نقش معلم درتربیت کودک

لیلا بخشنده ​

در کلاسی که هدف تولید علم است، دانش آموز فردی فعال در روند یادگیری می‌باشد. برای هر کودکی در هر سطحی از توانایی که باشد، چنانچه محیطی فراهم شود که راه‌های مختلفی را برای کشف و تجربه دنیا و محیط پیرامون در اختیار وی قرار دهد، فرصتی فراهم می‌شود که حتی بتواند محدودیت‌های موجود در یادگیری را تا حدی جبران کند.دانش آموزی که دارای محدودیت‌هایی در یادگیری است، هم با کودکان همسن خود مشابهت‌هایی دارد و هم تفاوت‌هایی. شباهت آن‌ها ما را به لزوم قراردادن این کودکان در محیط آموزشی عادی در کنار سایر همسالانشان سوق داده و تفاوت آن‌ها ما را به ایجاد برنامه‌هایی مناسب در کنار برنامه‌های درسی مدارس، هدایت می‌کند. اصطلاح یادگیری برای شناسایی و کمک به دانش آموزانی بیان می‌شود که به طور مداوم در امور درسی خود با شکست مواجه می‌شوند و پیشرفت تحصیلی متناسب با سطح هوشی خود ندارند. 

رنامه های ترمیمی گوناگونی برای غلبه بر مشکلات این دانش آموزان در مراکز اختلالات یادگیری طراحی و اجرا می‌شود. اما اجرای این برنامه‌ها بر مشکلات این دانش آموزان در مراکز اختلالات یادگیری طراحی و اجرا می‌شود. اما اجرای این برنامه‌ها به تنهایی نمی‌تواند موفقیت آن‌ها را تضمین نماید. آموزش دانش آموزان اختلالات یادگیری مثل سایر دانش آموزان می‌تواند تحت تاثیر عوامل مختلف باشد، خانواده ای که کودک در آن زندگی می‌کند، معلم، برنامه‌های ترمیمی و ....... همه در موفقیت یا عدم موفقیت آن‌ها موثر می‌باشند. امید است با بررسی واقع بینانه همه عوامل و همکاری و تلاش مربیان ویژه در مراکز اختلالات یادگیری، آموزگاران در مدارس و خانواده‌ها، این دانش آموزان طعم شیرین موفقیت را با تلاش وجدیت تجربه نمایند. 

عوامل موثر در آموزش و یادگیری دانش آموزان اختلال یادگیری

 نقش انگیزش در یادگیری

اصولا انسان جهت هر گونه فعالیتی نیاز به انگیزه دارد. اگر ما صبح از خواب بیدار می‌شویم و رختخواب را ترک می‌کنیم، برای این فعالیت انگیزه ای داریم. اگر صبحانه می‌خوریم و لباس می‌پوشیم و منزل را ترک می‌کنیم، جهت انجام هر کدام از این فعالیت‌ها انگیزه داریم. وجود انگیزه در افراد مختلف متفاوت است. دانش آموزان یک کلاس را در نظر بگیریم دانش آموزی که توان ذهنی بالاتری دارد در مقایسه با دانش آموزی که توان ذهنی پایین تری نسبت به او دارد لزوما پیشرفت تحصیلی بهتر و مطلوب تری ندارد، چرا؟ دلیل آن میزان انگیزش می‌باشد که میزان بالاتر انگیزش در یک دانش آموز باهوش کمتر باعث پیشرفت تحصیلی بهتر نسبت به دانش آموز باهوش بیشتر ولی با انگیزه کمتر می‌شود. بنابراین وجود و میزان انگیزش جهت یادگیری خصوصا در مورد دانش آموز اختلال یادگیری حائز اهمیت بسیار است. نکته قابل توجه اینکه حفظ انگیزه این دانش آموزان اهمیت بیشتری نسبت بوجود آمدن یا افزایش انگیزه دارد، چرا که انگیزش و پیشرفت تحصیلی اثر متقابل بر یکدیگر دارند به طوری که انگیزش بالا منجر به تلاش بیشتر جهت یادگیری و در نتیجه پیشرفت تحصیلی می‌گردد و پیشرفت تحصیلی نیز باعث ایجاد انگیزه بیشتری می‌شود.  

