فعالیت تقویت مهارت کار گروهی
کار گروهی در کلاس ما با چالشهای زیادی روبهروست. تاکنون بارها با طراحی فعالیتهای گوناگون چه به صورت مجزا و چه همراه با فعالیتهای مربوط به طرحهای یادگیری، تلاش کردهایم مهارت کار گروهی را در کودکان تقویت کنیم اما همچنان انجام فعالیتهایی که کار گروهی را میطلبد، با چالشهای بسیاری روبهرو میشود و گاهی فعالیت نیمهکاره میماند.
این بار اما در کلاسم اتفاقی افتاد که طی آن بچهها بیش از هر زمانی توجهشان به عدم تواناییشان در کار گروهی جلب شد و درنهایت خود به ارائه راه حل پرداختند.
شرح فعالیت:
آماده آغاز فعالیت شدیم. فعالیتی که قرار بود انجام دهیم، با هدف تقویت حس شنوایی کودکان طراحی شده بود.
ابتدا مراحل فعالیت را برای بچهها روی تخته نوشتم. به بچهها گفتم من آوایی از طبیعت را پخش میکنم، ابتدا حدس بزنید صدای چیست و سپس پانتومیم آن را اجرا کنید. بچهها بلافاصله پس از شنیدن صدای آوا، به صورتی بینظم شروع به حدس زدن با صدای بلند کردند و پس از آن نیز پانتومیم آن را بازی کردند.
احساس کردم ادامه یافتن این فعالیت ما را به هدفمان یعنی تقویت حس شنیداری نمیرساند و فقط یک بینظمی در کلاس ایجاد میکند.
تصمیم گرفتم شکل فعالیت را کمی عوض کنم تا افزون بر اینکه بچهها را کمی ناچار به کار گروهی میکنم، فعالیت هم کمی برایشان جالبتر شود.
آوای بعدیای که پخش کردم، آوای موج دریا بود. کلاس من ۱۰ کودک دارد. بهشان گفتم من از کلاس بیرون میروم، ۷ دقیقه وقت دارید یک پانتومیم دستهجمعی را طراحی کنید. وقتی برگشتم، آوا را پخش میکنم و شما همزمان با آن پانتومیمتان را اجرا کنید.
از کلاس بیرون رفتم. از در شیشهای کلاس داخل را نگاه کردم. بچهها با هم بحث میکردند. گاهی صدایشان بالا میرفت و شکل دعوا به خود میگرفت. پس از ۷ دقیقه به کلاس برگشتم. گفتند هنوز آماده نیستیم. ۵ دقیقه دیگر وقت دادم اما وقتی برگشتم، گفتند: نشد خاله، نتونستیم.
یکی گفت فلانی گوش نمیده من چی میگم و دیگری گفت فلانی همش قهر میکنه.
ماژیک را برداشتم. از کودک اول که از دیگران شاکیتر بود، پرسیدم: به نظرت مشکل کار گروهیتون چی بود؟
خیلی وقتها که بچهها با هم به مشکل برمیخورند، مشکلشان و گفتوگوهای میانشان را بهنوبت (هر کس برای حرف زدن نوبت میگیرد و بقیه شنونده میشوند) میگویند و من روی تخته مینویسم. آنها به این کار عادت کردهاند و از آن استقبال میکنند. این کار باعث میشود ذهنشان نظم بگیرد و فرایند شکلگیری آن اتفاق را در ذهنشان به خوبی بچینند.
درباره این چالش همکاری گروهیشان نیز به هر کودک به نوبت فرصت دادم تا مشکلاش را بگوید و من بنویسم و کمی درباره هر مشکل گفتوگو کردیم. این مشکلات از سوی کودکان مطرح شد:
۱. همه میخواهند رئیس شوند.
۲. یک نفر به بقیه احساس منفی میدهد.
۳. بدون حضور خاله نمیتوانیم همکاری کنیم.
۴. در طول فعالیت همدیگر را مسخره میکنیم.
۵. وقتی یک نفر حرف میزند، بقیه گوش نمیدهند و با هم حرف میزنند.
۶. موقع انجام کار تمرکز نداریم.
۷. وقتی رأیگیری میکنیم، اگر یک نفر مخالف باشد، فعالیت را به هم میزند.
پس از مطرح شدن این مشکلات، بهشان گفتم خب بچهها حالا که فهمیدیم مشکل کار کجا بود، بیاید یک بار دیگر یک پانتومیم دیگر را امتحان کنیم و ببینیم چه از آب درمیآید. فقط این بار حواستان به این مشکلاتی که قبلاً داشتید، باشد. این بار آوای جریان آب رودخانه و صدای چند پرنده را پخش کردم و از کلاس بیرون رفتم.
۷ دقیقه دیگر برگشتم به کلاس. بچهها آماده بودند. آوا را پخش کردم. نمایشی که اجرا کردند، شکل عالیای از یک کار گروهی بود. هر کس سر جای خودش بود. سه نفر پرنده شده بودند، یک نفر درخت بود. و باقی بچهها روی زمین میخزیدند و میگفتند ما آب رودخانه هستیم.
از حس و حالشان پرسیدم. گفتند عالی بود، این بار مشکلی نداشتم.
ساعت بعدی وقتی به کلاس برگشتیم، ابزار ساخت پوستر در اختیارشان قرار دادم تا پوستر مشکلات کار گروهیشان را بسازند. هر کودک جمله خودش را روی برگهای نوشت (از آنجاییکه بچههایم مهارت نوشتن را هنوز کاملاً ندارند، ابتدا جمله هر کس را من روی تخته مینوشتم و سپس او از روی نوشته من مینوشت) و درنهایت با همفکری هم روی پوستر چسباندند و پوستر را تزئین کردند.
این پوستر را بر دیوار کلاس آموختیم. از آن روز، هر بار میخواهیم یک فعالیت گروهی را آغاز کنیم، ابتدا قرارهای کار گروهیمان را یک بار از روی پوستر مرور میکنیم. این فعالیت به تقویت کار گروهی کودکانم بسیار کمک کرده است.
این فعالیت را ۲۴ دیماه ۱۳۹۸ با ۱۰ کودک کلاسم تجربه کردیم.