درسهایی از مدرسه طبیعت، سرچشمه خلاقیت کجاست؟
محمد، پنج ساله، در یکی از مدارس طبیعت، دو قطعه بزرگ کلوخ را رو به من به هم میکوبد و وقتی قطعات خرد آن بر زمین میبارند میگوید ببین مثل دوتا ابر است که وقتی به هم میخورند صدا میدهند و میبارند. هر روز شاهد بروز مکرر اینگونه خلاقیتها در همه بچهها، هرکدام در عرصهیی متفاوت، هستیم.
با تحمیل کلاسهای مختلف و از جمله کلاس خلاقیت قرار است به محمد چه بیاموزیم؟ همه کودکان ذاتاً موجوداتی خلاقاند اما این ما هستیم که، با تحمیل آموزش، کم کم خلاقیت را در آنان میکشیم.
مطالعه طولی معروف جورج لند روی بیش از ۱۲۰۰ کودک نشان داده که زیر ۵ سال ۹۸ در صد از آنان در حد یک نابغه خلاقاند، این عدد وقتی همان گروه به ده سالگی رسیدند به ۳۲ در صد کاهش یافته و در پانزده سالگی به ۱۲ در صد. او برای آنکه این دسته با تستهای بعد و در سنین بالاتر از نتایج کار خود افسرده میشدند مطالعه را متوقف کرد، اما در یک نمونه تصادفی ۱۸۰۰ نفره از بزرگسالان تنها ۲ در صد را میشد نابغه به حساب آورد.
دست از سر کودکان برداریم و اجازه دهیم آنها با بازی آزاد در محیط بیرون و با کودکان دیگر بزرگ شوند، فارغ از آموزشهای تحمیلی برنامهریزی شده بزرگترها؛ و آنوقت معجزه را ببینیم. ما هر روز در مدرسه طبیعت این معجزه را باچشمهای ناباور خود شاهدیم.