جایگاه آموزشی و تربیتی مهدهای کودک و مراکز پیش دبستانی
تخته سیاه در مهدهای کودک و مراکز پیش دبستانی
در بزرگ آبی رنگی میان عکس بزرگی از سیندرلاو پوه خرس خنده رو و محبوب قرار دارد. ورودی در با پرده مشمعی نارنجی و ضخیمی پوشیده شده است. چند ثانیهای طول میکشد تا چشم به تاریکی فضا عادت کند. دیوارها جا به جا عکس شخصیتهای کارتونی و طرح گل و درخت که با مقواهای رنگی و یونولیت درست شدهاند را برخود دارند. تمیزی دیوارها نشان میدهد که از آخرین نوبت رنگ آمیزی آنها مدت زمان زیادی نگذشته است. در راهروی طبقه اول رخت آویزی به ارتفاع یک متر از زمین نصب شده است که امانتدار کاپشنهای رنگی کوچک است و هر روز و هر روز با کمترین خطا، بالاپوش هر کودک را به صاحب اصلیاش تحویل میدهد. پلههای عریض و کم ارتفاعی که جامه پرزدار و نرمی پوشیدهاند به راهرو طبقه دوم ختم میشوند؛ جایی که چند اتاق سمت راست آن است و هر کدام کلاسی است به نام گلی.
کلاس گلهای آفتابگردان سومین کلاس بعد از کلاس گلهای رز و میخک است. روی در کلاس، گل آفتابگردان بزرگی نصب شده است که به مهربانی لبخند می زند. داخل کلاس، صندلیهای پلاستیکی رنگارنگ و کوچک روی کفپوش سبز رنگ به گلهای شادابی مزین شدهاند که در غیاب خانواده صدای خندهشان زندگی را به کام بیننده شهد میکند. کودکانی شاد، با چشمانی درخشان که صدای دست زدن و سرود خواندنشان لطافت باران را تداعی میکند؛ فارغ از اینکه کجا هستند و چرا اینجا حضور دارند.
خوشحال و شاد و خندانم مثل گلها میمانم دست میزنم من پا میکوبم من .......
فضایی با ۲۰ متر مربع مساحت که در و دیوارهایش با گلهای کاغذی رنگی پوشانده شدهاند. از پس شیشههای قدی و بلندی که یک ضلع اتاق را اشغال کردهاند و خود در محاصره بالکن کم عرضی هستند حیاط کوچکی با تاب و سرسره و وسایل بازی پلاستیکی به رنگ قرمز و سبز و بنفش و کفپوش ایمنی دیده میشود. به چنین فضایی در کشور ما مهد کودک می گویند. اولین کانونی که کودک در ارتباط با انسانهای دیگر قرار میگیرد خانواده است، با این وجود کودکان در معرض گروه همسالان در مهد کودک، پیش دبستانی و مدرسه اجتماعی میشوند.
به طور کلی آموزشهای دوره قبل از دبستان بر مبنای چهار مقوله افراد، حوادث و اتفاقات، موضوعات آموزشی و اشیا صورت میگیرد؛ رضا نباتی کارشناس ارشد تعلیم و تربیت اسلامی و مؤلف کتابهای درسی قرآن آموزش و پرورش که سالها مطالعه بر آموزش پیش از دبستان را در کوله بار تجربیات خود حمل میکند، در این زمینه میگوید: «بچهها از خانواده وارد محیطی میشوند که افراد غریبهای حضور دارند و بچهها و خانوادههای دیگری هستند که این برای آنها شدیداً مورد توجه است. باید ابتدا بچهها را با محیط اطرافشان از جمله افراد مختلف آشنا کنیم. پس از آن بحث حوادث و موضوعات آموزشی است، مسئله چهارم نیز که باید در آموزشهای پیش از دبستان لحاظ شود آشنا کردن کودکان با اشیا و کاربردهای آنهاست؛ اشیایی که بچهها اطراف خود میبینند از قبیل اشیای بازی، آموزشی و محیط کلاس، تخته، صندلی و میز.»
