والدین مستبد کودکان خشمگین دارند
هر پدر و مادری شیوه خاصی برای تربیت فرزندان دارد. جالب این جاست که بسیاری از والدین به شیوه های تربیتی دیگر والدین انتقادهایی دارند، اما به راستی بهترین شیوه تربیت فرزند دارای چه ویژگی هایی است؟! در ادامه به اهمیت مسئله تربیت فرزند و معایب و مزایای هر کدام از این ۳شیوه تربیتی اشاره خواهیم کرد: والدین و شیوه های تربیت فرزند خانواده نقش اساسی در حفظ سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی کودکان و والدین دارد.
خانواده اولین و مهم ترین بافت اجتماعی را برای رشد انسان فراهم می سازد. در جریان رشد طبیعی هر کودک یک رشته تغییرات شناختی، عاطفی و اجتماعی را شاهد هستیم. این تغییرات می تواند به مشکلات رفتاری-عاطفی و یادگیری در کودکان بینجامد. بیشتر مشکلات رفتاری کودکان منعکس کننده شرایط پیچیده بین فردی اعضای خانواده به ویژه والدین است.
به عبارت دیگر می توان گفت دلیل اکثر مشکلات رفتاری کودک روابط معیوب اعضای خانواده با یکدیگر است و با روش های تربیتی نادرست والدین و تعاملات معیوب آن ها با فرزندان ارتباط دارد.
شیوه های تربیت فرزند شیوه های تربیت فرزند شامل دو معیار عمده است: محبت و کنترل والدین. کنترل والدین آن دسته از رفتارهای والدین را شامل می شود که در خدمت جامعه پذیری کودک (فرآیند انتقال ارزش های اجتماعی از والدین به فرزندان) قرار دارد. این امر به صورت توانایی والدین دراعمال رهنمود، ثبات، توانایی تحمل رفتارهای نامطلوب (برای مثال فریاد کشیدن، بهانه جویی، گریه و ...) و استفاده از مشوق ها و تقویت ها، نمود دارد. محبت نیز شامل صمیمیت، علاقه، مهربانی و عاطفه والدین است.
بر اساس این دو شاخص مهم، شیوه های تربیت فرزند را به سه دسته عمده تقسیم می کنند: شیوه مقتدرانه، شیوه سهل گیرانه، شیوه استبدادی.
۱-شیوه مقتدرانه
والدینی که از این شیوه استفاده می کنند، واقعیت ها را به کودکان خود منتقل می کنند و تمایل بیشتری برای پذیرش دلایل کودک خود در یک رهنمود (دستور) از خود نشان می دهند. این والدین سخنوران خوبی هستند و اغلب برای مطیع سازی از استدلال و منطق بهره می جویند و به منظور توافق با کودک با او گفت وگو می کنند، از رفتارهای نامطلوب کودک نمی ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانیت او را دارند. والدین مقتدر به تلاش های کودکان برای جلب حمایت و توجه پاسخ می دهند و از تقویت های مثبت بیشتری استفاده می کنند. این والدین در بعد محبت نیز عملکرد خوبی دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهربانی دریغ نمی ورزند.
آن ها حقوق ویژه خود را به عنوان یک بزرگسال می شناسند و از علایق فردی و ویژگی های خاص کودک خود نیز آگاهی دارند.کودکان این والدین؛ فعال، دارای اعتماد به نفس، استقلال رای، واقع گرا، باکفایت و خشنود، توصیف شده اند. آن ها به دلیل این که والدینشان فرصت های زیادی در تصمیم گیری و انتخاب در اختیارشان قرار می دهند و به خاطراین که مورد عشق و محبت واقع می شوند از نوعی احساس امنیت عاطفی برخوردارند.
۲-شیوه سهل گیرانه
والدین سهل گیر کنترل کمتری بر کودکان خود اعمال می کنند و خواسته های آ ن ها از کودکانشان چندان معقول نیست. مهرورزی و محبت والدین در حد متوسطی قرار دارد. فعالیت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است. والدین کنترل کمی بر کودکانشان دارند، همین طور درباره انضباط کودک از نگرش هایی متعارض برخوردارند.
