والدورف، مدرسه‌ای جهانی

صدمین سالگرد پایه‌گذاری «مدرسه والدورف» در آلمان

امسال صدمین سال پایه‌گذاری مدرسه والدورف در آلمان است. به این مناسبت، جشنواره‌ها و برنامه‌های بزرگداشتی در سراسر آلمان با شرکت نمایندگان این مدرسه‌ها و دولت آلمان برپا می‌شود. اکنون مدرسه والدورف دیگر آموزشگاهی محدود به مرزهای آلمان نیست و می‌توان گفت چنین آموزشگاه‌هایی جهانی شده است. برپایه آمارهای سال ۲۰۱۸، در سراسر جهان ۱٫۱۸۲ مدرسه والدورف برپاست که ۷۷۹ مدرسه آن در اروپاست.

پیشینه مدرسه والدورف

پایه‌گذاری مدرسه والدورف با نام «رودلف اشتاینر» Rudolf Steiner، نویسنده اتریشی (۱۸۶۱ – ۱۹۲۵ / ۱۲۴۰ – ۱۳۰۴ ش.) و اندیشه‌های او در زمینه حکمت انسانی گره خورده است. این مدرسه در فضای بحرانی آلمان پس از جنگ جهانی اول و برپایه نظریه «سه‌بخشی بودن اجتماع»، شکل گرفت. برپایه این دیدگاه، زندگی اجتماعی از سه بخش تشکیل می‌شود:

  • زندگی معنوی، که دربرگیرنده دین، آموزش، دانش و فرهنگ می‌شود.
  • زندگی حقوقی، که دربرگیرنده قانون‌ها، مقررات و قاعده‌های اجتماعی است.
  • و زندگی اقتصادی، که دربرگیرنده تجارت، مصرف کالاها و خدمات است.

این دیدگاه، اصل هدایتگر هریک از این سه بخش را یکی از شعارهای سه‌گانهٔ انقلاب فرانسه می‌داند:

  • آزادی در زندگی معنوی،
  • برابری در زندگی حقوقی، و
  • برادری در زندگی اقتصادی.

رودلف اشتاینر در سال‌های ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۱، سخنرانی‌های گوناگونی دربارهٔ مسائل آموزشی و پرورشی داشت. او همچنین در سال ۱۹۰۷ / ۱۲۸۶ ش. مقاله‌ای دربارهٔ آموزش کودکان منتشر کرد. این اندیشه‌ها بود که به راه‌اندازی مدرسه والدورف انجامید.

«امیل مُلتس»، مدیر کارخانه «تولید سیگار والدورف - آستوریا»، در شهر اشتوتگارت آلمان، در سال ۱۹۱۹ / ۱۲۹۸ ش. از رودلف اشتاینر درخواست کرد تا مدرسه‌ای را برای آموزش کودکانِ کارگران کارخانه‌اش، راه‌اندازی کند. نام این مدرسه از نام کارخانه سیگارسازی گرفته شد.

اشتاینر کار آموزش و مشورت‌دهی به آموزگاران این مدرسه را تا هنگام مرگش (۳۰ مارس ۱۹۳۵ / ۹ فروردین ۱۳۱۴ ش) به‌عهده داشت.

تا سال ۱۹۳۴ شمار مدرسه‌های والدورف افزایش یافت، ولی در دوران حکومت نازی‌ها در آلمان، این مدرسه‌ها به جُرم «خلاف نظریات ناسیونال سوسیالیستی» بودن، کم‌کم بسته شدند.

پس از پایان جنگ جهانی دوم، این مدرسه‌ها دوباره رونق گرفت و در کنار سامانهٔ آموزشی رایج، در بسیاری از کشورها به رسمیت شناخته شد. نام برخی از کشورها و شمار آموزشگاه‌های والدورف در جدول زیر آمده است:

