چرا بچهها از تاریکی میترسند؟
وقتی چراغ ها خاموش می شوند، همه جا تاریک می شود. گاه این تاریکی بسیار ترس آور و وحشت انگیز است خصوصاً برای کودکانی که به تازگی در اتاق خودشان خوابیده و از مادرشان جدا می خوابند.
ترس از تاریکی به عنوان یک ترس طبیعی شناخته شده که همواره با نوع بشر همراه بوده است. انسان از همان نخستین ایام هنگام شب یا قرار گرفتن در تاریکی غارها گاه صدایی می شنید که منشأ اصلی آن را ندانسته و چون همه جا تاریک بود ترس از تاریکی به یک واکنش همیشگی در او تبدیل شد. بنابراین کودکان نیز گاه از تاریکی دچار هراس می شوند.
بزرگترین اشتباهی که والدین مرتکب میشوند، نامحترم دانستن ترس کودک از تاریکی و مسخره کردن اوست...
کودکی که از تاریکی می ترسد
اکثر کودکان دوست ندارند در تاریکی کامل و یا در اتاقی که درش بسته است بخوابند. هیچ فایده ای هم ندارد که ما به کودکمان بیاموزیم که در تاریکی کامل بخوابد. بهتر است که به هنگام خواب، اتاق خواب او را با چراغ کم نور روشن نگه داریم؛ بدین ترتیب هرگاه کودک بعد از خوابی که می بیند بیدار شود می تواند موقعیت خود را در اتاق دریابد و رویا و واقعیت را از هم تشخیص دهد. همچنین اگر در بازباشد او کمتر احساس جدایی و تنهایی می کند.
بعضی از کودکان هراس شدیدی نشان داده بطوری که علائم وحشت زدگی در آنها در برابر تاریکی دیده می شود.
ولی برخی کودکان با فرار از تاریکی اضطراب ناشی از آن را در خود خنثی می کنند.
کودکان وقتی وارد سن ۴ یا ۵ سالگی می شوند قدرت تخیلشان رشد کرده و گذشته از تفکر درباره موجودات خارق العاده و عجیب و غریب بسیار به دنبال داستان های ترسناک و تخیلی هستند بنابراین والدین گاه در این سن متوجه واکنش متناقض کودکشان به تاریکی می شوند تا حدی که شب ها از خوابیدن در اتاق تاریکشان وحشت دارند.
ترس های وقت خواب (ترس های شبانه) از تاریکی، هیولا ی زیر پتو و تنها خوابیدن در سنین پیش از دبستان و سال های آغازین پس از آن معمول هستند. این ها سال هایی هستند که درآن قدرت تخیل کودک شما به طرز فوق العاده ای گسترش پیدا میکند، این به آن معنی است که او می تواند چیزهای جدید و ترسناکی را در تصور خود بگنجاند که از آن ها واهمه دارد.
بخش قابل توجهی از روز او غوطه ور در بازی های تخیلی همراه با انواع اژدها، دایناسور و آدم بدها (قهرمان های منفی) می گذرد. در هنگام خواب متوقف کردن این تخیلات و به خواب رفتن برای او مشکل می شود.
به دلیل تخیلاتی که در طول روز کودک ذهن خود را با آن درگیر کرده ناگهان حتی اشیای آشنا که قبلا هرگز ترسناک نبوده اند -مثل اتاق خواب تاریک- وحشت آور به نظر می رسند؛ و از آن جا که کودک شما در این سن هنوز در حال آموختن تمایز بین خیال و واقعیت است احتمال وجود موجودی نامرئی در زیر پتو یا تخت برایش کاملا واقعی به نظر می رسد.
کودکی که در مرحلهی رشد تصورات خیالی است، به راحتی میتواند از هر چیزی در تاریکی برای خود هیولائی بسازد و از آن هیولای خیالی خود بترسد. گاهی ترس از تاریکی صرفاً معمول این نکته است که کودک نمیداند در تاریکی چه باید بکند. گاهی نیز عادت ترس کودک از تاریکی آن است که نمیتواند مادر، پدر و یا شخص مراقب خود را ببیند. در صورتیکه اگر این فرد دستش را به کودک بدهد، ترس کودک از بین خواهد رفت.
