مضامین فلسفی در داستانهای متون کلاسیک ادب فارسی ( بخش نخست)
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی مضامین فلسفی داستانهای متون کلاسیک ادب فارسی به قصد استفاده در برنامه فلسفه برای کودکان است که با روش پژوهش فلسفی انجام شده است. برای این منظور نخست به بررسی برنامه فلسفه برای کودکان از منظر لیپمن و چگونگی توسعه و پیدایش رویکردهای مختلف پرداخته شد، آنگاه نشان داده شد که هر کدام از رویکردها به فلسفه برای کودکان به جنبه خاصی از فلسفه تأکید دارند. سپس با عنایت به ساحتهای فلسفه، مسائل اساسی فلسفه در سه قلمرو هستی شناسی، شناخت شناسی و ارزششناسی مشخص و در هر قلمرو سؤالات مهمی طرح و برای هر کدام از سؤالات نمونه داستانی از متون کلاسیک ادب فارسی ارائه شده است.
نتایج نشان داد که فراهمکردن محتوای فلسفی متناسب با فرهنگ بومی برگرفته از متون کلاسیک ادب فارسی و بازنویسی آنها متناسب با سن کودکان به عنوان رویکردی کلگرایانه که در آن به ابعادی چون فرایند تفکر، محتوای فلسفی، غنای ادبی و ویژگی فرهنگ وابسته بودن تفکر توجه داشته باشد، امکانپذیر است.
مقدمه
فلسفه به معنای فلسفیدن، سابقهای چند هزار ساله دارد. با وجود این فلسفه به شکل یک برنامه مدون و با عنوان فلسفه برای کودکان، طی چهار دهه اخیر در امریکا با تلاشهای لیپمن و با هدف رشد تفکر در کودکان در دانشگاه مونتکلیر زمانی پایهریزی شد که لیپمن نسبت به سطح و کیفیت استدلال ارائه شده توسط شهروندان تحصیل کرده امریکایی دچار نگرانی شد. ون سی لگم برنامه فلسفه برای کودکان را به عنوان یک تجربه آموزشی و نقدی بر اشکال سنتی آموزش و پرورش مورد توجه قرار داد. استفاده از فلسفه در برنامههای آموزشی و شیوههایی تحت عناوین فلسفه برای کودکان، فلسفه با کودکان (philosophy with children) یا اجتماع پژوهشی (community of inquiry) در بسیاری از کشورهای جهان بخوبی تثبیت شده است.
امروزه فلسفه برای کودکان شهرت جهانی یافته و در بیش از ۵۰ کشور دنیا مورد استفاده قرار گرفته است. با این حال قبل از سرمایهگذاری در فلسفه برای کودکان لازم است تا به نتایج موفقیتآمیز این برنامه اعتماد کرد. در هر حال فلسفه برای کودکان به سرعت در سایر کشورها مورد توجه قرار گرفت، به گونهای که امروزه این برنامه به شیوههای مختلف و با تغییراتی چند در شکل اجرا و محتوای داستانی آن در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
به عنوان نمونه برنیفیه (Brenifier) در فلسفه با کودکان استفاده از تاریخ فلسفه را جایز شمرد، ساتکلیف معتقد است فلسفه به همراه کودکان (PWC) از بحث و گفتوگو راجع به آرای فلسفی سود میبرد، اما نه صرفاً به واسطه داستانهای نوشته شده برای کودکان و نوجوانان. فیشر استفاده از داستانهای فکری موجود در متون ادبی را به عنوان شیوهای نو ارائه داد و یسپرسن (Jespersen) به فرهنگ وابستگی این برنامه اشاره و استفاده از داستانهای بومی را به عنوان شیوهای برای حل مشکل فرهنگ وابستگی داستانهای لیپمن دانست.