بنابراین حفظ انگیزش دانش آموز مبتلا به اختلال یادگیری با توجه به این که وی احتمالا پیشرفت تحصیلی پایین تری از متوسط کلاس خواهد داشت از نکات مهمی است که باید مورد توجه معلم قرار گیرد. برای رسیدن به چنین هدفی معلم می‌تواند نکات زیر را مد نظر قرار دهد:

۱- ایجاد موقعیت‌هایی که دانش آموز اختلال یادگیری توانایی ابراز وجود داشته باشد. برای این منظور بهتر است در پرسش و پاسخ کلاسی، قبل از خواندن هر سوال نام دانش آموزی که قرار است پاسخ سوال را بدهد اعلام کنیم و در این موقعیت فرصت برابر برای این دانش آموزان فراهم آوریم و گاهی سوالاتی که اطمینان داریم که قادر به پاسخگویی می‌باشند، از آن‌ها بپرسیم. در صورت تداوم این روش دانش آموز ضمن تقویت اعتماد به نفس و احساس شایستگی تلاش بیشتری را جهت موفقیت در پاسخ دهی کلاسی خواهد کرد و معلم نیز فرصت‌های تشویق کلامی و غیرکلامی را برای همه دانش آموزان به دست خواهد آورد.

۲- توجه داشته باشیم که انتظار ما بایستی متناسب با توانایی دانش آموز باشد چرا که انتظار بیش از توان دانش آموز باعث ناکامی و تحقیر وی و انتظار کمتر از حد نیز باعث دلزدگی وی از آموزش خواهد گردید. چنانچه ملاحظه می‌شود انتظار کمتر از حد داشتن از دانش آموز ضمن اینکه انگیزه جهت تلاش بیشتر را از دانش آموز سلب می‌کند همچنین ممکن است نگرش دانش آموز را نسبت به معلم به عنوان ساده انگاری یا سهل انگاری تغییر دهد.

 ۳- از بوجود آمدن موقعیت‌هایی که موجب رقابت در دانش آموزان می‌گردد بایستی اجتناب شود. پاسخ دهی کلامی به سوالات معلم، نتیجه نمرات کلاسی و امتحانی شاخص‌ترین عوامل در ایجاد یا تداوم رقابت کلاسی بین دانش آموزان می‌باشد که در چنین مواردی معلم باید برخوردی متناسب با سطح توانایی دانش آموزان داشته باشد. به عنوان مثال ممکن است در بررسی و ارزیابی دانش آموزان در درس ریاضی اهمیت بیشتری به نمره پایین تر دانش آموز الف بدهد و نیز اهمیت کمتری به نمره بالاتر دانش آموز ب.

۴- با در نظر گرفتن تفاوت‌های فردی دانش آموزان از لحاظ توان ذهنی، قدرت و سرعت یادگیری و ملاک ارزیابی معلم بایستی براساس تلاش دانش آموز باشد نه نمره دریافتی وی. مخصوصا در رابطه با دانش آموزان اختلال یادگیری که شانس کمتری در رقابت با اکثر دانش آموزان کلاس دارند معلم می‌تواند سطح انتظارش را به جای مقدار نمره به میزان تلاش وی معطوف دارد. در اینجاست که دانش آموز بر میزان تلاش خویش خواهد افزود و نمره اهمیت کمتری خواهد داشت که این نوع برخورد هم از نظر تحصیلی و هم به لحاظ رفتاری و روانی به نفع دانش آموز خواهد شد.

۵- حتی الامکان سعی گردد در آموزش از روش‌های مجسم و عینی و هم چنین مثال‌های ملموس و متنوع استفاده گردد و دانش آموز تنها شنونده نباشد بلکه فرصت ابراز وجود و اظهار نظر داشته باشد. در چنین شرایطی است که دانش آموز با دقت و توجه کافی آموزش را دنبال کرده و حداکثر نتیجه عاید وی خواهد شد.

 نقش معلم در آموزش دانش آموزان اختلال یادگیری

معلم علاوه بر اینکه تدریس کلی جهت تمامی دانش آموزان دارد باید توجه خاص نسبت به دانش آموزان اختلال یادگیری داشته باشد  و  از یادگیری آن‌ها در کلاس اطمینان حاصل نماید و در صورتی که دانش آموز درس را متوجه نشده باشد با تدریس انفرادی در کلاس می‌تواند به جبران درس ارائه شده پرداخته و با ارائه مثال‌های مختلف و عینی نمودن تدریس و ارائه تمرین‌های مرتبط و پیش نیاز، یادگیری را تسهیل و تثبیت نماید. یکی از راه‌های ارائه خدمات فوق العاده آموزشی به دانش آموزان اختلال یادگیری بهره گرفتن از کلاس‌های بازپروری در مراکز اختلالات یادگیری می‌باشد که مربیان ویژه در این مراکز می‌توانند یک یا چند ساعت و در هفته چند روز بنا به نیاز این دانش آموزان را تحت برنامه‌های درمانی قرار دهند. نکته مهم در آموزش‌های ترمیمی مراکز اختلالات یادگیری این است که مواد آموزشی الزاما همان موادی نیست که در کلاس اصلی ارائه می‌گردد بلکه در این کلاس‌ها به جبران آنچه که دانش آموز باید بداند و اصطلاحا پیش نیاز می‌باشد، پرداخته می‌شود که می‌تواند مفاهیم پایه قبل و یا مهارت‌های تحولی (مهارت‌هایی که در دوره تحول و رشد قبل از دبستان باید در کودک ایجاد می‌شد) باشد. بهر حال آنچه در تعیین محتوای این کلاس‌ها لازم و ضروری به نظر می‌رسد نیاز دانش آموز است که براساس آن تدریس صورت می‌گیرد.