کشور

شمار آموزشگاه‌های والدورف

آلمان

۲۴۵

آمریکا

۱۲۴

هلند

۱۰۹

استرالیا

۵۸

سوئد

۴۵

مجارستان

۴۳

برزیل

۳۵

سوییس

۳۲

نروژ

۳۲

انگلیس

۲۹

روسیه

۲۱

فرانسه

۱۷

رومانی

۱۷

آرژانتین

۱۵

آفریقای جنوبی

۱۵

مکزیک

۱۳

هند

۷

ژاپن

۷

چین

۶

فهرست کامل این کشورها و نشانی آموزشگاه‌های والدورف را در نشانی زیر می‌توانید ببینید:

www.freunde-waldorf.de

روش‌های آموزشی

چنان‌که پیش‌تر آمد، اصل پایه‌ای مدرسه والدورف، سه‌بخشی بودن زندگی اجتماعی و در پی آن، انسان‌ها است. از این رو، هدف آموزش، تقویت توانایی‌های هوشی - شناختی ("اندیشیدن")، هنری – آفرینش‌گرانه ("حس کردن") و عملی - پیشه‌ورانه ("خواستن") دانش‌آموزان است. به این دلیل، آموزش‌های هنری و کاردستی جایگاه ویژه‌ای را در برنامه‌های درسی این مدرسه دارد. به نظر کارشناسان علوم تربیتیِ والدورف، برنامه‌های مدرسه‌های عمومی، یک‌سویه بر هدف‌های هوشی - شناختی متمرکزند و کارهای هنری – آفرینش‌گرانه جایگاه اندکی در برنامه‌های این مدرسه‌ها دارند. برپایه دیدگاه اشتاینر، حتی امور پرورشی، بیش‌تر یک هنر است تا دانش.

برنامه روزانهٔ مدرسه‌های والدورف با دو ساعت «درس اصلی» آغاز می‌شود که چندین هفته فقط به یک رشته درسی از میان رشته‌هایی مانند زبان آلمانی، ریاضی، هنر، تاریخ، زیست‌شناسی، جغرافی، فیزیک یا شیمی می‌پردازد. در کنار «درس اصلی»، «درس‌های موضوعی» آموزش داده می‌شوند که دربرگیرنده زبان خارجی، کارهای دستی و هنری، نرمش و ژیمناستیک، موسیقی و آوازخوانی، علوم دینی و غیره‌اند. از پایه پنجم دبستان به بعد، دانش‌آموزان کارهای خانه‌داری، خیاطی، باغداری و ...، از پایه دهم به بعد، زمین‌سنجی و ریسندگی و در پایه‌های یازدهم و دوازدهم، صحافی و درس‌های فنی را می‌آموزند. البته این چارچوب کلی برنامه‌های درسی مدرسه‌های والدورف است و تنظیم برنامهٔ دقیق درسی هر مدرسه، به‌عهده همان مدرسه است. آموزگار با شناختی که از یکایک دانش‌آموزان خود دارد، این برنامه برای هر دانش‌آموز تفاوت‌هایی می‌تواند داشته باشد.

مدرسه‌های والدورف به تربیت همه‌جانبه پایبند هستند و برخلاف دیگر مدرسه‌ها، از رقابت و جداسازی میان دانش‌آموزان پرهیز می‌کنند. از این رو در مدرسه‌های والدورف، برخلاف مدرسه‌های دیگر، نمره‌دهی وجود ندارد. کارنامه درسی دانش‌آموزان تا پایان پایه هشتم، بدون نمره است و تنها ارزیابی نوشتاری آموزگار از دانش‌آموز در آن نوشته می‌شود.

آموزگاران والدورف دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در دانشکده‌های عالی می‌گذرانند. چون سامانه آموزشی آلمان، فدرالی است، هر ایالت آن با مدرسه‌های والدورف و کارنامه‌های آن برخوردی متفاوت دارند. در سامانه آموزشی آلمان، برخلاف کشورهای دیگر اروپایی، کارنامه تحصیلی والدورف که در پایان دورهٔ دوازده ساله آموزشی داده می‌شود، به رسمیت شناخته نمی‌شود. از این‌رو دانش‌آموزان والدورفی باید دوره یک ساله‌ای را برای شرکت در آزمون نهایی سراسری پایان تحصیلی بگذرانند. این آزمون نهایی برای همه دانش‌آموزان آموزشگاه‌ها، والدورف و دیگر آموزشگاه‌ها، یکسان برگزار می‌شود.

