتباط دادن سلولهای مغز به یکدیگر بستر لازم برای فانتزی را در سراسر حیات فراهم میآورد. «مارجوری تیلور» روانشناسی از دانشگاه آرگون و نویسنده «همدردی خیالی و کودکانی که آن را پدید میآورند» میگوید: «تخیل برای ذهن آدمی، حیاتی است.»
وقتی کودکان بازی تخیلی میکنند، در واقع تخیل خود را پرورش میدهند. شاید آجرهای بازی خانه سازی یا خانههای عروسکی، ازمد افتاده و قدیمی به نظر بیایند اما به واسطه طبیعت بی ساختار و باز خود اجازه میدهند تخیل کودک آنها را به هرسو که مایل است به پرواز درآورد. «مایکل مندیزا» از بنیانگذاران مرکز غیرانتفاعی آموزشی و مرجع در زمینه کودک و بازی میگوید: «یک کارتن خالی ماشین لباسشویی میتواند سفینه فضایی، زیردریایی یا قطار باشد.»
به نظر میرسد قوه تخیل کودک همزمان با زبان باز کردن او، همان وهله حساس در رشد قوای عقلانیاش، شروع به شکل گیری کند. سینگرها به کمک مجموعه آزمونها و ارزیابیها (کودک وقتی با آجرها بازی میکند چقدر خلاق است، یا در آزمون لکههای جوهر چه میبیند) دریافتند معمولاً کودکانی که بیشتر بازی تخیلی میکنند دایره واژگانی وسیعتر از کودکانی دارند که کمتر به این گونه بازیها میپردازند. آنها همچنین، دریافتند کودکان دارای نیروی تخیل قویتر، از زبان پیچیدهتر، مانند استفاده از قیدها و ساختار دستوری مشکلتر همچون ساختارهای فاعلی، بهره میجویند. این بدان روست که کودکان با بیان داستانها و اجرای موقعیتهای تخیلی مهارتهای زبانی خود را به کار میبندند تا بتوانند با موفقیت از پس اجرای آن برآیند. اگر کودک واژهای را نداند، از والدین یا معلم خود میپرسد، بدین ترتیب هر بار اجرا را به تفریح بدل میکند، دایره واژگانی خود را نیز وسعت میبخشد.
بازی همچنین، قدرت تمرکز و توجه را افزایش میدهد و امکان اجتماعی شدن، بیان احساسات و تمرین مهارتهای حرکتی را برای کودک فراهم میآورد. سینگرها دریافتند کودکانی که بازی تخیلی میکنند بیشتر میخندند و لبخند میزنند و نسبت به کودکانی که چندان به بازیهای تخیلی نمیپردازند، کمتر رفتارهای تهاجمی از خود نشان میدهند.
بسیاری از پژوهشگران و مربیان می گویند تفریحات الکترونیک به نحو مؤثر موجب کاهش بازیهای تخیلی کودکان میشود. فرانسیس کلوسن، آموزگار دبستان با ۲۰ سال سابقه خدمت در «اکل دتریکس سرینگ» بلژیک، شاهد کاهش قابل توجه سطح دایره واژگان و توان نوشتن دانش آموزان است. کلوسن میگوید: «از ۱۰ سال پیش، تخیل و خلاقیت [در میان کودکان] شروع به کاهش کرده است.» «ویدا تالاجیک» آموزگار «اسنوان والدورفسکا اسکولا» در شهر زاگرب کرواسی، دریافته است کودکان بر زبان از پیش تعیین شده متکی شدهاند.
او میگوید: «هنگام درس، آنها صداها و عباراتی از بازیهای ویدئویی را تکرار میکنند، و کمتر پیش میآید بتوانند بازیهای خودانگیخته بکنند. در نبود بازیهای ویدئویی، برای آنها آسانتر است نیروی ابتکار خود را به کار بندند، خود را در یک کشتی، خانه یا در حال پختن کیک مجسم کنند.» یک روانشناس پاریسی به نام «سوفیا کارولین پوتیر»، متوجه شده است وقتی از کودکان میخواهد تصویری بکشند، آنها اغلب هاج و واج تنها به صفحه کاغذ خیره میشوند. او میگوید: «چیزی برای آفریدن ندارند. مطلقاً هیچ!»