با این شرایط علاقهمندان به فلسفه برای کودکان با رویکردهای مختلف روبهرو هستند. مثلاً در ایران توجه به برنامه لیپمن را میتوان در طرح دیدگاهها و ترجمه مقالات، پایاننامهها، کنفرانسها، سمینارها و کارگاههای مختلف مشاهده کرد. همزمان با ترجمه داستانهای لیپمن، داستانهای فرهنگ وابسته مستخرج از ادبیات داستانی کشور دانمارک که توسط یسپرسن بازنویسی شده مورد شناسایی قرار گرفته است. دنیای سوفی به عنوان آموزش تفکر به کمک داستانهایی مرتبط با تاریخ فلسفه ترجمه و بارها تجدید چاپ شده است و داستانهای فکری فیشر و داستانهای فلسفی جهان پیکمال (Piquemal) نیز از نظر دور نبوده است.
هریک از علاقهمندان به این برنامه با ترجمه یا نقد آثار فلسفه برای کودکان تلاش کردهاند تا به توسعه این برنامه در ایران کمک کنند، به شکلی که تحقیقات زیادی در قالب پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری (جهانی، ۱۳۸۰؛ قائدی، ۱۳۸۲؛ مرعشی، ۱۳۸۵؛ هاشمی، ۱۳۸۵؛ سجادیان جاغرق، ۱۳۸۶؛ قضاوی، ۱۳۸۶؛ مختاری، ۱۳۸۶؛ هدایتی، ۱۳۸۷؛ خارستانی، ۱۳۸۷؛ حسینی، ۱۳۸۷؛ رمضان پور، ۱۳۸۷؛ فرزانفر، ۱۳۸۹ ) انجام شده است. با این حال چگونگی بهره گیری از فلسفه برای کودکان هنوز هم مورد تردید و با اما و اگر همراه است. به منظور دستیابی به شیوهای مناسب در آموزش تفکر به کمک فلسفه برای کودکان به بررسی رویکردهای موجود در فلسفه برای کودکان پرداخته شده است تا ضمن شناسایی ویژگیهای هریک، بتوان به رویکردی مناسب از فلسفه برای کودکان دست یافت.
۲. رویکردهای مربوط به فلسفه برای کودکان
بررسی رویکردهای مربوط به فلسفه برای کودکان نشان میدهد که در فلسفه برای کودکان چهار رویکرد مختلف وجود دارد:
الف) رویکرد فرایندی (روشی) یا فلسفه به مثابه روش (philosophy as method) که یکی از معانی فلسفه است و فلسفه را به عنوان نوعی فعالیت میداند. فعالیتی که منجر به شناسایی و فهم امور میشود. بسیاری از فیلسوفان از زمان سقراط تاکنون با این تلقی از فلسفه موافق بودهاند. آنها چگونگی تحقق این فعالیت را فلسفه نامیدند.
اهمیت روش فلسفیدن در فلسفه برای کودکان تا به آنجاست که برخی معتقدند فلسفه به وسیله روش آن قابل شناسایی است. ویژگیهای فلسفه به وسیله محتوا یا موضوعی که مورد مطالعه قرار میدهد، توصیف نمیشود؛ بلکه توسط رویکرد یا روشی که استفاده میکند، توصیف میشود. این رویکرد بر فعالیت فلسفی و طرح محتوای داستانی تأمل برانگیز، به منظور تسهیل فرایند فلسفیدن تأکید دارد. لیپمن بر روش فلسفیدن تأکید داشت، روشی که در آن پرسشهای فزاینده به نحوی مطرح میشوند که پاسخ به هر سؤال فقط به سؤالات بیشتر منجر میشود.
