بگذارید کودکان بازی کنند
بازی از مهمترین عوامل رشد جسمانی، اجتماعی، عاطفی، اخلاقی و عقلانی برای کودک تلقی میشود؛ مهارتها و تجارب کودک از طریق بازی رشد میکند و پشتوانه آن نیز وسایل، مواد گوناگون، بزرگسالان و مربیان باتجربه ای هستند که بازی را بهترین راه برای یادگیری و رشد کودک به حساب میآورند. بازی، تواناییهای کودک را به کار میاندازد و خلاقیت را به همراه میآورد و برای کودک، فعالیت، طبیعی و منطبق بر فطرت اوست و سبب رشد همه جانبه او میشود. کودک از بازی لذت میبرد و انرژی بی پایانی برای انجام دادن آن دارد و از این طریق نحوه زندگی در جامعه را میآموزد و برای بزرگسالی آماده میشود.
اگر کودکی را موقع بازی کردن مشاهده کنیم، خواهیم دید که چگونه امکان استفاده از وسایل گوناگون را آزمایش میکند و از ترکیب آنها موارد استفاد جدیدی را پیدا میکند؛ کودکی که قطعات مکعب شکل را سر هم میکند، خانه میسازد و خراب میکند، قطار درست میکند یا با قطعه چوبی اسب سواری میکند، سخت مشغول شناختن محیط و کسب اطلاعات در مورد آن است.
کودک از طریق بازی کردن، احساسات خود را بیان میکند و به این وسیله، ترسها و نگرانیهای خود را ابراز میکند و در بسیاری از موارد مسائل خود را حل میکند و از طریق بازی یاد میگیرد که چگونه در استفاده از وسایل بازی با دیگران سهیم شود و از این طریق حس تعاون و احترام به دیگران را در خود رشد میدهد.
کودک چه در خانه و چه در مهدکودک به فضای کافی برای بازی احتیاج دارد، وی با بازی، زندگی میکند، از بازی لذت میبرد و ضمن آن مهارتهای جدیدی کسب میکند؛ او از طریق بازی علاوه بر رشد، اتکای به نفس و آشنایی با محیط، حدود تواناییهای خود را میشناسد و سعی در رفع کمبودهای خویش میکند. او چیزهای گوناگون را با هم مقایسه کرده، اختلافات و تشابهات آنها را درمی یابد و سعی میکند موارد استفاده آنها را هم بیابد.
عدم دخالت در بازیهای کودکان و تحمیل نکردن روش بازی از نکاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد تا آن که بازی بتواند تأثیر خود را در رشد همه جانبه کودک به جا بگذارد. کودک باید آزاد باشد تا به روش خود بازی کند، اگر سوالاتی را مطرح میکند یا تقاضای کمکی دارد، بزرگسالان میتوانند به وی کمک کنند، اگر اسباب بازی جدیدی دارد که برای استفاده از آن نیاز به کمک بزرگسالان ضروری است، میتوان به او کمک کرد، اما به جای کودک، بازی کردن یا مداخله بی مورد و القا کردن روش صحیح بازی به او لزومی ندارد.
نویسنده: الهام طباطبایی