سواد شکوفایی، از مرز ناممکن تا مرزهای امکان

نگارنده معرفی کتاب: سیدمهدی اعتصامی


کتاب «سواد شکوفایی – از پژوهش تا عمل – چه‌گونه کودکان با سواد می‌شوند؟»، از اولین آثار پژوهشی است که با عبارت «سوادشکوفایی» در ایران به زبان فارسی انتشار می‌یابد. طبیعی است که بسیاری به دنبال این هستند  بدانند جنس این سواد چیست و چه دامنه‌ای را در برمی گیرد. ابتدا لازم است توضیح داده شود که سواد شکوفایی معادل فارسی Emergent Literacy است که پیش از این در معدود ترجمه‌هایی که به فارسی شده است، با اصطلاح سواد نوظهور و سواد دوره اوان رشد ترجمه شده است که اولی نامربوط و نشان دهنده ناآگاهی مترجمان در برداشت درست از این اصطلاح است و دومی ترجمه‌ای سنجیده نیست. در حالی که در این حوزه «سواد شکوفایی» نشان می‌دهد که مؤلف کتاب تا چه اندازه به سبب تسلط در حوزه تاریخ آموزش و پرورش و تجربه‌های ترویج سوادآموزی در ایران انتخابی درست داشته است.

سواد شکوفایی

در همان آغاز وقتی که کتاب را در دست می‌گیریم و ورق می‌زنیم چیزی که به چشم می‌آید این است با ترجمه یک اثر خارجی که فقط ترجمان احوال یک موقعیت بیرونی است، روبرو نیستیم. بلکه مهمترین وجه کتاب این است که پیش از هر چیزی مؤلف تفکر رایج در این حوزه را ابتدا خود به خوبی فهمیده است  و بعد آن را در تجربه‌های برنامه «با من بخوان» در بازه زمانی ده ساله به کار گرفته است و سپس این تجربه‌ها را در پیوست با تفکر رایج در حوزه سواد شکوفایی تلفیق و در اختیار مخاطبان قرار داده است. به سخن دیگر روایت قایینی در این کتاب بر خلاف پژوهش‌های آکادمیک کتابخانه‌ای یا پشت درهای بسته، تلاقیِ دو بازوی اساسی پژوهشگری است: از یک سو، از دیدگاه‌های نظری و انباشت بیش از 50 ساله‌ی پژوهشی و نگرشی شکل گرفته‌ی در حوزه رویکردهای سواد شکوفایی بهره می‌برد و از سوی دیگر، تجارب این نوع از سواد در جهان، ایران و به خصوص در برنامه «بامن بخوان» را ورق می زند. آنچه این کتاب را برای ایرانیان ارزشمند، کارآمد، مفید و استثنایی می‌کند و تفاوتی بزرگ با نمونه پژوهش‌های مرسوم دارد، همین بررسی‌های بومی در زبان فارسی، کتاب‌های فارسی، واژگان فارسی و کودکان همین بوم و فرهنگ است. بحران‌های ما به خصوص در بخش (کودکی) و در آن هم به ویژه در (نوسوادآموزی) به شدت محتاج پژوهش‌ها و نمونه‌های معطوف به عمل و تجربه است. بنابراین یک ارزش بزرگ کتاب آن است که محدود به بحث‌های نظری یا تکنیکی نیست، بلکه قایینی در سرتاسر کتاب سعی دارد لایه‌های پنهان مسئله سوادشکوفایی را با زبانِ نمونه و روایت‌های برنامه «با من بخوان» نمایان سازد. این قدرت بیانی قادر است فهم عمیق‌تری از رخدادهای سوادآموزی  را نشان دهد و در عین حال به ارتقای کیفیت سواد کودکان خردسال یا به قولی دیگر اوان کودکی کمک بزرگی بکند.

نکته مهم دیگر انتشار اولین کتاب در این حوزه با اسم «سوادشکوفایی» به‌عنوان بخشی از روش‌ها، نگرش‌ها و رویکردهای جدید سوادآموزی در جهان و انتقال آن به ایران، بیان‌کننده‌ی این است که سوادآموزی پایه، درست مانند خودِ کودکی، برای جامعۀ ما مسأله‌ساز شده‌ است. یعنی در جامعه‌ی جهانی و البته جامعه‌ی ما اگرچه به تدریج، تغییر در حوزه های دیگر مانند پوشاک، روابط، مهندسی، شهرسازی، اقتصاد و... تجربه می‌شود؛ اما به همین سان شاهد تغییر تجربه‌های سوادآموزی در نظام‌ها و نهادهای رسمی و نیمه رسمی نیستیم! متاسفم که می گویم عواطف، احساسات، گستره شناخت، درک، مهارت‌ها و در یک کلام قلب کودک در هیج جای معادلات ما نیست! در حال حاضر برای اکثر نوزادان، نوپایان و کودکان دستیابی به سواد همتراز، خلاق و شکفتنی یا شکوفا کننده، در مرز ناممکن قرار دارد. نهاد مدرسه یا نیم نهادهای پیش از مدرسه اگر برای پول، شهرت و سیاست کاری می‌کنند که هیچ! اما اگر واقعاً برای کودک قدمی بر می‌دارند متوجه باشند که روز به روز بیشتر مانع از شکوفایی کودکی می‌شوند و از توان شکفتن سواد آنها به ده‌‌ها روش منع می‌شود. اما اگر از این‌ها بگذریم به تلاش‌ها، توانمندسازی‌ها و توسعه‌های نهادی، علمی و تجربی برنامه «با من بخوان» می‌رسیم که امید شکفتن را به مرز ممکن می‌رساند

