زمان بازی کودک را محدود نکنید

مقداری انرژی اضافی در کودکان وجود دارد که این انرژی از طریق بازی باید مصرف شود، چرا که کودکان ازطریق «بازی» نوعی تمرین را انجام می‌دهند، درنتیجه می‌توانند مهارت‌های لازم را برای رفع نیازهای زندگی به دست آورند، بنابراین بازی در واقع نوعی فعالیت برای پاکسازی حالات درونی است. آزادی در انتخاب نوع بازی، بازی کردن با آسودگی کامل، دخالت نکردن بزرگ ترها برای تغییر مسیر بازی با همبازی شدن با کودکان، سبب می‌شود که آن‌ها از بازی‌های انفرادی و گروهی به طور واقعی لذت ببرند و همه این‌ها از شرایط اصلی بازی‌های آزاد است.

«مادربزرگ‌ها» درمورد بازی بچه‌های کوچک به مادران همیشه سفارش می‌کنند که «بگذاريد آن قدر بازي كند تا سير شود» که این گفته بی شک حاصل تجربه ای عمیق است، چرا که کودکی که در هریک از مراحل رشد به اندازه نیازش آزادانه بازی کند، بهتر و استوارتر این مراحل را پشت سرمی گذارد و انسانی متعادل تر و مفیدتر می‌شود.الگوی بازی کودکان در سالهای اولیه کودکی نشانه تغییر رشدی آن‌هاست. کودک خردسال بیشتر به بازی‌های انفرادی نیاز دارد که مجددا با بازی موازی دنبال می‌شود. یعنی ۲ کودک در کنار هم و نه با یکدیگر به بازی می‌پردازند. آن‌ها ممکن است از یک وسیله نیز استفاده کنند، اما مستقل از یکدیگر و بدون ارتباط زیاد با هم به کار و بازی بپردازند.

کودکان سه تا چهارساله بیشتر به بازی ارتباطی می‌پردازند؛ یعنی آنها با کودکان دیگر نیز بازی می‌کنند و می‌توانند وسایل خود را تا اندازه ای معین به دیگران بدهند و یا با آن‌ها شریک شوند، اما در عین حال نمی‌توانند علایق فردی خود را فدای گروه کنند و به اصطلاح تابع گروه شوند. از چهار تا شش سالگی است که کودکان بیشتر به بازی اشتراکی روی می‌آورند و در موقعیت‌های گروهی که هدفی مشترک را دنبال می‌کنند، به بازی گروهی می‌پردازند.

به طور کلی عوامل موثر در بازی کودکان شامل سن، جنس، هوش و محیط است. درجریان رشد کودکان، سه نوع بازی مشاهده می‌شود، بازی‌های تمرینی، بازی‌های نمادی و بازی‌های باقاعده. کودک در هر سنی به بازی‌های خاصی می‌پردازد و بعد از مدتی بعضی از آن‌ها را رها می‌کند؛ برای مثال بچه‌هایی که به مهد می‌روند از بازی با مکعب‌های چوبی دست می‌کشند، چرا که اشیایی از قبیل رنگ گل رس، مداد رنگی و... فعالیت‌های جالب تر و متنوع تری هستند که به کودک عرضه می‌شود و او تمایل دارد برای بازی به آن‌ها بپردازد. وقتی کودکی نمی‌تواند اسباب بازی‌ها و عروسک‌های خود را جان دارکند، این بازی‌ها نیز جذابیت خود را از دست می‌دهد و او کم کم به سوی بازی‌هایی مانند فوتبال، بسکتبال، شطرنج و بازی‌های فکری پیچیده می‌رود که نیازهای فکری، جسمی، روانی و اجتماعی او را بهتر برآورده می‌کند. عامل اصلی بازی، لذتی است که در حال بازی کردن در فرد ایجاد می‌شود و این تفاوت اصلی با کار است، چرا که کار نوعی فعالیت برای رسیدن به هدف است. شخص این فعالیت را نه تنها به خاطر آن که از آن لذت می‌برد، بلکه بدلیل آنکه خواهان نتیجه نهایی آن است به انجام می‌رساند.

برای تمیز و تشخیص بازی از کار، پنج معیار به عنوان شاخصه‌های بازی معرفی شده است این معیارها شامل این است که بازی دارای هدف در خود است، بازی اختیاری است نه اجباری، بازی دلپذیر و خوشایند است، بازی ترکیب و سازمانی ندارد و نهایتا بازی از قید کشاکش و پرخاش آزاد است. برای مثال نقاشی را می‌توان به عنوان فعالیتی دلپذیر و لذت بخش دربازی درنظر گرفت که منظور کسب لذت از آن است.

کودکان به فکر برنده شدن و رقابت با دیگران نیستند و هدفشان تفریح و لذت بردن از بازی است، اما به تدریج که کودکان بزرگتر می‌شوند و موضوع رقابت و برنده شدن بیش از بازی برایشان لذت آفرین می‌شود.اهمیت بازی و اثر عمیق روحی و معنوی و آموزش نهفته در آن، به طور جدی مورد توجه کارشناسان و پژوهشگران است و آنها به این نتیجه رسیده‌اند که بازی کردن برای پذیرش مطالب گوناگون، ایجاد آمادگی جسمی و روانی موثر است و عمل یادگیری را سریع و آسان می‌سازد؛ بازی در واقع نیروهای ذهنی و جسمی فرد را برای کسب موفقیت به کار می‌اندازد.

بازی‌هایی که بزرگ‌ترها ترتیب می‌دهند، مدت محدودی کودکان را سرگرم نگه می‌دارد، اما بازی‌هایی که کودکان خودشان آن‌ها را ترتیب می‌دهند؛ می‌تواند ساعت‌ها و شاید همه روز آن‌ها را مشغول کند. کودکان «عروسک بازی»، «خانه سازی» با گل و شاخ و برگ بازی‌هایی که در مدرسه ترتیب داده می‌شود و غیره را به دلخواه شروع می‌کنند و ساعت‌ها با آن سرگرم می‌شوند.

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on ی., 04/26/2015 - 09:18