کرونای میرا و کودک مانا؛ یادداشتی برای روزهای پساکرونایی
این روزها در برابر مهمان ناخوانده و شوم «ویروس کرونا»، باید میزبانی مهمانکُش بود. مسئولیتپذیری و انضباط فردی و اجتماعی به مثابه یک وظیفه اخلاقی و مدنی، چنین اقتضا میکند. اما چون این مهمان ناخوانده، دقالباب نمیکند، اضطرابی فزاینده، چاشنیِ تلخ زندگی روزمره میشود. زدودن این اضطراب به اندازهی رعایت نکات بهداشتی و ویروسزدایی با اهمیّت است. این اهمیت در عرصهی ارتباط میان فردی والدین و مراقبین با کودک، دوچندان است و بیتوجهی به آن، آسیبهای جدی و ماندگاری را در ضمیر کودکان میتواند بنشاند.
کودکان تا پیش از دو سالگی، در نبود زبان و پیش از برقراری ارتباط کلامی، به کمک نشانههای غیرکلامی با افراد پیرامون خود ارتباط مییابند. این نشانههای غیرکلامی درونمایههای حسی، عاطفی و هیجانی دارند و توسط نیمکرهی راست و سیستم «لیمبیک» مغزِ کودک پردازش میشوند، و از این راه برای او معنادار میشوند. کودک از پی این معنا کردن، به ساخت مدل یا الگوی ذهنی میپردازد. والدین و مراقبین کودک در چگونگی و کیفیت این مدلهای ذهنی بیشترین نقش را دارند. والد یا مراقب مضطرب، بیآن که بخواهد، به پدید آمدن نشانههای غیرکلامی ناامن، و ساخت مدل ذهنی ناامن و نگران در ذهن کودک کمک میکند.
پس از دو سالگی و با رشد بیشتر مغز، نیمکرهی چپ مغز با پردازش زبانی و علت و معلولی خود، وارد عمل میشود. اینبار، «طرحواره» یا «روان بِنِه» (Schema) است که آغاز به شکلگیری میکند. طرحواره، مجموعه باورهای ژرف و ریشهدار فرد نسبت به جهان و جهانیان است که در دوران کودکی شکل میگیرد، و رفتار و کردار آتی او را در زندگی هدایت میکند.
طرحواره سازهای پیشرفتهتر و پیچیدهتر از مدل ذهنی دارد. اگر مدل ذهنی کودک کمتر از دو سال، تک گزارهای است و تنها جنبههای عاطفی و هیجانی دارد، در مقابل، طرحواره شاکلهای چند گزارهای دارد و افزون بر جنبههای هیجانی، جنبههای شناختی را نیز داراست. چنان که کودک در رویارویی با والد مضطرب، افزون بر دریافت نشانههای غیرکلامی، برپایه دیگر دادههای برآمده از محیط - مانند شنیدهها و دیدهها - به تفسیر آنها میپردازد و طرحوارهای آسیبپذیر میسازد.
گذر از بحرانِ کرونا، در کنار حفظ آرامش، نیازمند انضباط است. اندازهای نگرانی برای چارهاندیشی در برابر این بحران، لازم و ضروری است، اما نگرانی بیش از اندازه، با سرریز شدن در روابط با کودک، آسیبزا خواهد بود. کرونا رفتنی است، اما کودکان ماندگارند. اضطراب و پریشانی والدین در رویارویی با کرونای میرا، به پدید آمدن عارضهای پایدار و سمج - همچون طرحواره ناامن و آسیبپذیر در ژرفای وجود کودکان – میتواند بیانجامد.
وجود اضطراب را با نقشبازی کردن و بهره جُستن از ترفندهای پنهانکاری و سرپوش گذاشتن، از دید تیزبین کودکان نمیتوان پنهان داشت. آن را باید به تمامی زدود. شاید بهترین راه، بازنگری در طرحوارهی بهجا مانده از دوران کودکی خودمان باشد.