تکنولوژی و مدیریت مشکلات کودکان و نوجوانان مبتلا به بیش فعالی
امروزه تعداد زیادی ابزارهای فناوری تولیده شدهاند، که به خودکنترلی کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال توجه ناشی از بیش فعالی (ADHD) کمک میکنند. این مطالعه، به بررسی استفاده از این نوع فناوریها میپردازد و ظرفیت فناوری را در مدیریت اختلال ADHD نشان میدهد.
اختلال توجه ناشی از بیش فعالی (ADHD) اختلالی است که به علت نقص در رشد سیستم عصبی ایجاد میشود و ناتوان کننده است. گسترش جهانی آن در میان بچههای پیش دبستانی، 3 تا 5 درصد است. در 80 تا 85 درصد این موارد، این اختلال تا زمان جوانی و 60 درصد آن تا بزرگسالی ادامه مییابد.
به علت پیچیدگی علائم و عوارض این اختلال، افراد مبتلا، با مشکلات زیادی در طول زندگی خود دست و پنجه نرم میکنند. مشکلاتی مانند:
- عدم پیشرفت درسی- که میتواند در بزرگسالی هم وجود داشته باشد-،
- عملکرد حرکتی ضعیف،
- ارتباط اجتماعی ضعیف،
- ارتباط سرد با والدین/بچههای دیگر/خواهر و برادر و مشکل در تعامل اجتماعی با همسالان.
این موارد سبب پایین آمدن کیفیت زندگی و اعتمادبهنفس آنان میشود.
کودکان و نوجوانان مبتلا به بیش فعالی به درمانگرانی معرفی میشوند که در این زمینه تجربه و تخصص دارند و آنها نیز به این افراد برای مدیریت شرایط دشوارشان کمک میکنند. با این حال، وقتی که این بچهها به سن بلوغ میرسند، این حمایتها دیگر به آسانی در دسترس فرد نیست. بنابراین، خودمدیریتی کودکان و نوجوانان مبتلا به بیش فعالی بسیار ضروری است. بنابراین آموزش خودمدیریتی و روشهای صحیح رویارویی با مشکلات مهم است. توسعهی روزافزون فناوری و همهگیری استفاده از آن، ممکن است منابع ارزشمندی را برای تسهیل خودمدیریتی کودکان و نوجوان مبتلا به بیش فعالی فراهم کند.
در سالهای اخیر، پیشرفت چشمگیر تکنولوژی، این نوید را میدهد که فناوری میتواند بیشتر در دسترس همگان قرار بگیرد و افراد بیشتری از مزایای آن بهرهمند گردند. تخمینها نشان میدهد که 46 درصد از انسانهای سراسر جهان به اینترنت دسترسی دارند و از این طریق میتوانند با هم تعامل داشته باشند. این میزان را مقایسه کنید با آمار 1 درصدی افراد بهرهمند از اینترنت در سال 1995. در نتیجهی این تحولات، تلاشهای زیادی برای بهکارگیری فناوری در جهت کمک به کودکان مبتلا به بیش فعالی در زمینههای کنترل حرکات چشم و اندامها و انجام محاسبات ذهنی انجام میشود. بهبود در این حوزهها، علائم اصلی ADHD را کاهش میدهد. فناوری همچنین برای آموزشهای شناختی کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD استفاده میشود. با این حال، این فناوریها به یک برنامهریز و سرپرست نیاز دارد که در زمینهی این بیماری تجربه و دانش داشته باشد. علاوه بر این، فناوریهای دیگری نیز برای کمک به مدیریت مشکلات و مسائل مختص کودکان و نوجوانان مبتلا به بیش فعالی تولید شدهاند. این نوع فناوریها در مقایسه با فناوریهایی که با افزایش مهارتهای شناختی فرد ارتباط دارد، نیاز کمتری به وجود یک متخصصADHD (یا تیمی از متخصصان) برای طراحی دارد. این فناوریها، شامل دستگاههایی هستند که حملشان برای افراد مبتلا آسان است. وسایلی که به ارزیابی و پیگیری علائم بیش فعالی کمک میکند، نرمافزارهای رایانهای که سرعت خواندن این افراد را بالا میبرد و بازیهای کامپیوتری که بر افزایش توانایی این افراد برای حل مسائل ریاضی و افزایش مهارتهای رفتاری و برنامهریزی تمرکزدارد.
