خودکشی کودکان، دلایل و راههای رویارویی با آن
فهرست مطالب
- مقدمه
- عوامل احتمالی در اقدام به خودکشی کودکان
- روشهای خودکشی کودکان
- آیا خودکشی در کودکان مسری است؟
- برای جلوگیری از خودکشی کودکان چه باید کرد؟
مقدمه
شاید شنیدن هیچ خبری به اندازهٔ خبر خودکشی یک کودک دردآور نباشد. برای ما دشوار است باور کنیم کودکان حتی میتوانند به خودکشی فکر کنند. باور عمومی در میان بزرگسالان این است که کودکان خردسال، دیدگاه درستی نسبت به مرگ ندارند تا آگاهانه دربارهاش تصمیم بگیرند. این باور سبب میشود که سن خودکشی در کودکان را به طور ناخودآگاه بیشتر از 12 سال بدانیم اما شمار زیادی از کودکانی که تابهحال خودکشی کردهاند سن کمتری داشتهاند. شوربختانه با گذشت زمان شمار کودکانی که سعی میکنند به زندگی خود پایان بدهند بیشتر شده و سن افرادی که دست به این کار میزنند نیز رفتهرفته پایینتر آمده است. بنا بر گزارش مرکز پیشگیری از خودکشی آمریکا (AFSP) در این کشور روزانه 123 نفر خودکشی میکنند که سهم کودکان در این آمار، به طور متوسط، هر پنج روز یک کودک است. این آمارها فاصلهٔ زیادی با واقعیت دارند زیرا خودکشیهایی که منجربهمرگ نمیشوند، به این مرکز گزارش نمیشود. بنابراین هر خودکشی منجربهمرگ کودکان هشداری جدی برای جامعه است چرا که نشان میدهد عوامل خطرسازی که کودکان را به فکر پایان دادن به زندگی خود میاندازد روبهگسترش است. بنابر منابع علمی و آمارهای بهدستآمده در دههٔ اخیر، عوامل زیر میتوانند احتمال اقدام به خودکشی کودکان را افزایش دهند:
عوامل احتمالی در اقدام به خودکشی کودکان
1. اختلال عدم توجه و تمرکز ناشی از بیشفعالی در کودکان (ADHD)
این اختلال در 60 درصد کودکانی که اقدام به خودکشی کردهاند (چه خودکشیهای منجر به مرگ و چه ناموفق) دیده شده است.
2. افسردگی در کودکان
33 درصد از کودکانی که اقدام به خودکشی کردهاند مبتلا به افسردگی بودهاند.
3. بولیمیا در کودکان (bulimia)
بولیمیا نوعی پرخوری عصبی است. در این بیماری، فرد ابتدا مقدار زیادی غذا میخورد و سپس با استفراغ عمدی یا مصرف ملین میکوشد از افزایش وزن خود جلوگیری کند. شیوع این بیماری در دختربچهها (بیشتر درحدود 6 سالگی) و دختران جوان بیشتر است. این افراد به دلیل تصور نادرستی که نسبت به ظاهر خود دارند اعتمادبهنفس کافی برای برقراری ارتباط با دیگران ندارند. و به دلیل ناراحتیهای جسمی که به سبب استفراغ و اسهال فراوان تحمل میکنند (مانند کمآبی و کاهش املاح بدن، اختلال فشارخون، ضعف و بیحالی و...) دست به خودکشی میزنند. بعضی از پژوهشها اثر بولیمیا را بر خودکشی کودکان و نوجوانان بیشتر از افسردگی میدانند.
4. تاثیر رنگ، نژاد و جایگاه اجتماعی کودک
در پژوهشی که در سال 2018 در آمریکا انجام شد دریافتند که شمار کودکان سیاهپوستی که دست به خودکشی میزنند بیشتر از سفیدپوستان است. ودر میان کودکان سفیدپوست، کودکانی که در حاشیهٔ شهرها و در خانوادههای کمدرآمد زندگی میکنند بیشتر از دیگر کودکان سفیدپوست اقدام به خودکشی کردهاند.
5. تاثیر سوءاستفاده و آزار کودک
<کودکانی که در مدرسه به دست افراد قلدر آزار داده میشوند بیشتر به خودکشی فکر میکنند. باید توجه داشت که با گسترش شبکههای اجتماعی مجازی، کودکان حتی در خانه نیز از آزار و اذیت همسالان یا افراد بزرگتر از خودشان، در امان نیستند. این اذیت و آزارها میتواند جسمی، روانی و یا حتی جنسی باشد. آمارها نشان میدهد بسیاری از کودکانی که در کشورهای درحالتوسعه یا در خانوادههایی با سطح تحصیلات پایین زندگی میکنند، به دلیل همین آزارهای جنسی اقدامبهخودکشی میکنند. بازهٔ سنی این نوع از خودکشی از 4 سال تا 15 سال است و از لحاظ آمار، تفاوتی میان پسران و دختران وجود ندارد.