ب) رویکرد محتوایی یا فلسفه به مثابه محتوا (philosophy as content) که بر تاریخ فلسفه و محتوای فلسفه در قالب داستان تأکید دارد، چراکه با توجه به اهمیت محتوای فلسفی باید گفت، این محتوا نه تنها برای کودکان که برای برخی بزرگسالان نیز قابل فهم نیست. ساده سازی و قابل فهم کردن این محتوا، به منظور استفاده کودکان از این متون را میتوان در آثار کلاسیک فلسفه اثر واربرتون، لذات فلسفه اثر دورانت، داستان فلسفه اثر مگی، فلسفه برای کوچکترها اثر وایت، ۵۰ ایده فلسفه که باید بدانید اثر دوپره، گردش در دنیای فلسفه برای جوانان اثر ویت، دنیای سوفی اثر گُردر، به عنوان رویکردی محتوا محور در فلسفه برای کودکان دانست. چنین رویکردی را میتوان در قصه الغربه الغربیه و حیابن یقظان نیز مشاهده کرد. این رویکرد تلاش دارد تا با بهره بردن از اندیشههای فلسفی بعضاً پراکنده و طرح دیدگاههای موجود در مکاتب فلسفی به تشکیل معرفتی منسجم از طریق آشنایی کودکان با اندیشههای فیلسوفان کمک کند.
پ) رویکرد مبتنی بر پیوند فلسفه و ادبیات که در آن بر متون داستانی ادبیات کهن به عنوان محتوای فلسفی تأکید میشود. در پیوند بین فلسفه و ادبیات رفتن به سراغ کتابهای فلسفی کافی نیست؛ چراکه بسیاری از اندیشههای بزرگ فلسفی همچون اندیشههای سقراط لزوماً از متون فلسفی استخراج نشدهاند. سقراط هرگز متنی فلسفی ننوشته و تنها نظرات خود را به صورت گفت وگوی شفاهی بیان کرده است.
آنها معتقدند از همان دوران، تداخل ادبیات و فلسفه یک امر بدیهی بوده است در نتیجه نمیتوان تمایزی بین ادبیات و فلسفه قائل شد. بدین سبب در ادبیات هم میتوان مضامین فلسفی را یافت به خصوص در داستانهای فلسفی که از ناخودآگاه نویسنده برآمده است. فرزانفر و همکاران اظهار میدارند که داستان ادبی در بیشتر مواقع از ناخودآگاه نویسنده برمیخیزد و میتواند قابل شمولتر و عامتر باشد.
ث) رویکرد مبتنی بر زمینه فرهنگی متون که بر فرهنگ وابستگی محتوای داستان فلسفی و طرح، انتخاب، و بازنویسی داستانهایی از فرهنگ بومی تأکید دارد. فلاسفه متعددی چنین استدلال کردهاند که یک فرهنگ افریقایی « ناب» وجود دارد که تفکر افریقایی از آن سرچشمه میگیرد. دیگران نیز مانند ویردو این گونه استدلال کردهاند که در میان تفاوتهای فرهنگی، خصوصیات عام فرهنگی نیز وجود دارند که امکان انتقال و ارتباط تفکر را فراهم میسازند.
بر این اساس اندیشه یک محصول فرهنگی است، همانطور که عقل، منطق، و زبان را یک محصول فرهنگی میدانیم، فلسفه در فلسفه برای کودکان چه به مثابه روش دیده شود و چه به مثابه محتوا، فرهنگ بنیان است. این خصیصه فرهنگ که منجر به شکل گیری نوع خاصی از اندیشه میشود را میتوان از جنبههای خاص فرهنگی دانست. وجود جنبههای خاص فرهنگی باعث شد تا استفاده از داستانهای اولیه که توسط لیپمن و همکاران او در امریکا طراحی شده بود در سایر کشورها با انتقاداتی روبه رو شود، از جمله این منتقدان یسپرسن است که با نقد محتوای داستانی لیپمن استفاده از آن را برای سایر جوامع مناسب نمیداند.
رویکردهای یادشده، محتوای داستانی خاصی طراحی کردهاند که در جدول ۱ آمده است.
جدول.۱ انواع داستان در رویکردهای مربوط به فلسفه برای کودکان
با توجه به جدول ۱ میتوان گفت که داستانهای لیپمن پژوهشهایی است در مضامین فلسفی، علمی، اجتماعی، و اخلاقی؛ دنیای سوفی حاوی مضامین فلسفی طرح شده در تاریخ فلسفه، به شکلُرمان و با زبانی کودکانه است؛ داستانهای فیشر و پیکمال مجموعه ای از حکایتهای فلسفی جهان است با غنای ادبی و خاصیت داستانی؛ و بالاخره در داستانهای طرحشده توسط یسپرسن بر تناسب فرهنگی داستان تأکید شده است.
