لارنس کلبرگ

تاثیرگذارترین روانشناس که در مورد رشد اخلاقی مطالعه و تحقیق کرده لارنس کلبرگ (1927-1987 ) است ."او شخصی فروتن و بمعنای واقعی محققی بود که به طور عمیق و گسترده در موضوعات فلسفه و روانشناسی تفحص کرده و از بزرگانی چون ژان ژاک روسو، جان دیوئی،و جمیز بالدوین قدردانی  نموده بود. وی  به علت استعداد فراوان در عرض یکسال دوره لیسانس را به اتمام رساند و رساله دکترایش را در سال 1955 در دانشگاه شیکاگو بر اساس مراحل رشد اخلاقی نوشت و تحقیقات وجستجوهایش را در دانشگاه هاروارد ادامه داد. تئوری او بر اساس عقیده سقراط  که گفت: "عدالت غایت هر استدلال اخلاقی است " و همچنین روی عقیده پیاژه در مورد مراحل کیفی رشد، بنا شده که لارنس کلبرگ آن مراحل را در حوزه استدلال اخلاقی به کار بست. روانشناس لارنس کلبرگ (Lawrence Kohlberg)، کار پیاژه را در مورد استدلال اخلاقی گسترش داد تا نوجوانی و بزرگسالی را نیز دربرگیرد.

مراحل رشد اخلاقی لارنس کلبرگ

لارنس کلبرگ رشد اخلاقی را در سه سطح پیش عرفی، عرفی، پس عرفی تقسیم کرده و هر سطح را در دو مرحله  و جمعاً رشد اخلاقی را در شش مرحله مورد بررسی قرار داده است.

سطح 1- اخلاق پيش عرف( 1 ) ( پيش قرار دادي ) از 4 تا 10 سالگي

در اين سطح قضاوت اخلاقي كودكان بشر مبتني بر اجتناب از مجازات يا كسب پاداش است . از ديد كودكان معيارهاي اخلاقي از سوي ديگران تعيين مي شوند و افراد بايد براي گريز از مجازات يا كسب پاداش از آنها پيروي كنند . اين سطح شامل دو مرحله است .
مرحله 1- اجتناب مجازات . در اين مرحله كودك براي گريز از مجازات از معيارهاي اخلاقي ديگران تبعيت مي كند و به انگيزه عمل فرد توجه چنداني ندارد بلكه بيشتر به پيآمد آن فكر مي كند .
مرحله 2- كسب پاداش .
در اين مرحله اطاعت از مقررات براي رسيدن به پاداش و نوعي سودجوئي متقابل ، معيار قضاوت اخلاقي است . كودكان عملي را اخلاقي مي دانند كه براي آنان فايده داشته باشد . بطور كلي مي توان گفت كه در سطح اخلاقي پيش عرف ( پيش قرار دادي ) كودكان در مورد درست و نادرست بر حسب عواقب عمل قضاوت مي كنند .

در ابتدائي ترين مرحله ( 1 )[1] تعريف كودك از درست و نادرست بر اين اساس است كه شخص بايد از قواعد پيروي كند تا تنبيه نشود . در مرحله دوم رابطه متقابلي ايجاد مي شود هر كس بايد براي بر آوردن نيازهايش كاري كند و بگذارد ديگري هم همين كار را بكند . انجام دادن آنچه عادلانه است مبادله اي برابر ايجاد مي كند .
اين گفته كه ( تو پشت مرا بخاران و من پشت تو را مي خارانم ) مصداق اين مرحله است . ( در اين مرحله شناخت اخلاقي كودك هنوز هم جنبه فردي دارد ، خود مدارانه
و عيني است هر چند كودك حقوق خود را به نوعي منوط به حقوق ديگران ميداند . ) ( كوسبي ، كلبرگ ، گيبز وليبر من 1983 ) .