<
6. سابقهٔ خودکشی در خانوادهی کودک
اگر در خانوادهای سابقهٔ اقدام به خودکشی وجود داشته باشد (چه خودکشی کودک و چه بزرگسال)، خطر اقدام به خودکشی در اعضای دیگر این خانواده افزایش مییابد. دلیل این امر، آشنا شدن کودک با مقولهٔ خودکشی است. از طرفی اگر که فردی در خانواده یا آشنایان کودک اقدامبهخودکشی کرده است به سبب این اقدام، به خواستههایش از خانواده رسیده باشد یا به نوعی محور توجه قرار گرفته باشد، کودک رغبت بیشتری به خودکشی کردن پیدا میکند.
7. دیدن تصویرها و فیلمهایی که مناسب سن کودک نیست
هنگامی که یک کودک فیلمهای خشن مخصوص بزرگسالان را تماشا میکند، ممکن است با دیدن صحنههای خودکشی افراد، تصور خودکشی به ذهن وی راه یابد و نحوهٔ انجام این کار را از آن فیلم بیاموزد.
با مرور عوامل فوق متوجه میشویم که تمام این عوامل با یکدیگر پیوستگی دارد. اساس افسردگی، داشتن احساس ناخوشایند نسبت به خود، بیارزش پنداشتن خود و ناامیدی است. کودکی که بهخاطر ناتوانی در درس خواندن (به سبب ابتلا به ADHD) از گروه دوستان و جامعه رانده میشود، کودکی که مورد اذیت و آزار روانی و جسمی قرار میگیرد یا بهخاطر اضافه وزن تحقیر میشود، احتمال دارد به دام افسردگی بیفتد و بهدنبال آن به پایان دادن زندگی خود بیاندیشد. از میان موارد بالا، آنچه بیشتر با جوامع درحالتوسعه مرتبط است، جایگاه اجتماعی خانوادهٔ کودک و سطح اجتماعی-اقتصادی آن است. نتایج پژوهشی که در سال 2015 دربارهٔ میزان فراوانی خودکشی کودکان در شبه قارهٔ هند انجام شد، نشان میدهد که بیش از 73 درصد کودکانی که خودکشی منجربهمرگ کردهاند از خانوادههای فقیر بودهاند. دلایل اقدامبهخودکشی این کودکان شامل موارد زیر است:
- ناتوانی خانواده در تأمین نیازهای اولیهٔ برای تحصیل کودک و راندهشدن کودک از جامعه و همسالان به سبب نداشتن این امکانات
- سوق داده شدن کودکان به بازار کارهای کاذب و به دنبال آن افزایش خطر سوءاستفاده و آزارهای جسمی و جنسی
- درمان نشدن بههنگام بیماریهایی که زمینهٔ خودکشی را فراهم میکنند مانند بیماریهای عصبی-روانی در کودک (برای مثال ADHD) به دلیل دسترسی کمتر قشر آسیبپذیر به امکانات بهداشتی
- آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد والدین که بنابر آمارهای رسمی در خانوادههای کمبرخوردار شایعتر است.
بنابر آنچه گفته شد، با توجه به افزایش روزافزون مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه، بروز حتی یک خودکشی منجربهمرگ در میان کودکان باید هشداری جدی برای سیاستگذاران اقتصادی و فرهنگی باشد. چرا که مرگ یک کودک بر اثر خودکشی مانند نوک کوه یخی است که دامنهٔ اجتماعی-اقتصادی عمیقی دارد.
روشهای خودکشی کودکان:
بنابر آمارهای یونیسف (صندوق جهانی حمایت از کودکان)، کودکان بیشتر به چهار روش اقدام به خودکشی میکنند که به ترتیب شیوع در زیر میآیند:
- دار زدن خود
- انداختن خود در رودخانه یا استخر
- انداختن خود از بلندی
- استفاده از سلاح گرم
انتخاب هرکدام از روشهای بالا به عواملی چون موقعیت جغرافیایی و پیشینهٔ فرهنگی و خانوادگی ارتباط دارد. مثلاً اگر در خانوادهای یک نفر از اعضا با انداختن خود از بلندی تهدید یا اقدامبهخودکشی کند، کودکان آن خانواده بیشتر تمایلبهخودکشی از این راه دارند. یا وقتی کودکی فیلمهایی را که مناسب با سن او نیست تماشا میکند که در آن فردی با سلاح گرم اقدام بهخودکشی میکند، تصور وی از خودکشی، با بهکارگیری سلاح گرم گره میخورد.
آیا خودکشی در کودکان مسری است؟
مطالعات نشان میدهد که گسترش اخبار خودکشی کودکان و افزایش شمار خودکشی در همسالان کودک، سبب میشود که کودکان نسبت به این پدیده کنجکاو شوند و اگر زمینههایی که در بالا گفته شد را داشته باشند، در خطر جدی برای انجام این کار قرار بگیرند.
برای جلوگیری از خودکشی کودکان چه باید کرد؟
نقش خانواده در جلوگیری از خودکشی کودکان
مهم است که بدانیم آیا کودک ما به خودکشی فکر میکند؟ اگر چنین است، نشانهای است که کودک درد و رنج زیادی را تحمل میکند. از آنجایی که کودکان معمولاً از اندیشهها و نگرانیهایشان به ما چیزی نمیگویند، بهتر است از آنها به صراحت بپرسیم که آیا تابهحال به این فکر کردهاند که به خود آسیب بزنند؟ باید از کودکان پرسید و با حوصله به آنها گوش داد چون نادیده گرفتن آنها، خود میتواند عاملی برای تصور بیارزش پنداشتن خود و افسردگی در آنها شود.
هنگامی که متوجه شدیم فرزند ما به خودکشی فکر میکند، اولین اقدام تماس با یک متخصص کودکان است تا کودک را از جهت ابتلا به بیماریهای زمینهای معاینه کند و درصورتی که صلاح ببیند کودک ما را به یک روانپزشک ویژهٔ کودکان ارجاع دهد. یادمان باشد که برای بازداشتن افکار خودکشی در کودک به کمک وراهنمایی مشاور نیاز داریم و نباید بدون آگاهی و به تنهایی اقدام به منصرف کردن کودکمان از خودکشی کنیم. والدین میتوانند با کمک مشاور مهارتهای حل مسئله را به کودک خود آموزش دهند. مثلاً از کودکان بپرسند که در موقعیتهای مختلف چه کاری انجام میدهند؟ و نظرشان دربارهٔ دلیل برخی از اتفاقاتی که از دید آنها ناخوشایند است چیست؟ طرح این پرسشها با کودکان و پاسخهای مناسب به آنها، به کودک کمک میکند که در برابر رویدادها آگاهی، آمادگی و مقاومت بیشتری پیدا کند و به سرعت در دام افسردگی و ناامیدی نیافتد.
نقش مدرسه در جلوگیری از خودکشی کودکان
در ایالات متحدهٔ آمریکا، هر سال گروهی از متخصصان روانشناسی کودک همراه تیمی از دستیاران روانپزشکی به مدارس میروند و برای دانشآموزان پایههای اول و دوم ابتدایی دورههای پیشگیری از خودکشی برگزار میکنند. این گروه هر سال طبق برنامه زمانی مشخصی (چهار بار در سال) به مدارس میروند و علاوه بر صحبت با کودکان دربارهٔ خودکشی، از آنها آزمونهایی میگیرند تا کودکانی را که بیش از دیگران در خطر اقدام به خودکشی هستند شناسایی کنند و در صورت نیاز مورد پیگیری درمانی و مشاورهای قرار دهند. به نظر میرسد تشکیل چنین گروههایی در مدارس تمام کشورها، خصوصاً کشورهای درحالتوسعه که اقدام به خودکشی کودکان در آنها بیشتر است، ضروری است.
نقش جامعه در جلوگیری از خودکشی کودکان
هرکسی که با کودکان سر و کار دارد، باید هوشیار باشد که کودکان در هر سنی میتوانند در برابر افکار خودکشی آسیبپذیر باشند. جدی گرفتن این مساله و مداخلهٔ مسئولانه در آن، ممکن است مانع تلاش کودکان برای خودکشی بشود. آگاهی بخشی عمومی درباره خودکشی میتواند منجر به تغییر دید افراد جامعه نسبت به این پدیده شود. با درک بهتر این موضوع، هر فرد جامعه میتواند بعد از شنیدن خبر خودکشی یک کودک به جای ابراز تأسف یا بروز واکنش احساسی، به فکر درمان این آسیب از راه پیشگیری از عوامل آن بیفتد.
جمعبندی
بحران اقتصادی و اجتماعی کنونی جامعهٔ ما باعث تشدید عوامل خودکشی کودکان شده است. توزیع ناعادلانهٔ امکانات و افزایش روزافزون شکاف طبقاتی در کنار بیبرنامگی و غفلت همیشگی مراکز تصمیم گیری در امر آموزش و ترس عمیق نهادهای تصمیمگیری از رویارویی منطقی و آگاهانه با مسائل اجتماعی که ریشهای چند ده ساله در نظام مدیریتی ما دارد، همهوهمه سبب شده اقدام مناسبی برای درمان مؤثر این پدیده نشود. علاج اساسی بیماری مسری خودکشی کودکان که امروز بیش از پیش بروز یافته است تغییر بنیادین در دیدگاه مدیریت کلان جامعه نسبت به این پدیده است. برخورداری عادلانهٔ همهٔ جامعه از امکانات، تشکیل کارگروههایی برای تدوین راهبردهای آگاهیرسانی به جامعه دربارهٔ پایههای این اختلال اجتماعی و در نهایت ارزش دادن به کودکان به عنوان سرمایههای بالقوهٔ کشور، میتواند در بلندمدت این بیماری مهلک را درمان کند.