نقش خانواده در آموزش دانش آموزان اختلال یادگیری

از آنجا که تعداد ساعاتی که دانش آموز در منزل است بیش از تعداد ساعاتی است که در مدرسه حضور دارد بنابراین استفاده از این فرصت و زمان جهت جبران کمبودهای آموزشی بسیار مهم و اساسی است به طوری که می‌تواند تاثیری جدی در روند آموزشی و یادگیری این دانش آموزان داشته باشد. افرادی که در خانواده می‌توانند به کودک کمک کنند پدر، مادر، خواهر، برادر و یا ترکیبی از اعضای فوق است. نکته قابل توجه آن است که جهت وحدت رویه و شناسایی نقاط قوت و ضعف دانش آموز ارتباط مستمر با معلم کلاس و مربی ویژه در مراکز اختلال یادگیری، ضروری است که این ارتباط  می‌تواند حضوری و یا مکاتبه ای باشد. و نکته دیگر اینکه کار آموزش با کودک در منزل زمانی موثر است که استمرار داشته باشد و به زمان خاصی مثل زمان امتحانات محدود نگردد.

از سوی دیگر توجه به نکات دیگری غیر از مسائل درسی دانش آموز L.D از سوی والدین مهم است. والدین باید توجه داشته باشند که دانش آموز LD در درجه اول کودکی است با نیازهای دوره کودکی، که این نیازها باید برآورده شوند و در درجه دوم دانش آموزی است با نیازهای آموزشی و تحصیلی خاص خود. فراهم نمودن زمینه هاییجهت تعامل با همسالان، بازی، جست وخیز، تماشای تلویزیون و سایر فعالیت‌هایی که کودکان همسن آن‌ها انجام می‌دهند از اولویت‌های مهم در این کار بوده و چنین امری نباید به خاطر آموزش‌های ترمیمی محدود یا محو گردد. از سوی دیگر هدف از آموزش به کودکان و دانش آموزان اختلال یادگیری صرفا کسب مهارت‌های آموزشی نیست بلکه باید مهارت‌های اجتماعی نیز به اندازه کافی مورد توجه قرار گیرد. هم چنین توجه به مسائل روان شناختی مانند احساس امنیت، نیاز به محبت کردن و مورد محبت واقع شدن، نیاز به پیشرفت و غیره برای بدست آوردن امید، اعتماد به نفس و به دست آوردن انگیزه جهت تامین سلامت روانی دانش آموز ضروری است. محیط خانواده باید یک محیط امن و پذیرنده باشد. دانش آموز علی رغم تمام محدودیت‌ها و شکست‌های تحصیلی که با آن‌ها مواجه می‌شود نباید از سوی خانواده و خصوصا والدین مورد تحقیر و  بیاحترامی قرار گیرد.

 مقایسه کردن چنین کودکی با کودکان همسن که از نظر تحصیلی موفق تر هستند می‌تواند ضربه مهلکی به بهداشت روانی فرد وارد کند. واضح است که در صورت وجود چنین شرایطی، قابلیت‌های موجود در فرد حتی مسکوت باقی مانده و رشد نمی‌یابد. به طور کلی وظیفه خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموز LD به حداقل رساندن شکست تحصیلی وی و کاهش عوارض آن از دو جنبه باید مد نظر قرار گیرد. یکی از جنبهعاطفی – روانی و دیگری از جنبه آموزشی. در جنبه آموزشی محیطی را فراهم می‌آورند که محدودیت‌های تحصیلی دانش آموز را تا حد ممکن جبران می‌سازد و در جنبه عاطفی – روانی نیز محیط امن و به دور از اضطراب و دلهره را مهیا می‌سازند. 

 منابع

۱- آموزش و پرورش دانش آموزان دیر آموز -  محمد رضا تات و آلیس هوسپیان – انتشارات سازمان آموزش و پرورش استثنایی.
۲- اختلالات یادگیری، مسائل نظری و عملی به انضمام مطالعات موردی نمونه – ترجمه و گردآوری دکتر یوسف کریمی – انتشارات ساوالان.
۳- کودکان استثنایی، مقدمه ای بر آموزش‌های ویژه – ترجمه فرهاد ماهر – انتشارات آستان قدس رضوی.

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on ی., 10/20/2013 - 18:52