سطح 2 – اخلاق متعارف[2] ( قرار دادي ) از 10 تا 13 سالگي :

در اين سطح افراد علاقمند ند كه با اعمال خود ديگران را خشنود كنند ، يعني تحسين آنها را بر انگيزند، به خصوص تحسين افرادي كه از نظر آنها مهم هستند . در همين سطح آنها گرايش به اطاعت كامل از قوانين دارند . در اين سطح ، اطاعت از قوانين لزوماً براي اجتناب از مجازات يا كسب پاداش نيست ، بلكه بيشتر دليل آن حفظ نظم جامعه است .
اين سطح نيز شامل دو مرحله است :
مرحله 3 – تحسين و تأييد از جانب ديگران :
در اين مرحله عملي كه تأييد ديگران را به دنبال داشته باشد از نظر اخلاقي قابل دفاع است . افراد ، بر خلاف سطح پيش عرف ، به نيت اهميت مي دهند و نه به پي آمد آن .
مرحله 4-حفظ نظم اجتماعي ، اطاعت از قانون و انجام وظيفه :
 در اين مرحله ، هر عملي كه مطابق با مقررات بوده و مورد تصويب مراجع قدرت باشد ، از لحاظ اخلاقي قابل قبول است . در ضمن ، هر انسان موظف است كه به تعهدات خود
، به گونه اي كه جامعه تعيين كرده است عمل نمايد . بطور كلي در سطح متعارف ( قراردادي ) تأكيد بر روابط بين افراد و ارزشهاي اجتماعي است ، اينها بر علائق شخصی مقدم است . در مرحله سوم ابتدا كودك سعي مي كند كه به چشم خودش و ديگران خوب جلوه كند . ( كلبرگ ، 1976-ص 34 ) .
و در مرحله چهارم ديدگاه اجتماعي مقدم بر همه چيز است . كودك نه تنها خود را با نظم اجتماعي هماهنگ مي كند بلكه از آن حمايت مي كند و در توجيه آن ميكوشد.

سطح 3 – اخلاق پس عرف[3] ( ما فوق قراردادي ) از 13 سالگي به بعد :

رسيدن به اين سطح نشانه اي از رسيدن به اخلاق واقعي است . در اين سطح ، فرد براي اولين بار متوجه مي شود كه ممكن است بين دو معيار پذيرفته شده اخلاقي تضاد وجود داشته باشد و او بايد به نوعي آنها را براي خود حل و فصل كند . او ضمن اقرار به قوانين ممكن است از نا رسائي بعضي از موارد قانوني نيز آگاه شده و دريابد كه افراد ديگر ممكن است عقايد و ارزشهاي متفاوتي داشته باشند. در همين سطح ، فرد بعضي از اصول را در خود دروني كرده و به آنها پايبند شده است .

اين سطح نيز داراي دو مرحله است :
مرحله 5 – اخلاق قرار دادي :
  در اين مرحله فرد به اين واقعيت پي مي برد كه قوانين و مقررات نوعي قرار داد اجتماعي است كه هدف عمده ي آن ، تأمين خواسته هاي اكثريت و به حد اكثر رساندن رفاه اجتماعي است . در حاليكه در مرحله ( 4 ) به قدرت اعتبار قانون زير سئوال مي رود ، در اين مرحله ممكن است صحت و حقانيت بعضي قوانين مورد ترديد قرار گيرد .

مرحله 6 – پاي بندي به اصول و وجدان فردي
در اين مرحله ، آخر ين و عاليترين مرحله رشد اخلاقي است ، فرد بر اساس تعاريفي كه موازين اخلاقي دارد ، شخصاً اصولي را انتخاب كرده و در هر موقعيتی به آنها پايبند است . فرد عمدتاً قانون را به نوعي بيان خاستگاه همگان مي بيند . در اين مرحله اگر قانون با اصول انتخاب شده فرد مغايرت داشته باشد ، وي از آن پيروي نخواهد كرد . بطور كلي قضاوت هاي اخلاقي در اين سطح بر اساس اصول انتزاعي گسترده اي قرار دارد به اصولي كه قابل قبول است چون في نفسه درست است نه اينكه چون جامعه آن را درست مي داند .
در مرحله 5 ، فرد با علاقه در نظم اجتماعي شركت ميكند و وارد قرارداد اجتماعي با ديگران مي شود كه بموجب آن توزيع عادلانه قدرت و حفظ حقوق و آزادي تك تك افراد تضمين مي شود . در اين مرحله بر فرايند هاي دموكراتيك ، عدم تبعيض در كار برد قوانين اجتماعي و مخالفت با قوانين در صورتيكه با اصول برابري ، آزادي و عدالت
مغايرت داشته باشد تأكيد مي شود .
مرحله ( 6 ) كه بالاترين و ( آرماني ترين ) مرحله رشد اخلاقي است شامل كار برد اصول مطلق و جهاني عدالت ، برابري و احترام به حقوق و زندگي انسانها ست . وقتي كه مارتين لوتركينگ گفت كه عدم اطاعت از قوانين تبعيض نژادي از لحاظ اخلاقي درست است . چون او از قانون ديگري پيروي مي كند ، در حقيقت بحث اخلاقي پس عرفي را
پيش مي كشد . مشخصه اين سطح عبارت است از جهش اساسي به سمت اصول اخلاقي انتزاعي كه بطور همگاني قابل كار برد است و مقيد به گروه اجتماعي خاصي نيست . لارنس کلبرگ تأكيد داشت بر اينكه شركت در نهادي دموكراتيك بلوغ اخلاقي بيشتري را به همراه خواهد داشت . غالب بزرگسالان در مرحله 3 يا 4 از سلسله مراتب لارنس کلبرگ هستند . هرچند كه در اواخر دوران نوجواني و در دوران دانشكده تعداد افراد بيشتري به اين مرحله مي رسند ولي درصد كمي از اين جمعيت به اين مرحله خواهند رسيد .
نادرند افرادي كه به مرحله ( 6 ) مي رسند به همين دليل اين مرحله از سيستم نمره گذاري خارج شده است ( كلبرگ 1978 ) .ظاهراً اين مرحله خاص افراد خارق العاده
اي مثل گاندي ، مارتين لوتر كينگ و مادر ترزا و رهبران ديني است ! براي نمونه ، مارتين لوتر كينگ در يك مصاحبه تلويزيوني يك بار گفت كه او به برادري جهاني و
عشق دارد مصاحبه گر ظاهراً متعجب شد و پرسيد ، ( آيا مقصود شما اين است كه به دوست داشتن آن نژادپرستاني كه با شما بد رفتاري مي كنند و مي كوشند جنبش شما را متوقف كنند اعتقاد داريد ؟ ) پاسخ كينگ چيزي شبيه اين بود . ( آري ، من گفتم اعتقاد دارم كه اين يك ارزش جهاني است . اگر من مي گويم به عشق به همه بشريت معتقدم
، منظور من همه بشريت است ) . كينگ اين نياز دروني را حس مي كرد كه بايد در رابطه با اصلي كه بر گزيده است از نظر منطقي هماهنگ باشد .

 

نمونه اولیه کلبرگ یک گروه 75 نفری از پسران بین ده تا پانزده سال بود که در اواسط دهه 1950 از آنها مصاحبه به عمل آورد . او داستان هایی مطرح می کرد و در آنها مسائلی می گنجاند سپس از آن پسرها می پرسید که چطور این تنگناهای اخلاقی را حل می کنند؟  آنها هر سه یا پنج سال مصاحبه می شدند و هنوز بعد از چهل سال این مصاحبه ها ادامه دارند.

یکی از معروف ترین معما های لارنس کلبرگ

يكي از معروفترين معماهاي اخلاقي لارنس کلبرگ در باره ي مردي است به نام هانز كه زنش در حال مردن است . هانز به اندازه كافي پول ندارد تا داروئي را كه جان زنش را نجات مي دهد تهيه كند . داروساز هم تخفيف نمي دهد و نمي پذيرد كه پول را بعداً دريافت كند . از اين رو هانز دارو را از داروخانه مي - دزدد . سئوال اين است (
كه آيا هانز لازم بود اين كار را بكند و چرا ؟ ) سطح قضاوت اخلاقي بستگي دارد به ساخت يا نوع استدلالي كه شخص بكار مي- برد ، نه محتواي قضاوت . در صورتيكه شخص بگويد كه هانز كار درستي كرده يا اشتباه كرده در هر دو حالت مي تواند در قضاوت اخلاقي نمره بالايي بياورد ، نمره اي كه مي آورد بستگي دارد به دلايلي كه در مورد قضاوتش ارائه ميدهد . ( كلبرگ 1963-1964) ( مراحل رشد اخلاق كلبرگ )

 

Submitted by mehrdad6363 on جمعه, 05/31/2013 - 09:00