با وجود چنین تلاشهایی در آموزش تفکر به کمک فلسفه، باید گفت تنها زمانی میتوان به حقیقت فلسفه دست یافت که هم به فرایند فلسفیدن، هم به محتوای فلسفی، هم به گستردگی فلسفه در خارج از متون فلسفی و هم به جنبههای فرهنگی موجود در محتوای فلسفی توجه شود. چنین نگاه کل گرایانه ای در شکل ۱ ترسیم شده است.
شکل.۱ مراحل تحقق نگاه کلگرایانه به فلسفه برای کودکان
با توجه به شکل ۱ و با عنایت به تاریخ فلسفه و سؤالات اساسی فلسفه، به فهرستی از مضامین و سؤالات مهم فیلسوفان نیاز است، تا به کمک آن داستانهای فلسفی موجود در متون کلاسیک ادب فارسی انتخاب شود و اما تعریفی واحد از فلسفه وجود ندارد، همچنان که دادبه اظهار میکند:
به دست دادن تعریفی واحد از فلسفه یا تعریفی که مورد قبول همه متفکران باشد، کاری است سخت، دشوار، و ناممکن. طرح کردن موضوع و مسائلی که مورد پذیرش همه مکتبها قرار گیرد نیز کار آسانی نخواهد بود.
کارل و گامز رویکرد ذات گرایانه را مبتنی بر مجموعه ای از پرسشها میدانند که در قرون مختلف تا حدودی ثابت بوده و نسلهای مختلف به نوعی به آن پرداختهاند. مجموعه پرسشهای فلسفی که در تاریخ فلسفه در قالب مقولههای فلسفی مطرح شدهاند، آنگونه که نقیب زاده، علوی، و گریز تصریح میکنند، در حوزههای زیر خلاصه میشوند:
محتوای فلسفه برای کودکان شامل داستانهایی با مباحث متنوع فلسفی چون معرفت شناسی، متافیزیک، زیبایی شناسی، اخلاق، و منطق است اهمیت این مباحث تا آنجاست که لیپمن به کمک تاریخ ۲۵۰۰ ساله فلسفه، مهمترین مفاهیم، روشها و پرسشهای پایدار فیلسوفان بزرگ را محور داستانهای فلسفی برنامه خود قرار داد. بیش از لیپمن آنگونه که ناجی اشاره میکند، رویکرد فلسفه با کودکان (PWC) به مضامین فلسفی توجه و البته از بحث و گفتوگو راجع به آرای فلسفی سود میبرد. مضامین فلسفی به شکل دسته بندیشده در سه حوزه اصلی فلسفه یعنی هستی شناسی، شناخت شناسی، و ارزش شناسی در کار برخی از علاقهمندان به فلسفه همچون، وایت دیده میشود.
مچنین در داستان فلسفه اثر مگی و فلسفه برای کوچکترها اثر وایت توجه به این مسائل نیز به چشم میخورد. طرح مسائل اساسی فلسفه به زبان داستانی در آثار مذکور تجربههای مفیدی در فلسفه برای کودکان بوده است، پرداختن به چنین محتوایی بر اساس آثار ادب فارسی نیز میتواند مفید باشد. در ادامه داستانهای ادب فارسی از منظر تناسب با سؤالات هستی شناسانه، معرفتشناسانه، و ارزششناسانه بررسی و نمونههایی از این داستانها انتخاب شده است.
ادامه دارد...
مضامین فلسفی در داستان های متون کلاسیک ادب فارسی ( بخش دوم)
مضامین فلسفی در داستان های متون کلاسیک ادب فارسی ( بخش سوم)
مضامین فلسفی در داستان های متون کلاسیک ادب فارسی ( بخش پایانی)
آموزک در رابطه با این موضوع، مقالهی زیر را پیشنهاد میدهد: