چگونه به کودک مان انضباط را یاد دهیم
آموزش انضباط یعنی حذف رفتار غلط کودک از طریق آموزش. به این ترتیب انضباط صرفاً تنبیه نیست و هدف نهایی آن آموزش خویشتن داری به کودک است. تنبیه طاقت فرسای کودک به منظور کنترل رفتار او فرایند یادگیری را مختل کرده و در قبال تکیه بر کنترل خارجی بهای گزافی را میپردازد که همانا تکوین نیافتن خویشتن داری است. روشهای شایع و مؤثر در کنترل رفتار نامطلوب کودکان عبارتاند از سرزنش؛ تنبیه بدنی و تهدید کردن؛ که آثار جانبی زیانبار بالقوه ای بر احساس امنیت و اعتماد به نفس کودکان دارند. هر چه از سرزنش بیشتر استفاده شود اثربخشی آن بیشتر تقلیل مییابد. نباید اجازه داد که دامنه سرزنش از ابراز ناخشنودی درباره یک میل خاص کودک تجاوز کرده و به عبارات تحقیرآمیزی برسد که کودک ممکن است آن را به منزله فقدان علاقه به خود تلقی کند. سرزنش ممکن است تا سطح بدرفتاری روانی هم افزایش یابد.
تأثیر تنبیه بدنی خفیف یا تکراری نیز به تدریج کم شده و والدین را وسوسه میکند تا تنبیه جسمی را شدیدتر کنند و به این ترتیب خطر بدرفتاری با کودک را افزایش میدهد. شاید قویترین و از نظر روانشناسی، زیانبارترین راه کنترل کودک آن است که والدین تهدید کنند که کودک را رها یا از او صرف نظر میکنند و او را از خود دور میکنند. کودکان در هر سنی ممکن است تا مدتها پس از تهدید در ترس و اضطراب باشند که مبادا والدین خود را از دست بدهند. یکی از روشهای رایج دیگر عبارت است از تقویت مثبت رفتار پسندیده که وسیله ای کارآمد برای شکل دادن به رفتار کودک است؛ به ویژه اگر تقویت مثبت بلافاصله پس از رفتار پسندیده صورت گیرد. این روش، خویشتن داری و اعتماد به نفس را تقویت میکند.
تربیت فرزند شامل برقراری توازنی پویا بین محدود کردن از یک سو و دادن آزادی ابراز وجود و امکان جست وجو و کاوشگری و تشویق آنها از سوی دیگر است. کودکانی که رفتار غیرقابل کنترل دارند هنگامی که برای رفتارهایشان محدودیتهای روشنی تعیین و بر آنها تاکید شود اصلاح میشوند. به طور کلی با اعمال محدودیتهای روشن، کودک احساس راحتی و امنیت بیشتری میکند. به هرحال والدین باید در مورد زمان و مکان اعمال محدودیت با یکدیگر توافق داشته و سپس با توجه به قدرت شناخت کودک، محدودیت و پیامد شکستن آن را به وضوح به وی نشان دهند. تاکید بر اجرای محدودیت باید ثابت و محکم باشد. یادگیری تعداد زیادی از حد و مرزهای رفتاری برای کودک دشوار بوده و ممکن است مانع رشد طبیعی خودمختاری در کودک شود بنابراین حد و مرزها باید منطقی و با توجه به سن و مزاج کودک و سطح رشد و نمو تعیین شوند.
خاموش شدن نیز روشی منظم برای حذف یک رفتار آزاردهنده و نسبتاً بی ضرر با نادیده گرفتن آن است. برای انجام این شیوه ابتدا باید دفعات عادی بروز رفتار ثبت شود تا درک واقع گرایانه ای از ابعاد مشکل و ارزیابی میزان پیشرفت در حذف آن به دست آید. باید به جای رفتار نادرست، رفتار مثبت و پسندیده ای که والدین بتوانند آن را تقویت کنند به کودک یاد داد. والدین باید بدانند که رفتار ناپسند قبلی، پیش از آنکه کاهش یابد؛ ممکن است تا هفتهها دفعات و شدت آن افزایش داشته باشد.
روش محروم کردن نیز یکی از روشهای بسیار مفید دیگر برای تغییر رفتارهای نامناسبی که نمیتوان آنها را نادیده گرفت، است. این روش شامل یک دوره کوتاه انزواست که سبب قطع رفتار میشود. انجام این روش در ابتدا مستلزم تلاش قابل توجهی از سوی والدین است. روشهای ساده انزوا از قبیل ایستادن کودک در گوشه اتاق یا فرستادن او به اتاق خودش ممکن است مؤثر باشند.
اگر این روشها مؤثر نباشند باید روشهای سیستماتیک تری را به کار گرفت. مثلایکی از برنامههای درمانی بسیار مؤثر در روش محروم کردن آن است که هنگام وقوع رفتار مورد نظر بازی کودک را قطع و او را وادار کنیم که در محل منزوی ملالت باری برای مدت کوتاهی بنشیند. این پیامد اجتناب ناپذیر و ناخوشایند رفتار نامطلوب موجب میشود که کودک یاد بگیرد از این رفتار اجتناب کند. اگر شیوه محروم کردن با توجه به حقیقت امر و بدون ابراز خشم توسط والد انجام شود؛ وسیله آموزشی پرقدرتی است که احتمال آثار جانبی آن کمتر از سایر روشهای انضباطی است.