مخالفان مدرسه والدورف

منتقدان مدرسه والدورف چون نظریه حکمت انسانی را علمی نمی‌دانند، به سطح دانشی این مدرسه‌ها نیز بدگمان هستند. برخی از منتقدان نیز با اشاره به بخشی از گفته‌های رودلف اشتاینر، دیدگاه‌های او و آموزشگاه‌های والدورف را تبعیض‌گرایانه و نژادپرستانه می‌دانند. آنان در این‌باره به درسی در مدرسه‌های والدورف در هلند با عنوان «نژادشناسی / ملت‌شناسی» اشاره می‌کنند. برخی دیگر از منتقدان بر این باورند که مدرسه‌های والدورف، کودکان را بیگانه با واقعیت‌های زندگی اجتماعی پرورش می‌دهند.

 موافقان مدرسه والدورف

اکنون در آلمان شمار کارشناسان موافق مدرسه والدورف، رو به افزایش است. یکی از این کارشناسان، خانم «نانا گوبل» است. او کارشناس رشته‌های باستان‌شناسی، تاریخ و پژوهش درباره فرهنگ مصر باستان است و کوله‌باری از تجربه کاری با جوانان و دیگر کارهای اجتماعی را بر دوش دارد. اکنون خانم گوبل بیش‌تر در گردهمایی‌های بین‌المللی که به تجربه‌های جهانی مدرسه‌های والدورف می‌پردازند، فعالیّت دارد. برای نمونه، کار در انجمن www.freunde-Waldorf.de. همهٔ کوشش این انجمن، فراهم آوردن امکانات آموزشی بیش‌تر در فضایی آزاد برای کودکانِ کشورهای فقیر است.

نانا گوبل دربارهٔ آموزش در کشورهای فقیر می‌گوید: «متأسفانه چنین کشورهایی در زمینه آموزش و پرورش کودکان، کاری انجام نداده‌اند و برای آن‌ها خیلی هم مهم نیست که حتماً بچه‌ها رشد فکری کنند. مثلاً در برخی از روستاها و شهرهای کوچک کنیا هم مرز با اوگاندا، وضعیّت وحشتناکی حاکم است. این وضعیّت را در برخی از مناطق کشور هند نیز می‌توان دید. همچنین متأسفانه ساختار و شکل اداره مدرسه‌ها در کنیا و هند، تغییری نکرده و نظام استعماری مدرسه‌ای بریتانیایی بر آن‌ها حاکم است؛ نظام آموزشی که بیش‌تر با روش حفظ کردن مطالب همراه است.

این موضوع دربارهٔ سامانهٔ آموزشی در سرزمین‌های زیر حاکمیت فرانسه نیز انجام می‌شود. برعکس، در کشورهای رو به رشد، برای نمونه در کشورهای نامیده به «ببرهای آسیایی» (کره‌جنوبی، تایوان، سنگاپور و هنگ‌کنگ)، بیش‌تر کودکان شهری و روستایی به امکانات آموزشی دسترسی دارند و اکنون کوشش می‌شود مدرسه‌هایی از نوع دیگر را بیازمایند. در سنگاپور و کره‌جنوبی، مدت‌ها شیوه حفظ کردن مطالب اجرا می‌شد، ولی اکنون - از جمله زیر فشار مؤسسه‌های بزرگ اقتصادی - آشکار شده است که افراد تنها از راه بازتولید آموخته‌ها، توانایی حل مشکلات را نمی‌توانند به‌دست آورند. از این رو، دولت‌هایی که درجهٔ صنعتی بالاتری دارند، می‌کوشند سامانه‌های تازه‌تر آموزشی را جست‌وجو کنند. به این ترتیب می‌بینیم که موقعیّت کودکان و دسترسی‌شان به امکانات آموزشی در جهان، بسیار گوناگون است.»

نانا گوبل بر این باور است که این شکل نو آموزشی کودکان را در چارچوب مدرسه‌های والدورف می‌توان یافت، زیرا «پاسخ‌گویی به نیاز طبیعی و واقعی انسان‌ها و احترام به خواسته‌های انسانی و آموزش تک تک افراد برپایه نیاز و سن آن‌ها» در دستور کار مدرسه‌های والدورف است.

علت دیگرِ گسترش مدرسه‌های والدورف را در «نگرانی پدرها و مادرها در پیوند با کیفیت مدرسه‌های دولتی» می‌توان دید. نانا گوبل در این‌باره می‌گوید: «مادران و پدران در بسیاری از کشورهای اروپایی متوجه می‌شوند کودکان آنان، به‌ویژه آن‌هایی که در کلاس‌های پایین‌تر درس می‌خوانند، چگونه می‌خشکند، رنگ پریده‌تر و خسته‌تر می‌شوند و علاقه‌ای به آموزش ندارند؛ با آن‌که در سرشت هر کودک، علاقه به یادگیری هست. آنان درمی‌یابند که چنین آموزش‌هایی کودکان‌شان را تقویت نمی‌کند.