آموزشها و فعالیتهای یادگیری در دوره پیش از دبستان و مهد کودک، اغلب فرآیند محور هستند و بر نتیجه تاکید ندارند، به عبارتی در آموزش به این مسئله نباید بیش از حد توجه شود که آیا بچه تمام شعر را حفظ کرده است یا نه، همین که در فرآیند یادگیری مشارکت میکند و بخشی از یک سوره قرآن یا شعر را میخواند، یا در یک فعالیت یا بازی دسته جمعی شرکت میکند باید مورد توجه قرار گیرد. در این زمینه قبل از اینکه فعالیتهای فردی مهم باشد، فعالیتهای جمعی در وهله اول قرار دارد. اجتماعی کردن کودکان یکی از اهداف بسیار مهم دوره پیش دبستانی است. به عقیده صاحبنظران فعالیتهای دوره پیش دبستانی باید بیشتر رویکرد اجتماعی داشته باشند در نتیجه توقع انجام کارها توسط کودک به تنهایی، انتظار نامعقولی از اوست.
مراکزی مثل مهد کودکها میتوانند در رشد زبانی و مهارتی کودکان مؤثر باشند، نیروی استقامت و پایداری را در آنها افزایش دهند، امکان جنب و جوش داشتن و شاد بودن را برای بچهها فراهم کنند که خود این امر سبب میشود بچهها به برداشت مثبتی از تواناییهای بدنیشان برسند. علاوه بر این قرار گرفتن کودک در گروه همسالان به او در کشف محیط اطرافش کمک میکند.
همچنین کودکان در دوره قبل از دبستان و درواقع در مهدهای کودک و مراکز پیش دبستانی باید از نظر جسمی به گروهی از توانمندیها برسند. مثلاً برای بستن بند کفش، عبور بی خطر از عرض خیابان، غذا خوردن و رفع نیازهای ارتباطی با دوستانشان به کمک بزرگسالان نیاز نداشته باشند. موازی کاریها و خلاهایی در زمینه آموزشهای ارائه شده در مهد کودکها و مراکز پیش دبستانی کشور وجود دارد و بسیار دیده میشود در این راستا بر نکتهای تاکید و از برخی واجبات این حیطه چشم پوشیده شده است؛ مثل آموزش خواندن و نوشتن که در دوره ابتدایی تکرار میشود در صورتی که پرداختن به فعالیتهای جسمانی اولویت آخر کاری این مراکز است. اغلب مراکز پیش دبستانی در کشور ما تبدیل به آموزشگاههای کلاسیک و مدرسهای شدهاند و در آنها آموزشهای کلاسی ارائه میشود. یعنی بچهها در کلاسی پشت میز نشستهاند و معلم روی تختهای آموزش رسمی و جدی میدهد، در صورتی که بسیاری از صاحبنظران تعلیم و تربیت با آموزش پیش از دبستان به صورت کلاسیک موافق نیستند. علاوه بر این در نظریه روانشناسی یادگیری ژان پیاژه پدر روانشناسی نوین به هیچ عنوان پیش دبستانی مورد پذیرش نیست.
از آنجا که کودکان در مهدهای کودک در سنین پائین تری قرار دارند و بیشتر نگهداری از آنها مد نظر است، نگرانی درباره اعمال نظر و سلیقه درمسائل تربیتی به صورت جدی وجود ندارد، گو اینکه آنجا هم بسیار دیده شده است، برخی مسئولین نگهداری بچهها یا همان «مربیان مهد» فاقد اطلاعات لازم هستند و نوع برخوردشان با بچهها مناسب نیست. این امر سبب میشود که کودکان فارغ التحصیل از مهد کوکها دچار سوء تربیت شوند. در حال حاضر بیش از ۵۰ درصد از جمعیت مراکز پیش دبستانی را بچههای بیش فعال به خود اختصاص دادهاند که در اکثر موارد این پدیده در اثر تعدد روشهای تربیتی که در مهد کودک وجود دارد، حاصل میشود.
جالب است بدانید که ژان پیاژه و همسرش که هر دو از نظریه پردازان دوره آموزش پیش از دبستان هستند، هیچ گاه فرزندانشان را برای آموزش و یا نگهداری به مراکز پیش دبستانی نسپردهاند و خودشان به صورت شیفتی بچههایشان را نگهداری میکردند و لذا اکثر نظریاتی را که این دو توانستند مطرح کنند و در حال حاضر نیز کاربرد دارند، از روی مشاهداتی است که در ارتباط مستقیم با فرزندانشان به دست آوردهاند و با وجود اینکه ژان پیاژه در جانور شناسی تخصص داشت ولی با ملاحظه و مشاهده رفتار فرزندان خود توانست به نظریات قابل ارجاع و مهمی در زمینه تعلیم و تربیت دست یابد.
