ریاضی، پایهی زندگانی
آیا ریاضی به کار زندگی انسان میآید؟ اجازه دهید آن را بررسی و موضوع را واکاوی کنیم. بدون شک وقتی از تاریخ یا فرهنگ، سخن به میان میآید، انسان هم آنجا حضور دارد و حضور انسان بدون ریاضی ناممکن است. اگر ریاضی از زندگی ما کنده شود، جانوری بیش نخواهیم بود. از همین جا متوجه میشویم که ریاضی فقط (کمیتها) نیست، که برخی جانوران محدود آن را درک میکنند، بلکه بیشتر (کیفیت) زندگی ما با آن گره خورده است. اگر درگیری کیفی ریاضی برای انسان نبود، رشد عقلی و گسترش دانشها برای همیشه متوقف میشد. به سادهترین بیان در طول تاریخ، انسان در کُنش با هستی درگیر ریاضی میشود؛ کنشهای کمی و کیفی.
بر همین اساس، تعجب ندارد که از اسطورهها و افسانهها گرفته، تا نقاشیها و سنگتراشیها، نقشهبرداریها و تصاویر، معماری و اهرام مصر و سراسر تاریخ انسان، که ما به آنها دسترسی داریم، در نهاد خود برآیند یک طرح ریاضی است.
ریاضی پایهی زندگی است. هر پدیدهای که در طبیعت هست بر اساس و مبنای ریاضی شکلگرفته است. اجازه دهید بگویم که زندگی کردن یعنی ریاضیات؛ اما نه فقط ریاضیات کمی، بلکه کیفیت زندگی هم ریاضی است. هر چیزی که اطراف ما هست و همهی کارهایی که میکنیم، خودآگاه یا ناخودآگاه، بر اساس محاسبات کمی و کیفی ریاضی شکلگرفته است و میگیرد.
پس کودکان باید ریاضی را (درک) بکنند تا زندگی را درک کنند و از آن (لذت) ببرند تا کیفیت زندگی آنها توسعه پیدا کند. همچنین باید کودکان ریاضی را در زندگی خودشان (حس) بکنند. آن (درک) و (لذت) و این (حس)، فقط از راه ادبیات خلاق انجام میشود. متأسفانه در نظام آموزشی مدارس ما و کتابهای بازارمآبانه، کمتر توجهی به این سه مهم میشود. یعنی (درک) کودک هدف آنها نیست و اِلا حداقل واژهها را ساده میکردند؛ (لذت) کودک نیز روش و منش آنها نیست و اِلا حداقل اجازه میدادند آنها قایمموشک بازی کنند تا احتمالات را بیاموزند، و در نهایت، (حس) کردن ریاضی در زندگی و دستها نیز دغدغهی آنها نیست و اِلا حداقل برای ساعتی آنها را از نیمکتها و انتزاع خشک جدا میکردند.
پس اجازه دهیم کودکان با ریاضی زندگی کنند.
ریاضی مدرسهای و سفارشهای خاموش کودکی و زندگی
گفتیم که ریاضی از جنس زندگی است. فلسفهی وجودی ریاضی آموزی، تولید زندگی کیفی علاوه بر زندگی کمی است. این را با تأمل بر تاریخیت فرهنگ ایران نیز در مییابیم. اما با این منطق پیش روی نظام سوادآموزی ما، ریاضی هم روز به روز پژمردهتر و به عدد و رقم و کاغذ و تمرین تبدیل میشود. نتیجهی این بی لطفی و فقدان پژوهش در حوزهی ریاضی آموزی رسمی، موجب دلزدگی و فرارِ دانش آموزان از ریاضی شده است. یعنی ریاضی سرشت هویتی، کارکردی و تاریخی و فرهنگی خود را از دست داده است. با هزاران مهندس و معمار، روز به روز شهرهایمان بد ریخت تر و خلقوخوی مان بیکیفیتتر میشود.
نتیجه اینکه همه ریاضی میآموزیم و همه ریاضی نمیآموزیم؛ یعنی در مدارس ما درس ریاضی تدریس میشود ولی کاملاً بیکیفیت است همانگونه که همهی ما خاطرهی بدی از آن درس داریم. اکنون دیگر نیازمندیم حس خوشی از ریاضی به دست آریم. ریاضی خاموش، اثرات مخرب خود را از کودکی بر یادگیری ما از آن درس گذارده است. ازاینروی، به جای ریاضی انتزاعی، عدد زده، خاموش و گاهی چند بازی بیمنطق، به ریاضی روشنگر و خلاق نیازمندیم؛ یعنی ریاضی کیفی، دست ورزانه، داستان محور، پر حس، انسانی و پژوهش شده.
