به كودكان اعتماد به نفس بدهيد تا روحشان سالم شود
اعتماد به نفس از مهمترین حالات عاطفی است که نقش فوق العاده ای در رشد شخصیت کودکان دارد. این امر وراثتی نبوده بلکه به صورت اکتسابی و خصوصاً از طریق رفتار والدین در فرزندان ایجاد میشود. روانشناسان و علمای اخلاق آن را اساس تأمین سلامت روانی وامکان کسب کمال و آرامش انسانها ذکر کردهاند و علت بسیاری از رفتارهای آسیب زای فرزندان در خانه و مدرسه مانند پرخاشگری، اضطراب، بزهکاری، مصرف سیگار، افت تحصیلی و مواردی نظیر آن را در کمبود اعتماد به نفس کودک میدانند. اعتماد به نفس قدرتی مستقل در نفس است که آدمی به واسطه آن میتواند با تکیه برخداوند کاری را آغاز کرده و با بهره گیری از استعدادش به فرجام برساند. کودک باید بیاموزد که در انجام دادن وظایف و مواجهه با دشواریهای زندگی قائم به نفس باشد. در حقیقت شکل گیری اعتماد به نفس از دوران شیرخوارگی (صفر تا دو سالگی) آغاز میشود. در این دوران کسب مهارتهای حرکتی- شناختی و موفقیت کودک در انجام بعضی فعالیتهای مربوط به خود مانند توانایی راه رفتن، غذا خوردن و ... به رشد خود باوری و اعتماد به نفس کودک کمک موثری مینماید.
اگر طفل فاقد اعتماد به نفس باشد، در کارها به دیگران و خصوصاً والدین متکی است. دارای روحیه ای متزلزل است و از معاشرت با دیگران پرهیز میکند برای جلب نظر دیگران ناگزیر است به نحوی خود را مورد پسند آنها قرار دهد که منشاء بسیاری از لغزشهاست. شخصیت موجود چنین کودکان به مراتب پایین تر از شخصیت واقعی آنهاست. آنان دچار احساس حقارت و یاس و ابتلابه بیماریهای عصبی و حتی متمایل به خودکشی هستند. اگر عمل ناروایی از دیگران ببینند آن را برای خود مجاز میشمارند و به همان دلیل، تن به چنان کاری میدهند. از خود و شخصیت واقعی خود گریزانند و دوست دارند از خود شخصیتی دروغین بسازند و معرفی کنند. سعی دارند نقاط ضعف خود را بپوشانند. خودستایی دارند وگزافه گو هستند و خود را بالاتر از آنچه که هستند معرفی میکنند. دچار وسوسه و اضطراباند و به همین دلیل ممکن است دچار شب ادراری باشند و یا خواب راحت نکنند.
عصبی هستند و در مقابل انتقاد، حساسیت از خود بروز میدهند و گمان دارند همه دشمن آنها هستند. به پنهان کاری راغباند، تا عیوب عملکردشان آشکار نشود. برای دریافتن موقعیت خود همواره خود را با دیگران مقایسه میکنند. به راحتی تحت تأثیر عوامل منفی قرار میگیرند و در برابر کمترین تلخکامی میشکنند. از فعالیت بسیار، بیزار و از دشواریها گریزانند. از جمع فراریاند، اما از مسخره کردن دیگران و سقوط و لغزش و هراس آنها احساس لذت میکنند. حسادت در زندگی به کودکان احساس گناه دائمی را میآموزد. این کودکان عموماً وقتی بزرگتر میشوند داستانهای حزن آور را به مثابه عقده تکانی دوست دارند. از مهمترین علل عدم اعتماد به نفس میتواند؛ ناکامیها و محرومیتها بویژه در آنچه که مورد علاقه شدید کودک میباشد تداوم بدبینی راجع به دشواریهای محیطی، ترس از افشا شدن یک راز، بیماری مداوم یا نقص جسمانی منجر به ناکارآمدی و سردرگمی به دلیل تعدد وظایف باشد.
وجود تبعیض در خانواده، بزرگ کردن عیوب و تحقیر کودک خصوصاً در برابر دیگران، استبداد یا مراقبت شدید والدین از کودک، مقایسه غیر منطقی درباره کودک و سرزنش کودک، قرار گرفتن کودک لوس در محیط جدید، نیز از مهمترین عوامل درون خانواده در تشدید عدم اعتماد به نفس است. کودکان وقتی با سرزنش و انتقاد دائمی زندگی میکنند، می آموزندبه خود بی اعتماد باشند. در محیط اجتماعی نیز کودک علاقه مند به جلب احترام برای خویش است و هنگامی که نتواند بدان دست یابد تدریجاً اعتماد به نفس خود را از دست میدهد. اضطراب، خستگی، بی خوابی، ترحم دیگران و توقع بی جا از دیگران، تشدید کننده عدم اعتماد به نفس در کودکان است. باید به کودک آموخت تا به خود احترام بگذارد و بداند که این احترام با خود خواهی متفاوت است.