سواد شکوفایی با من بخوان

روایت زهره قایینی از «تجارب با من بخوان» در این کتاب، نه تنها جذاب و خواندنی است، بلکه بکر، تازه و نوعی شوک فرهنگی است. شوک به این معنا که ظرفیت آن را دارد تا نهادهای فرمالیته‌ی سوادآموزی (مثل دبستان) و بی‌فرماله‌های سوادآموزی (مثل پیش دبستان و مهدکودک‌ها) را به فکر فرو برد. فکری از جنس تغییر و حرکت، تغییر در نگاه‌های پیش از دهه‌ی 1920 اروپا و آمریکا که هنوز در اعماق ذهن و فرهنگ ماست!

همچنین از دیگر تفاوت‌های اساسی این کتاب آن است که، روایت سواد شکوفایی در ایران و در برنامه «با من بخوان»، کامل و جامع بیان شده است و از بنیان با اصطلاح‌های خطرناک مانند (تیزهوشی) یا دسته‌بندی کردن‌های نوزادان وکودکان مخالف است. فصل‌های این کتاب چالش‌های کودکان کم برخوردار، با نیازهای ویژه، شیرخوار، مادران بی سواد و... را به بحث می گذارد و ظرفیت‌های سوادشکوفایی در هر بخش را نشان می‌دهد: با نمونه و با خود نظریه. از این منظر این کتاب به ناعدالتی های آموزشی، نگرشی و منطقه‌ای در ایران توجه دارد و مخاطبش فقط کودکان شهرها و آنها که در رفاه کامل هستند نمی‌شود. از این منظر نیز می‌توان این کتاب را (کتابی اخلاقی یا انسانی) دید و با آن بیماری نظام آموزش و فقدان نظریه‌ای جامع و کامل در نظام رسمی را به پرسش و نقد جدی کشید.

سوادشکوفایی و کودکان

سواد شکوفایی اما پیش از آنکه در موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان به مرحله انتشار برسد، باید در پیوند با برنامه درسی در همین محدوده قرار می‌گرفت. شاید آن نکته‌ای که ترجمه‌های سریالی از کتاب‌ها در باره تربیت و آموزش در حوزه کودکان خردسال یا به قولی اوان کودکی را در جامعه ما بی اثر می‌سازد و گاهی حتی خود مترجمان این کتاب‌ها که عمدتاً از اساتید دانشگاه هستند، با پرسش‌های جدی روبرو می‌کند، اینکه در نهایت تجربه‌های دیگران در کشورهایی مانند استرالیا، نیوزیلند یا فنلاند و سوئد را چگونه باید در ایران بومی کنیم و به کار ببریم. نسخه‌ای که هنوز کسی پیدا نشده است راه حلی برای آن بیابد. اما اگر کمی دقیق‌تر به پشت صحنه این اثر نگاه شود می‌بینیم که انتشار آثاری مانند بسته‌های آموزشی آواورزی، الفباورزی، فارسی آموز از راه ادبیات کودکان، اشاره‌ورزی و مجموعه شمارورزی های لولوپی که پیش از این در موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان پژوهش شده است، همبسته با این اثر و در قالب برنامه آموزشی آن بوده است. یعنی باید این بسته‌های آموزشی  ابتدا منتشر و در مناطق وسیعی از ایران به کار گرفته می‌شد و خروجی آن به این اثر پژوهشی منتقل می‌شد. همه این‌ها دلایلی است که بدانیم، حوزه مهجور و نادیده انگاشته شده خردسالی در ایران، و فرصت‌های کم نظیری که برای رشد همه جانبه کودک در این دوره وجود دارد، اگر در نظام دانشگاهی ایران و از طرف برخی از استادان  هم درک شده، چون وابسته به تفکر ترجمه بوده نتوانسته در ساختار و نظام آموزش و پرورش ایران تاثیرگذار باشد. ابزارهای لازم برای آن وجود ندارد و میل به خروج از دانشگاه و آکادمی و رفتن در بطن جامعه و تولید برنامه آموزشی در این استادان دیده نمی‌شود.


فهرست بسته‌های آموزش خلاق از راه ادبیات کودکان


ما باید بدانیم مهم‌ترین بحران فرهنگ کودکی در ایران، فقر شکفتن است. گل‌ها را تصور کنید که شکفته می‌شوند. در کدام فصل شکفته می‌شوند؟ همه می‌دانند: بهار؛ فصل بهار، فصل نوزادی و کودکی گل است و بهترین محیط برای شکوفایی گل‌ها. نوزادی و کودکی انسان‌ها نیز بهار زندگانی و سوادآموزی است. کتاب سواد شکوفایی روایتی علمی_عملی برای چیستی؟ چرایی؟ و چگونگی؟ شکفتن است. اگر بهار را دوست داریم، اگر گل را جستجو می‌کنیم با این کتاب هم باغبانی می‌آموزیم و هم خودآگاه آبیاری می‌کنیم.

بیشتر بخوانید:

دیگر تصاویر