والدین سهل انگار در عین آن که به ظاهر نسبت به کودکان خود حساس هستند، اما توقع چندانی از آن ها ندارند. فقدان خواسته های معقول همراه با خودداری از ارائه دلیل و گفت وگو با کودک، همواره از ویژگی های این شیوه به شمار می رود. این والدین به ندرت به فرزندان خود اطلاعات صحیح یا توضیحات دقیق ارائه می دهند. اگرچه والدین سهل انگار زورگو و سرکوبگر هستند ولی در بیشتر موارد در مواجهه با بهانه جویی و شکایت کودک، سر تسلیم فرود می آورند.
والدین سهل انگار در ابراز محبت با والدین مقتدر تفاوت فاحشی ندارند. مادران سهل انگار به عنوان تنبیه، کودک را از محبت خود محروم می سازند و به تمسخر او می پردازند. یک والد سهل انگار در تلاش است درباره خط مشی خود با کودک مشورت کند و قواعد خانواده را برای او توضیح دهد. او توقع چندانی برای انجام کارهای منزل و رفتار صحیح از کودک خود ندارد. کودکان این والدین متکی به خود، نیستند و یا از استقلال رای اندکی برخوردارند. این کودکان به صورت افرادی نسبتا ناپخته توصیف شده اند که هنگام مواجهه با ناملایمات، تمایل به واپس روی (روی گردانی) دارند. این کودکان نسنجیده عمل می کنند و به فعالیت بی هدف می پردازند. پرخاشگر و فاقد اعتماد به نفس هستند و رفتارهای بزهکارانه از خود نشان می دهند.
۳-شیوه استبدادی
نمایش قدرت والدین اولین عاملی است که این شیوه را از دو شیوه دیگر متمایز می کند. این والدین بسیار پرتوقع اند و پذیرای نیازها و امیال کودکان نیستند. پیام های کلامی والدین یک جانبه و فاقد محتوای عاطفی است. والدین مستبد غالبا هنگام اعمال دستورات، دلیلی ارائه نمی دهند. این والدین نسبت به دیگر والدین در میزان مرعوب شدن در برابر رفتارهای نامطلوب، در حد متوسطی قرار دارند.والدین متمایل به شیوه استبدادی کمترین مهرورزی و محبت را از خود نشان می دهند. آن ها به ندرت در رابطه ای که به خشنودی کودک منجر شود، شرکت می کنند و اغلب نسبت به تلاش های کودکان برای جلب حمایت و توجه بی تفاوت اند.
ابراز محبت در این الگو در پایین ترین سطح قرار دارد. این والدین، تایید، همدلی و همدردی اندکی را نسبت به فرزندان خود ابراز می کنند.این والدین برای کنترل کودکان خود از شیوه های ایجاد ترس استفاده می کنند و هیچ گونه تفاهمی بین والدین مستبد و فرزندانشان وجود ندارد.
این والدین اطاعت بی چون و چرای کودک در هر مسئله ای را یک حسن تلقی می کنند و در مواقعی که اعمال و رفتار کودک در تعارض با معیارهای آن ها قرار می گیرد، از تنبیه و اعمال زور برای مهار خواسته کودک استفاده می کنند.
بر اساس تحقیقات، فرزندان والدین مستبد نسبت به فرزندان والدین مقتدر در برقراری رابطه با همسالان و داشتن موقعیت فعال و نیز استقلال رای در سطح پایینی قرار می گیرند. این کودکان همچنین افرادی خشمگین، منزوی، غمگین و آسیب پذیر نسبت به استرس و محتاط توصیف می شوند.
بهترین شیوه کدام است؟
شیوه هایی که والدین در تربیت فرزندان خود به کار می گیرند، نقش اساسی در تامین سلامت روانی فرزندان آن ها دارد. در سایه ارتباط سالم است که می توان نیازهای فرزندان را شناخت و نسبت به تامین و ارضای آن ها همت گماشت.
بهترین شیوه تربیت فرزند، شیوه مقتدرانه است که والدین در عین گرم و صمیمی بودن با فرزند، کنترل کننده و مقتدر هستند.