آشنایی با درمان شناختی تعلیم خودآموزی کلامی

نویسنده: بهمن نجاریان

تعلیم خودآموزی کلامی گونه‌ای از شناخت درمانی است که براساس آن رفتار نابهنجار کودکان مبنلا به اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی، نتیجه فقدان یا نقصان فرایندهای شناختی مناسب از جمله توجه و بازداری، فرض می‌شود. فقدان فرایندهای شناختی در این کودکان باعث می‌شود، کودک نتواند رفتار و فرایندهای شناختی خود را به طور مناسبی تنظیم کند. در نظریه لوریا و ویگوتسکی، یک کودک طبیعی با میانجیگری زبان در طی رشد به تنظیم فرایندهای شناختی نایل می‌شود. کودکان DHDA در صحبت شخصی (hceeps etavirP) و نقش آن در سازماندهی رفتار، مشکل دارند؛ بنابراین در طی فرایند درمان از طریق آموزش مستقیم و مشاهده الگو به کودک می‌آموزند تا به درک مسئله و پیدا کردن میانجی کلامی مناسب برای حل آن دست یابد، با با استفاده از کلام درونی، به خود کنترلی برسد.

  1. حبیب هادیانفر: عضو هیات علمی دانشگاه شیراز
  2. دکتر بهمن نجاریان: عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز

روانشناسان، مشاورین و رواندرمانگرانی که در بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها و مدارس به فعالیت می‌پردازند، هر روزه با مشکلات عاطفی و رفتاری متنوع کودکان روبه‌رو می‌شوند. برای مقابله با هر کدام از این مشکلات ممکن است، کاربرد شیوه‌های متفاوت رواندرمانی لازم باشد. شیوع بالای مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان، طلب می‌کند تا درمانگران با شیوه‌های متفاوت روان درمانی آشنا باشند.

هدف این نوشتار، معرفی نظری و کاربردی یکی از روش‌های شناخت درمانی به نام تعلیم خودآموزی کلامی (gniniart noitcurtsni fles labrev) در درمان کودکان DH/DA است. اختلال نقص توجه-بیش‌فعالی یکی از اختلالات شایع کودکان است. مبتلا به این اختلال دارای علائمی چون تکانشوری، حواس‌پرتی و مشکل در تنظیم رفتار می‌باشند.

مبنای نظری تعلیم خودآموزی کلامی

این روش درمان، گونه‌ای از شناخت درمانی (yparehT evitingoC) با کودکان است و به طور مخفف در متون روانشناسی با TIS معرفی می‌شود. خودآموزی کلامی ریشه در کارهای روانشناسان بزرگ روسی، ویگوتسکی و لوریا، دارد و در غرب با مطالعات اولیه مایکن بام و گودمن (۱۹۷۱)، به عنوان یک روش درمانی معرفی گردید. با انتشار کتاب خودآموزی کلامی مایکن بام در سال (۱۹۷۷)، به عنوان یک شیوه موفق درمانی کودکان DHDA مشهور شد.

به طور کلی شناخت درمانی، نوعی رواندرمانی است که تغییر در فرایندهای شناختی یا محتوای شناختی ذهنی را اساس تغییر رفتار و عواطف آدمیان می‌داند (کراتوچویل و موریس، ۱۹۹۱) با توجه به این تعریف، شیوه‌های شناخت درمانی را می‌توان در دو دسته اصلی جای داد.

الف) شیوه‌های که به محتوای شناختی ذهن توجه دارند: نظریه پردازان این گروه معتقدند، رفتار و عواطف ناصحیح نتیجه شناخت‌های اشتباه یا تحریف شده است؛ بنابراین مداخله درمانی شامل آموزشی محتوای صحیح شناختی است. از شناخته شده‌ترین آن‌ها، می‌توان به شیوه عقلانی-عاطفی الیس و شناخت درمانی یک، اشاره کرد.

ب) شیوه‌هایی که به فرایندهای شناختی ذهن توجه دارند: نظریه‌پردازان این گروه معتقدند، رفتار و عواطف نامناسب، نتیجه فقدان یا نقصان بعضی از فرایندهای شناختی است. بر این اساس وظیفه شناخت درمانگر، آموزش فرایند شناختی مناسب است. از شناخته

شده‌ترین آن‌ها، می‌توان آموزش حل مساله، خودآموزی کلامی و خودپایی را نام برد (اسنیس ۱۹۹۴، کازدین ۱۹۹۰)

از آنجا که خودآموزی کلامی، به فرایندهای شناختی ذهن توجه دارد، روند درمان به این فرض پایه‌گذاری شده است که مشکل کودکان DHDA مشکل در محتوای در محتوای شناختی نیست، به عبارت دیگر، این کودکان در توجه و بازداری به عنوان دو فرایند شناختی نیست، به عبارت دیگر، این کودکان در توجه و بازداری به عنوان دو فرایند اصلی شناختی دارای مشکل می‌باشند و رفتار خود را نمی‌توانند به طور مناسبی تنظیم کنند. (کراتوچویل و موریس ۱۹۹۱).

مقاله کامل را از بخش پیوست دریافت کنید.

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on س., 07/09/2013 - 15:58