از جمله راههای دوست داشتن و احترام به خود در سنینی که این مفاهیم برای او آشکار است، عبارت از رسیدگی کافی و حد تعادل به وضعیت جسمی و روانی کودک میباشد. به هر حال استقلال طلبی کودک و جستجوی آزادی از سن ۴ سالگی به بعد میتواند عامل مثبت در تقویت اعتماد به نفس او باشد. از ۷ سالگی به بعد خود گرایی در وی نمایان و از تبعیت محض از دیگران تا حدود زیادی رویگردان میشود. وسعت دادن به اطلاعات کودک در افزایش حس اعتماد به نفس او بسیار مؤثر است. باید به او آموخت که از شکست نهراسد. همدردی با او در این مواقع برای کودک یک نیاز محسوب میشود.
باید کودک را وادار به مشارکت جمعی و تصمیم گیری فعال، پذیرش و تسلط بر خود نمود ودر کارهایش تنوع و حساسیت نسبت به اطراف ایجاد کرد. باید دوری از بوالهوسی و چگونگی جبران نقاط ضعف و ارزیابی خویش را به او آموخت. جلوگیری از شتاب در سخن گفتن کودک که ناشی ازعدم تسلط بر خویش، یا اغتشاش در فکر کودک نیز دارای اهمیت زیادی است. واگذاری نقش و مسئولیت به کودک از همان اوان کودکی در رابطه با کارهای خانه یا مزرعه یا مغازه، به تناسب رشد بدنی و روانی از روشهای مؤثر دیگر در تقویت اعتماد به نفس در کودکان است. همچنین تعیین هدفهای مرحله به مرحله در کار؛ درعین تعقیب هدفی دور و فوق العاده مهم، برای کودک لازم است تا او احساس خستگی نکند. رسیدگی به مسئولیتی که به کودک واگذار شده همراه با محبت و قدردانی از کودک و آموزش او، نشان دادن راه جلوگیری از تکرار لغزشها و دادن قوت قلب به او نیز از ضروریات است. پاداش در زندگی کودکان با استعداد بودن و پذیرندگی را برای آنان به ارمغان میآورد. آنان اگر با تأیید و تصدیق شدن زندگی کنند، هدفمند بودن در زندگی وعشق را میآموزند.
عادت به بهداشت جسم و فکر و پرهیز از غیبت، سخن چینی، بدخواهی، کینه توزی و ... در تقویت حس اعتماد به نفس کودک بسیار ضروری است. رفتار صبورانه و آمیخته با احترام و انعطاف پذیر والدین، توجه کافی و شناخت خلق و خوی ذاتی کودکان، دادن فرصت تصمیم گیری مستقل و جبران اشتباه به کودک، تاکید بر نقاط قوت کودک، ارزش دادن به ادب ونزاکت در کودک، در رسیدن به این هدف بسیار اهمیت دارد و صرف وقت برای کودکان توسط والدین و شرکت در شادیهای اجتماعی کودکان، برای آنان زمینه ساز میباشد. تشویق کودکان در زندگی اعتماد و اطمینان را به آنها میآموزد. هرگز نباید نسبت به تردیدها، ترسها، عقاید و افکار کودکان بی توجه بود. کودکان اگر با اطمینان زندگی کنند اعتماد به خود و اعتماد به دیگران را میآموزند. اعتماد به نفس به کودک کمک میکند تا تصمیمهای درست تری بگیرد و از فشارهای منفی اجتناب کند. این کودکان احساس خوبی نسبت به خود دارند ودرکنار آمدن با مشکلات و تعارضها راحت تر بوده و زمان کمتری را صرف آن میکنند. اعتماد به نفس بالا، نشانه قدرت دفاع کودک در مبارزه با مشکلات زندگی است. این دسته از کودکان واقعیتها را به درستی مشاهده و به طور کلی خوشبین و شاد هستند و از زندگی لذت میبرند.
نويسنده: ثريا قدوسي
منبع: مجله اینترنتی رویش،Fekreno.org,Tebyan.net