بازیهای رایانهای، ویدئویی و تلویزیونی شخصیتها، داستانها و مکالمات آماده را به خورد کودکان میدهند و کودکان را به گونهای کاملاً منفعل آماج خود قرار میدهند. این از نگرانیهای عصر مدرن است. «دانیل اندرسن» روانشناس دانشگاه ماساچوست، گروهی کودک را از مقطع پیش دبستانی تا دبیرستان زیرنظر قرار داد و نوع برنامههای تلویزیونی مورداستفاده آنها، وضعیت درسی و فعالیت آنها را مستند کرد. نتایج این پژوهش نشان میدهد آن دسته از کودکان که تلویزیون تفریح عمده آنهاست کمتر در کنشهای خلاقانه همچون کلاسهای هنر یا نوشتن خلاقانه در دبیرستان شرکت میکنند. همچنین، بچههایی که به شکل افراطی مقابل تلویزیون، ویدئو و صفحه مانیتور مینشینند مانع پرورش احساسات خود، سمفونی صدا، چشیدن و لمس کردن که ذاتی حتی سادهترین بازیهاست، میشوند. «پائولو سرپت» روانشناس دانشگاه «سینیا» ی ایتالیا و نویسنده «آیا به کودکان خود گوش میدهیم؟» میگوید: «زمان از ارتباطات بشری، بازی، کشتی، درآغوش کشی، بوسیدن یا کشیدن موی همدیگر، ستانده شده است. من این پدیده را خودگرایی تکنولوژیک (technological autism) مینامم.»
برخی پژوهشگران چندان مطمئن نیستند نیروی تخیل کودکان از این طریق مورد تهدید قرار گرفته باشد. «تیلور»، در پژوهش اخیر خود دریافته است از میان ۲۷۳ مورد توصیف کودکان از دوستان تخیلی خود، تنها ۳ درصد، ابرقهرمانهایی همچون بت من و سوپرمن را دربر میگیرد. او میگوید: «کودکان شخصیتهای موردنظر خود را که کاملاً یگانه و دارای سرشت منحصر به فرد هستند، تجسم میکنند.» اما برخی دیگر نگرانند نسل آینده دچار نقصان قوای عقلانی شوند.
دامنه اثرات اختلال در پیدایش و رشد نیروی تخیل به خوبی میتواند دوران بزرگسالی را نیز درنوردد. «ساندرا رأس» روانشناسی از دانشگاه کیس وسترن میگوید: کودکانی که در دوران نخستین زندگی خود بازی تخیلی میکنند در سالهای آینده زندگی خود دارای تفکر خلاقتر و توان بیشتر در حل مسائل هستند. رأس در پژوهشی بر ۲۱ دانش آموز اول و دوم دبستان که هنگام بازی با آجرهای خانه سازی و عروسک بازی تخیل قویتر و احساسات بیشتری از خود نشان میدادند، دریافت این گروه در «آزمون بهره گیری از اشیاء» امتیاز بالاتری به دست آوردند؛ در این آزمون کودک باید اندیشههای سازنده خود را هنگام استفاده از اشیائی همچون آجرهای خانه سازی یا روزنامه به کار گیرد، تا میزان خلاقیتش سنجیده شود. رأس، در پژوهشی دیگر با به کارگیری ۳۱ نفر از همان دانش آموزان که به کلاسهای پنجم و ششم راه یافته بودند، دریافت آنهایی که در سن پایینتر در بازی ماهرتر بودند در سن بالاتر نه تنها در آزمون اشیاء بلکه در مهار موقعیتهای تنش زا همچون زورگویی همکلاسان تواناترند. او میگوید: «سطح خوب مهارتهای بازی در دوران اولیه زندگی نمایانگر توان بیشتر در چاره جویی برای گره گشایی از مشکلات روزمره آینده است».
شاید بی انصافی باشد بازیهای ویدئویی و دیگر اشکال تفریحات الکترونیک را به عنوان یگانه عامل نارسایی در نیروی تخیل مورد نکوهش قرار دهیم. در ایالات متحده، بسیاری مدارس زنگ تفریح را کوتاه یا به کلی حذف کردهاند؛ تاکید روزافزون بر آزمونهای استانداردشده کمتر از همیشه زمان برای نقاشی یا موسیقی باقی گذاشته؛ و یگانه انگیزه، آماده کردن کودکان برای ورود به دنیای رقابتی و هرچه بیشتر تکنولوژیک، است. والدین در مسابقه بالا بردن سطح قوای عقلانی کودکان خود با آموزش آنها در سنین پایین دست و پا میزنند اما فضای اندک برای بازیهای قدیمی برای تلاش آنها حاصلی وارونه به بار آورده است.
دست اندرکاران صنعت بازیهای ویدئویی استدلال میکنند که بازیها در واقع به کودکان خدمت میکنند تا آنها را برای زندگی در سده بیست و یکم آماده سازند. از این گذشته، در چندین دهه پیش و با پیدایش سینما و تلویزیون هم، چنین جار و جنجالی برپا شده بود. به هر رو، راندن تمامی اشکال بازیهای ویدئویی و برنامههای تلویزیون با یک چوب، خطاست. سینگرها، برنامه تلویزیونی همگانی «بارنی و دوستان» را مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند وقتی بزرگسالان و کودکان نقشهای تخیلی این برنامه را اجرا میکنند، کودکان تخیل بیشتری از خود بروز میدهند.
آندرسون نیز دریافت کودکانی که برنامه تلویزیونی «همسایگان» را نگاه میکنند هنگام نوجوانی در «آزمون بهره گیری از اشیاء» امتیاز بالاتری کسب میکنند؛ شاید بدان رو که آقای راجر [یکی از شخصیتهای این برنامه] اشیاء معمولی را برمی دارد و آنها را به شکل تازه مورد استفاده قرار میدهد. به نظر آندرسون، تکنولوژی جدیدتر همچون اینترنت میتواند ظرفیت فانتزی را افزایش دهد. «تکنولوژی تیغ دولبه است.»
از برخی جهات چنین استدلالی قابل بحث است: تفریحات الکترونیک به این زودیها عرصه را خالی نمیکنند. در آزمایشگاه رسانههای ام.آی.تی کمبریج ماساچوست، پژوهشگران تکنولوژی را با فانتزی به گونهای درهم آمیختهاند که امیدوارند بتوانند تخیل کودکان را پرورش دهند. آنها مشغول آزمایش شخصیتی مجازی با نام «سُم» هستند که بر پرده پلاسمائی نمایش داده میشود و برای بچهها قصه تعریف میکند. «سم» شروع به تعریف یک حکایت میکند، سپس کمی تأمل میکند و از هم بازی انسانی خود میخواهد دنباله حکایت را نقل کند. هدف، بالا بردن سطح سواد از طریق یادگیری تخیلی است. رامونا آلن، مدیر منابع انسانی آزمایشگاه ام.آی.تی، همچنان که الکسیس، دختر ۶ ساله خود را هنگام بازی با دوست مجازیش، نگاه میکند، میگوید: «به اعتقاد من سم کمک میکند نیروی خلاقیت برانگیخته شود.» همچنانکه که الکس با احتیاط درگیر بازی میشود سم میپرسد: «دوست داری با هم یک قصه تعریف کنیم؟» آلن میگوید: «کودکانی که در معرض این گونه تکنولوژی قرار میگیرند از همتایان خود آمادگی بیشتر بدست خواهند آورد.»
تا وقتی سم به خانهها یا کلاسهای درس راه پیدا کند -دستکم یک دهه دیگر، با فرض این که تمامی اشکالات آن رفع شده باشد- الکسیس و پسران خانواده نات در کلیولند پا به دوران بزرگسالی خواهند گذاشت. هیچ فرمولی در دنیا وجود ندارد که خوشبختی، تخیل و کمال زندگی آنها را تضمین کند. اما با آنکه محصولات تفریحات ابرتکنولوژیک قفسههای اسباب بازی فروشیها را انباشتهاند، بی گمان بازیهای ساختارنایافته باید از اولویت بالاتری برخوردار باشند، بازیهایی که تفکر خلاق و تخیل کودکان را برای باقی عمر، بارور میکنند.
ترجمه: فرهاد جم
منبع: نیوزویک