الکساندر لوریا

الکساندر رومانوویچ لوریا، بنیان‌گذار علم نوروسایکولوژی (روانشناسی عصبی) است. روان شناس روسی در۱۶ ژوئن، ۱۹۰۲ در شهر کازان روسیه شهرکی دانشگاهی در شرق مسکو متولد شد، او در سن ۱۶ سالگی به دانشگاه کازان راه یافت و در سن ۱۹ سالگی مدرکش را از همین دانشگاه دریافت نمود، در دوران دانشجویی بر روی کارکرد دوره زندگی روانی کار کرد. تحقیقات اولیه ی او بر روی مشاهدات نظریات زیگموند فروید درباره ی وضعیت غیر عادی فکر و فعالیت های خسته کننده ی ذهن بود. مطالعات او سال هاست که ارزش و اعتبار خود را حفظ کرده و هنوز در تحقیقات محققان دنیا مورد استفاده قرار می گیرد.
در سال ۱۹۲۳ مطالعات سودمندش بر روی پیش بینی زمان واکنش و فرایند های فکری با توجه به بافت شغلی افراد و زمینه های محیطی موقعیت روان شناسی را در مسکو تغییر داد. لوریا خود را پیرو اندیشه‌های کارل مارکس می‌دانست. در سال ۱۹۳۰ همراه با آغاز به کار استالین در روسیه لوریا خودش را از جامعه ی علمی کنار کشید و به مدرسه ی پزشکی وارد شد، جایی که زمینه ساز ارتقاء تخصصش در زمینه ی زبان پریشی بود.
با شروع جنگ جهانی دوم و جنگ اتحاد جماهیر شوروی و ظهور بیماری های روانی و عصبی مختلف در میان مردم که به شکل های مختلف بروز می کرد، اهمیت کارهای لوریا برای درمان آسیب های مغزی بیشتر نمود پیدا کرد.
در سال ۱۹۴۰ برخی خط ‌شناسان به یادگیری روان‌شناسی پرداختند. اتحاد خط ‌شناسان و روان ‌شناسان از نظر پژوهشی مفید بود و کاربردهای کلینیکی خط‌ شناسی توسعه یافت. در همین سال، الکساندر لوریا، روان‌شناس روس، استفاده از دستخط برای تعیین محل آسیب ‌های مغزی را مورد مطالعه قرار داد. در سال ۱۹۵۰ دوباره به مطالعات عصب شناسی خود بازگشت و مطالعات گذشته اش را پی گیری نمود و تا پایان عمر به بررسی های خود در زمینه ی نوروسایکولوژی ادامه داد و در سال ۱۹۷۷ بر اثر عارضه ی قلبی درگذشت...

  از او آثاری در مورد فلسفه علم، پروسهٔ آموختن و فراموش کردن، کندذهنی، و تشریح این‌که چگونه آسیب به قسمت‌های معینی از مغز، بر رفتار خاصی از انسان تأثیر می‌گذارد، به جا مانده است. لوریا اعتقاد به یک روش کیفیتی خاص برای تشخیص داشت و اصولاٌ مخالف یک روش استاندارد و خاص در تمامی موارد بود. او اعتقاد داشت که کارایی نوروپسیکولوژی به هیج عنوان با روش های کمی قابل اندازه گیری نیست.
LNNB مخفف نوعی مقیاس تست استاندارد است که برای پژوهش و ارزیابی در مورد اشخاص ناتوان از نظر نوروپسیکولوژی مورد استفاده قرار می گیرد. این تست بر پایه فعالیت های لوریا که فعالیت های مفید و سازنده ای را در مورد کارایی مغز چه در سطح تئوری و چه در سطح درمانی انجام داد بنا شده است. بنابراین، اگرچه نام او بر این روش گذاشته شده است اما سهم او از این روش تنها در بخش تئوری بوده است. به علاوه، LNNB تاحدی بر پایه تحقیقات نوروپسیکولوژی لوریا و روشهای اندازه گیری ایجاد شده توسط کریستینسن در سال ۱۹۷۵ بوجود آمده است. این تست شامل مواردی است که لوریا در مصاحبات درمانی خود انجام می داد که برخی از آنها در LNNB نیز مورد استفاده قرار گرفته است.

Submitted by mehrdad6363 on جمعه, 05/31/2013 - 00:05