نکته دیگر این است که در سالهای اخیر خانوادههای ایرانی به دنبال ایجاد زمینه آموزشهای مختلف به فرزندانشان هستند. مهدهای کودک و مراکز پیش دبستانی نیز با در نظر گرفتن این امر دست به آموزش این مسائل به روشهای گوناگون که با مکانیزم های آموزش و متدولوژی آموزشی و روانشناسی در دوره پیش دبستانی سازگاری ندارد، میزنند. بعضی اساتید تعلیم و تربیت کودک اینگونه کارکردهای مهدهای کودک و مراکز پیش دبستانی را صریحاً نفی میکنند.
رضا نباتی میگوید: «در دوره پیش ازدبستان باید مواظب افراط و تفریطها خصوصاً در سرفصلها و شیوههای آموزشی بود؛ بچهها اگر در این دوره خواندن و نوشتن را یاد نگیرند هیچ اتفاق بدی نمیافتد اما اگر بد یاد بگیرند بعدها خانواده باید هزینههای سنگینی را پرداخت کند. بچهها اگر قبل از دبستان خواندن و نوشتن را نیاموزند و حروف را نشناسند، بالاخره در کلاس اول ابتدایی در مدرسه به طور رسمی در طول یک سال آنها را خواهند آموخت، اما اگر بد آموزی شود بعداً در آموزش معلم کلاس اول اختلال به وجود میآورد.»
در حال حاضر بچههای ایران در دوره ابتدایی خصوصاً اول ابتدایی تحمل کلاسها را ندارند یعنی بسیار فعال هستند به طوری که معلم و مجموعه آموزشی را به ستوه میآورند. همچنین بسیار دیده شده است که به علت وجود دانش آموزانی که فارغ التحصیل مراکز پیش دبستانی و مهد کودک هستند، تعادل کلاسها به هم خورده، زیرا از طرفی بچهها کامل و درست مسائل را یاد نگرفتهاند زیرا معلمان با فشار زیادی در مدت کوتاهی مطالب را به بچهها آموزش میدهند. از طرف دیگر درسهای ارائه شده در کلاس برای آنها تکراری است؛ به همین خاطر تحمل کلاس را ندارند.
طبق اساسنامه مراکز آموزش پیش از دبستان مصوب شورای عالی آموزش و پرورش برنامههای آموزشی این دوره متناسب با شرایط سنی نوآموزان شامل پرورش مهارتهای زبان فارسی، ارتقای سطح بهداشت و ایمنی، تقویت حس دینی و علایق مذهبی، آشنایی با محیط زیست و علاقه و انس با طبیعت و حفظ آن، انس با قرآن و علاقه به یادگیری آن، پرورش مهارتهای ذهنی، جسمی و حرکتی میشوند. محتوای متداول در دوره آموزشهای پیش از دبستان نیز مشتمل بر انس با قرآن، قصه، شعر و سرود، بازی، نقاشی، کاردستی، نمایش خلاق، بحث و گفت وگو، مشاهده، آزمایش، گردش علمی و تماشای فیلم و آشنایی با نحوه استفاده از فناوریهای جدید است.
روند رو به رشد اشتغال مادران به فعالیتهای اجتماعی در خانوادههای ایرانی باعث شده که کودکان از ماههای آغازین زندگی خود عازم و مقیم مراکز عمومی نگهداری و آموزش کودکان شوند. این در حالی است که متخصصان تعلیم و تربیت کودک بر این عقیدهاند که والدین جداً باید از سپردن فرزندان زیر ۳ سال خود به مهدهای کودک جلوگیری کنند. بر اساس آخرین اعلام طبقه بندی مهد کودکها، در حال حاضر ۲۵ درصد آنها بی ستاره، ۲۸ درصد یک ستاره، ۳۱ درصد ۲ ستاره و ۱۰ درصد ۳ ستارهاند. همچنین بالغ بر ۹۵ درصد از مهدهای کنونی خصوصی هستند.