این بررسی نشان میدهد که فناوریها آیندهی روشن و نویدبخشی را برای بهبود شرایط کودکان و نوجوانان مبتلا به بیش فعالی ترسیم میکنند.
افراد مبتلا به ADHD سطح اختلال یکسانی ندارند. بیش فعالی یک شرایط بسیار ناتوان کننده، با تعداد زیادی از مشکلات همراه است. تعیین این که کدام یکی از افراد مبتلا به ADHD در کدام طیف این مشکلات هستند نیز کار دشواری است. چرا که میزان این مشکلات، دامنهی وسیعی از مشکلات سطحی روزمره تا مشکلات بسیار پیچیدهی روانی و اجتماعی را شامل میشود. در 4 مقالهی مورد بررسی ما، ذکر شده بود که بیمارانی که مبتلا به بیش فعالی بودند و اختلال ناتوان کنندهی خاصی داشتند از میان شرکت کنندههای ما حذف شدند و بر روی آنها مداخلهی درمانی صورت نگرفت. یکی از این مقالات، شرکت کنندههایی را که به همراه ADHD اختلال اوتیسم داشتند، حذف کرده بود. در یکی از آنها، شرکت کنندههایی با اختلال شدید و واضح رشد، حذف شدند- این اختلالات شامل اختلال تورت(Tourette) ( مترجم: اختلال Tourette، یک اختلال مربوط به رشد سیستم عصبی است که از کودکی یا نوجوانی شروع میشود. این افراد تیکها و حرکات تکرار شوندهی زیادی مثل چشمک زدن، پرش شدید دست و پا دارند که اغلب این حرکات ناخواسته باعث آسیب آنها میشود. تورت شدیدترین نوع اختلال تیک در افراد است.)، کسانی که شواهدی مبنی بر اختلال دو قطبی دارند و اختلال رفتاری میشد. یک مقاله نیز افراد دارای اختلال رشد شدید را و مقالهی دیگر نیز هر شرکت کنندهای را با تشخیص وجود یک اختلال همراه با ADHD حذف کردند. این یافتهها باید با احتیاط بیشتری تفسیر شوند. چرا که حداقل 65 درصد از کودکان و نوجوانان مبتلا به بیش فعالی دچار اختلالات همراه با این بیماری هستند. بنابراین، این گروه شرکت کننده( یعنی شرکت کنندههایی که فقط دچار بیش فعالی هستند) جمعیت بسیار کمی از مبتلایان را به خود اختصاص میدهند و پاسخ آنها به مداخلات درمانی مختلف از جمله اپلیکیشنهای آموزشی و بازی، قابل تعمیم به همهی مبتلایان به این بیماری نیست. وقتی در ارزیابی یک مداخلهی درمانی این عوامل را لحاظ میکنیم، مشخص کردن میزان بهبود بالینی این افراد بسیار دشوار میشود. و در نتیجه به اعتبار شواهد به دست آمده از این تحقیقات خدشه وارد میگردد.
نتایج مقالاتی که ما بررسی کردیم، به منظور ایجاد یک متاآنالیز با یکدیگر ترکیب نشدند. دلیل این امر این بوده است که نوع و کیفیت دادههای جمع آوری شده از نتایج مقالات، بسیار متنوع بود. همچنین ممکن است مقایسهی نتایج اولیهی مقالهها با هم، به دلیل روشهای متنوع و مختلف ارزیابی مشکلات ناشی از ADHD بسیار دشوار باشد. چرا که ممکن است هر مقاله به این بیماری از جنبهای خاص نگاه کند و تکیهاش بر یک یا چند مشکل مبتلایان به این اختلال بیشتر باشد در حالی که مقالهای دیگر بر بهبود جنبهای دیگر از این طیف گستردهی مشکلات تمرکز کرده باشد. برخی مقالات نیز میزانهای معتبر و قابل استنادی از میزان مشکلات کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD گزارش نکردهاند. همچنین بر اساس روشهایی که در پژوهش به کار بردهاند میزان بهبود یا عدم آن که مورد ادعای این مقالات است نیز اعتباری ندارد و نمیتوان به عنوان شواهد قابل اهمیتی به آنها نگاه کرد.
با وجود تنوع فراوان نتایج به دست آمده در مقالاتی که ما بررسی کردیم، هیچکدام از آنها میزان دانش و درک شرکت کنندهها را از اختلال ADHD ارزیابی نکرده بودند. طبق گفتهی «مرکز جهانی مطالعات بیماریهای مزمن»، به منظور خود-مدیریتی ADHD، آموزش به افراد مبتلا و اطرافیانشان و همکاری آنها، میتواند نتایج بسیار مفیدی را به دنبال داشته باشد. به طور مشابه، «مرکز مطالعات باوردرمانی و درمان معناگرا» بیان مینماید که اگر به مردم نسبت به بیماریهایشان اطلاعرسانی درست شود، تمایل بیشتری به شرکت در روند درمان دارند. این امر اهمیت زیادی دارد که آموزش به افراد مبتلا به ADHD و والدینشان، از طریق صحیح و با توجه به ویژگیهای فرهنگی حاکم بر جامعهی فرد انجام شود. همچنین از طریق وبگاههای معتبر و مشهور که توسط نویسندگان و متخصصان شناخته شده و معتبر به روز میشوند، انجام شود. حتی گفته شده است که این نوع آموزش به والدین و کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD، اولین مرحله برای درمان است. بنابراین نادیده گرفتن این نکته در مقالاتی که تاکنون دربارهی استفاده از فناوریهای نوین در بهبود شرایط مبتلایان بهبیش فعالی نوشته شده است، اعتبار آنها را با چالش جدی روبهرو میکند. یک بررسی نظاممند، باید بر ارزش آموزش از جنبههای مختلف بر اختلال ADHD و همچنین افراد مرتبط با آنها، تاکید داشته باشد. این آموزشها درک درستتری را به آنها دربارهی مشکلات ناشی از بیماری میدهد و به آنها کمک میکند که از میان مداخلات درمانی پیشنهاد شده توسط افراد یا اپلیکیشنهای مختلف، بهترین را انتخاب کنند. سازمان سلامت عمومی انگلستان(PHE) و سند چشم انداز 5 سالهی سازمان بهداشت ذهنی (MHT) بیان میکنند که مداخلهی درمانی زودهنگام از ورود افراد مبتلا به بش فعالی به مراحل بحرانی این اختلال جلوگیری میکند. مراحل بحرانی نیاز به مداخلات درمانی طولانیتر و البته پرهزینهتر دارند. از طرفی امید به بهبودی نیز با گذشت زمان کمتر میشود.بنابراین شروع آموزشها به افراد مبتلا به ADHD و اطرافیانشان به محض تشخیص، بسیار ضروری است. با این آموزشها، بیمار میآموزد که اختلال خود را بپذیرد و در جهت مدیریت آن تلاش کند و این خودمدیریتی را تا زمان بزرگسالی ادامه دهد.
زمان عبور فرد از نوجوانی و جوانی به بزرگسالی، برای مبتلایان به ADHD زمان بسیار مهم و پرچالشی است. البته این دورهی زمانی برای همهی افراد، دورهی خاصی است و ملاحظات خودش را دارد. ولی ابتلا به ADHD، این دوره را ویژهتر میسازد. برای مثال، نوجوانان مبتلا به ADHD در این دورهی زمانی وارد مراکز آموزش متوسطه میشوند، از آنها آزمونهای منظمی گرفته میشود، از سن بلوغ عبور میکنند، در برخی موارد از خانه خارج میشوند و نیاز به خدمات تازهای دارند. از طرف دیگر، ماهیت خدمات مورد نیاز کودکان و نوجوانان بسیار متفاوت است و تامین و ارائهی این خدمات نیز برای جامعه و خانواده امری چالش برانگیز است. بنابراین باید از طرف مراکز مختلف این افراد حمایت شوند. خدماتی که در زمان کودکی به این افراد ارائه میشود بیشتر شامل کمکهای اطرافیان در انجام کارهای شخصی و تامین هزینههای درمانی است و والدین و نهادهای مختلف حمایت بیشتری را در این زمینه انجام میدهند. ولی در بزرگسالی امید به بهبود کمتر میشود، هزینههای درمان یا کنترل شرایط فرد دشوارتر میشود و از این گذشته کمک به او برای انجام کارهای شخصیاش دشوارتر میگردد. بنابراین گذر آرام و بدون چالش از این دورهی حساس برای این افراد حیاتی است تا دچار سرخوردگی و افزایش علائم آنها نشود. بنابراین ما باید با آموزش دادن به این افراد به آنها تغییراتی را که در این دوره اتفاق میافتد گوشزد کنیم و آنها و اطرافیانشان را برای این تغییرات آماده کنیم. با وجود این شواهد، هیچ کدام از مقالات مورد بررسی ما از «آموزش» به عنوان یک بخش مهم از درمان این افراد یاد نکردهاند. تاسف در این باره زمانی بیشتر میشود که بدانیم هدف اصلی از بکارگیری فناوری برای بهبود این افراد، آموزش به آنها است. اپلیکیشنهای موبایل با جذابیتی که برای مبتلایان به ADHD دارند میتوانند آنها را برای ساعاتی جذب کنند و علاوه بر کاهش علائمی مانند بی قراری و عدم توجه، مفاهیمی را که ما قصد انتقال به این افراد را داریم، به آنها منتقل کنند. آموزش خواندن و محاسبات ریاضی برای این افراد مهم است چرا که آنها را برای مراحل مختلف زندگی فردی آماده میکند. ولی باید بخشی از این آموزشهایی که توسط بازیها و اپلیکیشنها به این کودکان و نوجوانان داده میشود، به ماهیت بیماری آنها و روشهای مقابله با علائم و مشکلات آن بپردازد.