ریاضی ادبی و روشنای کودکی و زندگی
ریاضیآموزی این امکان را میتواند فراهم بیاورد که ما در وضع هم ساز با کودکی قرار بگیریم. خصیصهی این حالت، روشن بخشی به کودکی و بازی و داستان است. ریاضی صرف، میل به انتزاع و خشکی و تاریکی دارد و شاید بزرگسالان آن را متوجه شوند ولی کودکان هرگز دل خوش از آن نخواهند بود. اما ریاضی ادبی، میل به انتزاع را کنترل میکند و به سطحی ارتقا میدهد که کودک یا نوآموز را متقاعد میسازد که دارد بازی میکند و داستان میخواند. بهبیاندیگر، در ریاضی ادبی، مفاهیم خشک ریاضیات متناسب با فهم کودک و در کانون بازی و داستان ساخته میشود و چه خوش ساختنی است. گویا این بار ادبیات چشم دوخته است که کودکان را با داستان و تصویر جذب کند و روشنگرانه به آنها شمارورزی بیاموزاند.
اجازه دهید روشنای ریاضی کودکان را معرفی کنم، خوشبختانه صحبتهای بالا نمونهی دقیق و پژوهش شدهای دارد: بستههای ریاضی آموز ادبی (شمارورزی لولوپی) در پژوهشهای محمدهادی محمدی.
ظرفیتهای شمارورزی لولوپی
در شمارورزیهای لولوپی این ظرفیت هست که نوآموز لذت سرشار ببرد و در پس آموزش از راه ادبیات، مفاهیم ریاضی را به دنیای کودکی وارد کند. بستههای لولوپی، رویکردی خلاق از دست ورزیها، بازیها، نرمشها، داستانها، تصاویر و اندیشهورزیهای کودکانه دارد که در ظاهر، کارهای سراسر کودکانهای انجام میشود، اما در پشت آن، راههای منتهی به مفاهیم ریاضی و کیفیت زندگی و خاطرهی خوش نهفته است.
فضای کودکی، فضای سواد پایه
اجازه دهید مسئله را طور دیگری بررسی کنیم. کودکان مانند ما فضامنداند. فضامندی جزو خصایص هستی و احساس و ادراک ماست. شاکلهی آموزش در فضا و به واسطهٔ فضا شکل میگیرد. حال، فضای کودکی چیست؟ تجربه و پژوهشها نشان میدهد فضای کودکی امری شاد، پر بازی، عینی، ادبی و زمینه مند میطلبد و فضای سوادآموزی امری ادراکی، فعال، میان ذهنی، پر نشانه و مفهوم دار را خواهان است. نظامهای سوادآموزی باید با فضای کودکی، متناسب باشد و به زیست، مناسبات، اعمال و خاطرات نوآموزان معنا بخشد.
از این نقطه عزیمت بالا برای بیان مسئلهی خود بهره میگیرم. تجربهی سوادآموزی من در مدرسه و در این مورد، ریاضیات پایه، به من میگوید در نظام سوادآموزی پایه، فضای کودکی در تدوین کتابها و نقش معلمان و رسم مدارس اصلاً رعایت نمیشد. از طرف دیگر با، حرمت سواد، آن هم سواد پایه نیز حفظ نمیشد. با رسم مثلث، مربع و عنوانهای دشوار عربی، ما کودکان چه درکی میتوانستیم از آن درس داشته باشیم؟ هیچ. با انتزاع خشک چه مفهومی را نشانهگذاری میکردیم؟ هیچ. کدام مرحلهٔ آموزش و درس، عینی و شاد بود؟ بیشتر خشم و دعوا بود.
در آخرهای سال 1400، کتابهای نظام رسمی را دوباره ورق زدم، سخنی با همکاران، دربارهٔ دانش آموزان، با والدین و توصیههایی برای تدریس را دوباره خواندم و خبری هم از وضعیت مدارس پیدا کردم. رنگ و لعاب درسها عوض شده است چنانکه هر ساله میشود! گاهی چند دقیقه بازی بی هسته معرفی میشود ولی هنوز تلقیها تغییر نکردهاند و ادب کودکی و سواد پایه رعایت نمیشود. این را از تهی بودن تغییرات از نظریه و فلسفهی دقیق و همه جانبه نیز میتوان فهمید. (مطالعه بیشتر رجوع به دو نوشتهی دیگر)
اما تجربه و بررسیها نشان میدهد ریاضی آموز ادبی در پژوهشهای محمدهادی محمدی، هم به خوبی متناسب با فضای کودکی است و هم رویکرد جدیدی به فضای آموزشی سواد داشته است.ّ
در فضای کودکی، شادی و بازی، هستهی این رویکرد است. با وارد کردن داستانهای دنبالهدار به همراه تصاویر جذاب و ترسیمهای متناسب کودکی، ادبیات را زمینهای برای آموزش کودکان قرار داده و همچنین، دست به خلق مفاهیم ادراکی، همان دغدغهٔ هزارسالهٔ ابوعلی سیناها زده و کنشهای کودک را فعالانه درگیر سواد کرده است.
در دو نوشتهی آینده، بیشتر در مورد مجموعهی لولوپی و نقشی که در آموزش رسمی ریاضی ما میتواند داشته باشد، صحبت خواهم کرد.
بیشتر بخوانید: