کودکان در جهان دیجیتال، بخش دوم
پیش از مطالعه این مطلب بخش نخست را بخوانید.
فناوری دیجیتال، بهویژه برای کسانی که در منطقههای دورافتاده زندگی میکنند، یا کسانی که به دلیل فقر، محرومیت یا وضعیّت اضطراری، به فرار از خانه و حتی شهرهای خود وادار شدهاند، راه تازهای را برای آیندهای بهتر و دسترسی بیشتر به منابع یادگیری، میتواند پدید بیاورد. همچنین آنان را به جمعیتهای دلخواهشان و نیز بازارهای سرمایه و کالا، میتواند پیوند دهد. همچنین برای آنها خدماتی میتواند ارائه کند که تواناییها و استعدادهایشان را بارور سازند و به نوبهی خود، چرخهی نادرست فقر و تباهی را بشکنند.
اما اکنون، میلیونها کودک در سراسر جهان هستند که از این لذّتها بیبهرهاند، زیرا فناوری دیجیتال همواره در دسترس آنها نیست و یا کیفیّت فناوری که در دسترس آنها قرار دارد، پایین است. بیشتر این کودکان در منطقههای محروم زندگی میکنند. دسترسی نامناسب و بیکیفیت به فناوری دیجیتال، بر اندازهی محرومیت آنها میافزاید، و به توسعه نیافتن مهارتهای فردی و دست نیافتن به دانشهای دلخواه آنان برای شکوفایی استعدادهایشان میانجامد. دانشی که این کودکان از آن بیبهرهاند، اگر وجود میداشت، بارقهی امیدی برای گریز آنها از محرومیت بهشمار میآمد؛ ولی در نبود این دانش، دامنهی فقر و محرومیت این کودکان روزبهروز گستردهتر میشود.
فناوری دیجیتال و ارتباطاتی که از راه آن پدیدار میشود، شاید ناگواریهای چشمگیری را دربارهی امنیت کودکان، حریم خصوصی و سلامت آنان بههمراه داشته باشد. این فناوری بیشتر روی کودکانی که هنگام نبود آن آسیبپذیرند، مؤثر است. به این معنا که کودکانِ ضعیف از لحاظ سلامت و تربیتِ درست خانوادگی، خودبهخود نسبت به عوامل گوناگون، آسیبپذیرتر هستند، و اگر در برابر پدیدهی تازهای مانند فناوری دیجیتال قرار بگیرند، طبیعی است که بیش از دیگر کودکان از زیانهای آن آسیب میبینند.
همچنان که میدانیم، ICT اشتراکگذاری و انتشار نوشتههای علمی را آسانتر کرده است، ولی بههمان اندازه، تولید، انتشار و به اشتراکگذاری مطالب جنسی آشکار [۱] و همچنین دیگر نوشتههای غیرقانونی را که باعث استثمار و سوءاستفاده از کودک میشود، آسانتر ساخته است. این فناوریها، راههای تازهی قاچاق کودکان و همچنین پنهان کردن معاملات انجام شده را از دید مراجع قانونی باز کرده است. فناوری گستردهی دیجیتال، دسترسی کودکان به محتواهای نامناسب و بالقوه خطرناک را افزایش میدهد. و موضوع تکاندهندهتر این است که امروزه از این کودکان برای فراهم ساختن چنین محتواهایی استفاده میشود.
در حالی که ICT ارتباط کودکان را باهم آسانتر کرده و به آنها این توانایی را میدهد که تجربههایشان را باهم به اشتراک بگذارند، شاید با زورگوییها و اخاذیهایی که آنها هر روز با آن روبهرو هستند، در جهان دیجیتال نیز وجود داشته باشد. با این تفاوت که خطر چنین زورگوییها و باجخواهیها در فضای اینترنت، بیشتر از فضای واقعی است. به این ترتیب، جهان دیجیتال فرصتهای بسیاری را برای سوءاستفادهd گسترده از حریم خصوصی کودکان افزایش داده و باعث شده است کودکان نسبت به حریم خصوصیشان بیشتر حساس باشند و شیوههای تازهای را برای حفظ آن بهکار گیرند.
برخی از نکتههایی را که دربارهی تأثیرهای ناپسند دیجیتالی شدن بر کودکان برشمردیم، توافق جهانی بر روی آنها نیست. برخی از آنها نیز موضوعهای چالشی میان پدرها و مادرها و سیاستگذاران است. چنان که پدران و مادران از مسئولین و سیاستگذاران این حوزه، انتظار دارند در کاهش آسیبهای جهان دیجیتال برای فرزندانشان تمهیدی بیاندیشند. گرچه تأثیر کم نظیر فناوری دیجیتال برای رشد دانش و مهارتهای کودکان انکار نشدنی است، کنار گذاشتن آن از زندگی کودکان ناشدنی و مهار آن بسیار دشوار است. از این رو میتوان گفت که وعدههای سیاستگذاران این حوزه در مهار آسیبهای فناوری دیجیتال، بهآسانی انجام نخواهد شد.
با گسترش هرچه بیشتر «دیجیتالی شدن»، این چالشها روزبهروز بیشتر میشود و بسیاری از ظرفیتهای آن از لحاظ تجاری و موارد دیگر، میتواند سوءاستفاده شود. هرچه پیش میرویم، افزارهای دیجیتال، سیستمهای عامل و اپلیکیشنهای تازهتری در دسترس کودکان گذاشته میشود. افزارهای وابسته به اینترنت، هوش مصنوعی و وسایل یادگیری دیجیتال، نمونههایی هستند که فرصتهای بسیاری را برای رشد و توسعهی فردی و اجتماعی فراهم میکنند، ولی به همان اندازه نیز چالشهایی را بههمراه دارند.
دولتها، سازمانهای جهانی، جامعهی مدنی، اتحادیهها، خانوادهها و خود کودکان برای کمک به محدود کردن آسیبهای جهان دیجیتال و همچنین، حفظ مزیتها و فرصتهای آن برای کودکان، چه کاری باید انجام بدهند؟
نخست و مهمتر از همه، باید خلاءهای موجود را شناسایی و پُر کنیم. شاید این خلاءها در این موارد وجود داشته باشد: در دسترسی به منابع خوب و باکیفیت اطلاعات، آگاهی به این که کودکان چگونه از اینترنت استفاده میکنند، این که دانشِ کودکان دربارهی چگونگی محافظت از خود در برابر آسیبهای جهان دیجیتال، و همچنین در چهارچوبهای سیاستگذاری و نظارتی موجود، چه اندازه است. اگرچه باید بهیاد داشت سرعت شناسایی و پُر کردن این خلاءها، مانند سرعت پیشرفت جهان دیجیتال باشد، زیرا هر روز و هر لحظه نیازها و چالشهای این حوزه دگرگون میشود.
با وجود گسترش پُرشتاب جهان آنلاین، و دسترسی آسان به تجربههای شخصی و گروهی افراد در سراسر جهان، در دسترسیِ کودکان به فناوری دیجیتال و ارتباطات، همچنان کمبودهای بسیاری هست و باید یکسانسازی مناسبی میان فناوری دیجیتال و نیازهای کودکان انجام بگیرد. اندازهی دسترسی به فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) و کیفیت این دسترسی، به معیاری در بخشبندی تازه تبدیل شده است. برای نمونه، کودکانی که دسترسیشان محدود به محتویات محلّی است و همین محتواها نیز با افزارهای بیکیفیت و با سرعت اندک اینترنت ارائه میشود، انواع گستردهای از محتواهای علمی و فرصتهای آموزشی را که همسالان کودکان در جاهای دیگر و با سامانههای ارتباطی نیرومندتر دارند، از دست میدهند. این ناهمسانیها کمکم بر رشد این کودکان و افزایش اندازهی محرومیتشان تأثیر منفی میگذارد؛ همچنین آسیبهای جهان دیجیتال را به مشکلات پیشین آنها میافزاید.
ما دربارهی زندگی کودکان در جهان آنلاین نیز دچار خلاء علمی هستیم. چنان که از تأثیر اینترنت بر گسترهی وسیعی از زمینههای زندگی کودکان – مانند جنبههای شناختی، یادگیری و رشد عاطفی آنها – بیخبریم، و این موضوع، ایجاد و گسترش سیاستهای کارآمد و پویا را برای شناساندن تهدیدها و تقویت فرصتهای این نوع زندگی، دشوار میکند. همچنین نشناختن احساسهای کودکان دربارهی تجربهی استفاده از اینترنت - مانند اندازهی شناخت آنها از خطرهای فضای مجازی - ما را در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهایمان بیشتر محدود میکند.
همچنین دانشآموزان نسبت به خطرهای زندگی آنلاین، آگاهی بسیار اندکی دارند، و با افزایش پُرشتاب بهکارگیری از افزارهای دیجیتال در میان کودکان و نوجوانان، بسیاری از آنان در سنجش اندازهی ایمنی و اعتبار محتواهای دیجیتالی و روابط آنلاینی که تجربه میکنند، مهارتهای ضروری را ندارند. این پدیده بازتاب نیاز فراوان جامعهها به داشتن سواد دیجیتال است تا به کمک آن و با توانمندسازی کودکان، از آنها در برابر خطرهای زندگی دیجیتالی، بتوان حفاظت کرد.
نکتهی پایانی و مهم این است که همهٔ این خلاءها و شکافهایی که برشمردیم، بسیار با تأخیر پُر میشوند، و این تأخیر نیز به نوبهی خود، باعث طولانی شدن سیاستگذاریها میشود: در روند این سیاستگذاریها، باید در نظر داشت که موضوعهایی مانند چارچوبهای نظارتی موجود برای حفاظت از کاربران در فضای دیجیتال، فرصتهایی که جهان دیجیتال برای ما و فرزندانمان به ارمغان آورده است، نگاه حاکمیتی به موضوع اینترنت و پاسخگویی نسبت به تأثیرهای سودمند یا آسیبزای آن، با شتاب روزافزون فناوری دیجیتال همگام نیست. با آن که همگان از تأثیر بیهمتای فناوریهای دیجیتال بر کودکان آگاه هستند، ولی در راهاندازی ساختارهای فرهنگی برای کاهش تهدیدهای این گستره، عقب افتادهاند. باید در نظر داشت با ناشناخته ماندن ابعاد جهان دیجیتال، از خلاءهای نظارتی موجود به سرعت سوءاستفاده میشود. چون از لحاظ تئوری هیچ کمبودی در اصول و راهنماهایی که به سیاستگذاران کمک میکند تا این جهان گستردهی تازه را بشناسند، وجود ندارد، علت وجود این خلاءها را ناهماهنگی میان نظریهپردازان و سیاستگذاران و بخش اجرایی جامعه و همچنین نبود تعهد کافی برای رویارویی با چالشهای موجود در جهان دیجیتال برای کودکان، میتوان دانست.
بهویژه اکنون که جهان برای انجام شدن هدفهای بنیادی توسعهی پایدار (SDG) میکوشد، فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) و اینترنت، عامل نیرومندی در به انجام رسیدن این هدفها - با شعار «هیچکس نباید از دیگری عقب بماند» - میتواند باشد. اما کارهایی که از سوی دولتها، سازمانهای جهانی، جامعهی مدنی، دانشگاهها، بخش خصوصی و خانوادهها، و همچنین کودکان و نوجوانان انجام میپذیرد، باید با شتابِ دگرگونیهای جهان امروز، هماهنگ باشد.
۱. محتواهای جنسی در کشورهایی مانند آمریکا و کشورهای عضو اتحادیهی اروپا، به دو گروه «آشکار» و «غیر آشکار» بخش میشوند، که گروه غیر آشکار با رعایت موازین عدم تحریککنندگی و تنها برای آموزش یا تبلیغات بهکار میروند. محتواهای آشکار جنسی بهمعنای تصویرهای واضح پرنوگرافیک است که با هدف تحریک جنسی تولید و پخش میشوند. تولید و ارائهی چنین محتواهایی جُرم بهشمار میآید. (مترجم)
ادامه مطلب:
بخش پایانی