تحقیقات آینده باید روی توسعهی همکاریها در جهت طراحی یک مداخلهی مبتنی بر شواهد تمرکز کند. شواهدی که علاوه بر اعتبار و صحت، جامعیت نیز داشته باشد و تمام نیازهای افراد مبتلا به ADHD و راههای رفع این نیازها را در نظر بگیرد. این اتفاق رخ نمیدهد مگر اینکه آموزش به این افراد- چه آموزش مهارتهای مورد نیاز برای زندگی و چه آموزش روانی- مورد توجه خاص قرار بگیرد. به این دلیل که بسیاری از مداخلات درمانی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت، بر اساس استفاده از بازیهای کامپیوتری بوده است، شاید همراهی راههای درمان و آموزش به این افراد در اپلیکیشنهای واحد، بتواند نتایج بهتری را برای این افراد حاصل کند. برای مثال میتوان در یک وبسایت معتبر، هم مطالب آموزشی و هم بازیهای مورد علاقهی فردگذاشته شود. شواهد نشان میدهد که مداخلات درمانی که در آنها از ابزارهای تکنولوژی نظیر لپ تاپ و گوشی تلفن همراه استفاده شده است جذاب است و میتواند توجه این افراد را به خود جلب نماید. تحقیقات انجام شده در این مورد، به حجم بیشتری از نمونه (تعداد شرکت کننده) و تعیین شدت ابتلای افراد به ADHD دارد. از طرفی وجود یا عدم وجود اختلال همراه نیز باید در نظر گرفته شود. و در نهایت جمعیت مورد مطالعهی ما در این مقیاسها تشابه نسبی زیادی داشته باشند تا نتایجی که به دست میآید انحراف کمتری داشته باشد.
ارزیابی نتایج به دست آمده از تمام مداخلات درمانی که در رابطه با کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD صورت میگیرد باید با دقت برنامهریزی شوند. چرا که این افراد چند علامت اصلی دارند که اگر فقط هدف ما در مداخلات درمانی، بهبود این علائم باشد و از سایر علامتها و ناتوانیهای همراه غافل بمانیم، ما به هدف خود نخواهیم رسید. و این امر، درمان مبتلایان به ADHD را بسیار دشوار میکند. بهبود شرایط زندگی و عملکرد این افراد نیاز به پیگیری طولانی مدت دارد ولی وقتی از حالت حاد به مرحلهی مزمن برسد، این پیگیریها اهمیت بیشتری دارند. در نهایت باید گفت مزایای استفاده از فناوریهای نوین در جهت مناسبسازی هرچه بیشتر شرایط زندگی برای افراد مختلف از جمله مبتلایان به اختلالات اعصاب و روان امروزه قابل انکار نیست. برای مثال میتوان از این فناوریهای به صورت مخاطب- محور و اختصاصی برای کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD استفاده کرد. ولی نکتهی مهمتر ایجاد رقابت برای مناسبسازی هرچه بیشتر این ابزارهای فناوری برای این جمعیت است.
آموزک در رابطه با این موضوع، مقالهی زیر را پیشنهاد میدهد:
علائم بیشفعالی در کودکان و راههای درمان آن چیست؟ – بخش نخست
علائم بیشفعالی در کودکان و راههای درمان آن چیست؟ – بخش دوم