در برخی موارد، ترس کودک از تاریکی، ناشی از تصورات ذهنی او دربارهی دزد و موجودات خیالیای است که از اطرفیان خود میشنود و یا گاهی خواب میبیند. از نظر یک کودک ۶ ساله، تاریکی مظهر هیولاها، غولها، دزدها و … است که میتوانند به او صدمه بزنند. برای مثال، زمانیکه کودک به رختخواب میرود به یاد موقعیت ترسناکی که شب پیش در خواب دیده است، میافتد و آنگاه خواب از سر او میپرد و شروع به خیالپردازی مجدد میکند.
در بعضی موارد، حتی فکر تنهائی در یک اتاق تاریک کودک را میترساند. کودکانی که از تاریکی و تنهائی، شدیداً دچار ترس، دلهره و اضطراب میشوند و از آن فرار میکنند، بیش از هر چیز نیازمند احساس امنیت و آرامش خیالی هستند که والدین و اعضای خانواده میتوانند به آنها ببخشند.
تعدیل وحشت زدگی کودکان و ترس آنها از تاریکی راه های بسیار متفاوتی دارد یکی از این راه ها ریلکس کردن کودکان در این شرایط است.
کودکان کوچک تر با برخی قصه ها و شعرها آرامش پیدا کرده و برخی دیگر اگر کمی از تاریکی اتاقشان کمتر شود و یک چراغ کم نور روشن باشد احساس امنیت بیشتری کرده و راحت تر به خواب می روند.
تحقیقات دانشمندان استرالیایی نشان داده است کودکانی که شب ها در اتاق نیمه تاریک می خوابند یا حداقل یک لامپ کم نور در اتاقشان روشن است با آرامش بیشتری می خوابند و کمتر کابوس می بینند.
گذشته از آن کودکانی که در کنار تخت خوابشان یک چراغ خواب دارند احساس امنیت بالاتری داشته و استرس کمتری دارند.
این کودکان صبح ها علامت خواب آلودگی کمتری نیز دارند و به هنگام بازی و تکالیف عملی تمرکز بیشتری از خود نشان می دهند البته روانشناسان معتقدند رنگ اتاق خواب کودک اگر همراه با نور مناسب شود در احساس شادمانی او تأثیر زیادی دارد بنابراین کودکانی که اتاقی با نور بیشتر و رنگ روشن دارند خلقیاتی شادتر و احساس آرامش بیشتری نیز دارند.
پاتریشیا شیتز استاد آموزش مشاوره در دانشگاه آلاباما در بیرمنگام می گوید: «ترس های وقت خواب – از تاریکی، از جدایی از والدین، از صداها، از آدم های بدی که آسیب جسمی وارد می کنند- یک مرحله ی طبیعی در روند رشد است و اغلب بیش از آن چه که والدین انتظار دارند به طول می انجامد، این مرحله در حدود سن دوسالگی آغاز می شود و تا حدود هشت-نه سالگی ادامه می یابد.» علاوه بر این کودکان در سنین پیش از دبستان شروع به درک این نکته می کنند که چیزهایی در دنیا وجود دارد که می تواند به آن ها آسیب بزند. کار شما در طی ده سال آینده (و حتی بیشتر) این است که به کودک تان کمک کنید تا تفاوت بین خطر واقعی (مثل سوار شدن به ماشین شخص ناشناس) و چیزهایی که تنها تصویری در ذهن هستند که به نظر می رسند (مثل وجود یک جادوگر بین دیوار و رختخواب) درک کند.
شاید شما هم اکنون نتوانید به کودک کمک کنید که به طور کامل ترس خود را از بین ببرد، چون همچنان که اشاره شد او در روند رشد خود مجبور به از سر گذراندن این دوره و این تجربه ها است، اما کارهای زیادی هم هست که شما می توانید انجام دهید تا به کمک کنید که بر ترس های خود غلبه کند و خیلی راحت به خواب برود. در ساعات پیش از خواب، کودک را با داستان ها یا فیلم های شاد و غیرخشونت آمیز آماده کنید واز تعریف کردن قصه ها و افسانه های ترسناک و ناراحت کننده یا پخش کارتون های اینچنینی پرهیز کنید. برای موقع خواب نیز یک روند ثابت و مشخص و مسالمت آمیز که هر شب بتوانید آن را اجرا کنید در نظر بگیرید – برای مثال می توانید از برنامه ی پیشنهادی زیر به عنوان برنامه ی قبل از خواب کودک کمک بگیرید: یک حمام گرم، یک داستان ملایم، یک لالایی آرام و چند دقیقه در سکوت کنار رختخواب کودک ماندن.
آرامش مراسم قبل از خواب می تواند مثل نوعی ورد جادویی عمل کند و افکار و آدم های بد را از ذهن کودک دور کند و مرحله ی گذار از هوشیاری کامل به خواب عمیق را آسان کند. وجود یک یا دو چراغ خواب در اتاق خواب کودک می تواند احساس امنیت بیشتری به او بدهد. نیمه باز گذاشتن در اتاق خواب کودک، پخش کردن یک نوار قصه یا لالایی و تشویق کودک به خوابیدن با عروسک یا پتوی موردعلاقه اش نیز میتواند مفید باشد. اگر کودک خواهر یا برادری دارد، اجازه دهید با هم در یک اتاق بخوابند، این کار می تواند باعث شود ترس های وقت خواب به همان سرعنی که پدیدار شده اند ناپدید شوند. اگر کودک تان از تنها ماندن وحشت دارد و تنها با تماس با شما احساس راحتی می کند. اگر برای تان مساله ای نیست که کودک مدتی با شما بخوابد تا زمانی که ترس های وقت خواب او کمرنگ بشود و وارد مرحله ی رشدی دیگری بشود از این کار دریغ نکنید.
اگر شما هر کاری که می توانسته اید برای قوت قلب دادن به کودک انجام داده اید و او هنوز هم شدیدا هراسناک است ممکن است ترس های او از حد نرمال گذشته باشد و مشکل فوبیا یا اضطراب داشته باشد. نشانه های وجود فوبیا (ترس های بی اساس) عبارت اند از گریه و تکرار مداوم آن به حدی که بیش از چند دقیقه طول بکشد و بیش از حد یک ترس معمولی طبیعی (از «من از تاریکی می ترسم» تا «همه ی چراغ های خانه را روشن کن تا دزدها نتوانند ما را بکشند.») باشد. ترس فوق العاده زیاد یا مداوم وقت خواب می تواند ناشی از یک اتفاق ناراحت کننده یا مشوش کننده در خانه یا مدرسه یا محیط های بزرگ تر باشد. باید دانست که حتی بچه های خیلی کوچک نیز استرس های ناشی از طلاق یا مرگ در خانواده، بیکار شدن یکی از والدین، اسباب کشی به خانه ی جدید، تغییر پرستار یا مربی یا معلم کودک، خشونت یا فجایع طبیعی درک می کنند. لازم به تذکر نیست که ترس های شبانه ناشی از آزار جسمی یا فیزیکی نیز باشند (در چنین حالتی واقعا یک هیولا ممکن است در اتاق کودک باشد)
اگر کودک تان به این دلیل که واقعا هراسان است؛ هر کاری می کند که با ترس مواجه نشود و اگردر رختخوابش نمی ماند و نمی تو اند به خواب برود (البته نه فقط به این دلیل که دوست دارد تا دیروقت بیدار بماند!) ممکن است مسائل عاطفی اساسی داشته باشد که نیاز به بررسی دارد، هر چند ممکن است شما در ابتدا احساس کنید نیازی به مشاوره ندارید. اما در این زمینه یک مشاور می تواند به شما کمک شایانی بکند.
مقاله کامل را از بخش پیوست دریافت کنید.
آموزک در رابطه با این موضوع، مقالهی زیر را پیشنهاد میدهد:
اهمیت خواب کافی در کودکان و نوجوانان و نقش آن در سلامت جسم و روان