نگرانی دیگر - برای نمونه در آمریکا - آن است که می‌بینند بچه‌های‌شان خروارها اطلاعات از راه رسانه‌های گروهی دریافت می‌کنند، اما از لحاظ بدنی سلامت نیستند و از تندرستی‌شان کاسته می‌شود. همچنین کودکان در هیچ‌جا نمی‌آموزند این همه اطلاعات را چگونه دسته‌بندی کنند و توانایی جداسازی و داوری درباره این اطلاعات را به‌دست آورند. به این دلیل می‌گویم که نگرانی به تندرستی کودکان، نگرانی نسبت به علاقه به یادگیری در کودکان است، نگرانی نسبت به حفظ کودکی است که سبب می‌شود مادران و پدران، راهکاری جست‌وجو کنند و یا آن را ایجاد کنند.»

گرایش به برپایی مدرسه‌های والدورف تنها در کشورهای اروپایی و یا آمریکا مطرح نیست، خانم گوبل دربارهٔ رشد پرشتاب این مدرسه‌ها در چین می‌نویسد: «نخست این‌که پیشرفت و رشد فردی، بخشی از دیدگاه‌های کنفوسیوسی به جهان است. دوم این‌که اکنون حکومت چین گرچه همچنان حکومتش کمونیستی است، توجه‌اش به حفظ میراث فرهنگی – در سنجش با دوره «مائو» - بسیار بیش‌تر شده. ولی (این نکته برای همه قاره آسیا درست است)، هرگز مسئله فقط رشد فردی نیست، بلکه مسئلهٔ جمع تیز مطرح است. در قاره آسیا این یک موضوع بنیادی است که یک فرد چگونه به جمع می‌تواند خدمت کند. این پرسش در چین امروز نیز مطرح است. این که همواره آموزش و پرورش والدورفی در چین خواهد پرسید: چگونه از یکسو فرد و از سوی دیگر جمع را می‌توان تقویت کرد؟ درخواست‌ها، به‌ویژه از سوی پدران و مادانی که آموزش خوبی دارند و بیش‌تر در خارج کشور تحصیل کرده‌اند، بسیار فراوان است. این نکته با نگرانی دیگری به‌جز از آن‌چه پیش‌تر گفتم، پیوند دارد و محرّک حکومت چین نیز هست، این‌که آموزش خلاق چگونه در سراسر چین می‌تواند گسترش یابد؟ ارزیابی من این است که حکومت چین تا جایی به آموزش و پرورش به روش والدورفی علاقه‌مند است که در آن عنصرهای آموزشی و پرورشی، تشخیص دهد که بگونه‌ای مفید در امور آموزش دولتی جذب شدنی باشند، زیرا این عنصرها به توانایی‌های گسترده‌تری نسبت به آموزش ناب آکادمیک می‌انجامد. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات سامانه آموزشی چین آن است که به توانایی‌های شناختی بسیار تأکید دارد و افراد اخلاقی، احساسی و از لحاظ هنری و کاردستی با استعداد را فراموش می‌کند.»

خانم گوبل در کتاب «مدرسه والدورف و افرادش در سراسر جهان»، به نقش بنیادی آموزش آموزگاران پرداخته است. او در این‌باره به نوآوری مهم فنلاند اشاره می‌کند و می‌نویسد: «فنلاندی‌ها مدت‌ها پیش، به این نتیجه رسیدند که حرفه آموزگاران چنان مهم است که باید درآمد آنان هم‌سطح با درآمد حقوق‌دانان و پزشکان باشد. آن‌ها تصمیم گرفتند تنها به بهترین دانشجویان اجازهٔ تحصیل در رشته علوم تربیتی بدهند. یعنی اگر کسی در فنلاند می‌خواهد آموزگار شود - بیش‌تر مانند آلمان نیست که چیز بهتری به نظرش نرسیده - به این دلیل است که آموزگاری چنان شغل محترمی است که از لحاظ اجتماعی آن را هم‌سنگ با شغل‌های عالی‌رتبه دیگر می‌دانند. این در وهله نخست به این معنا است که برای اعتبار اجتماعی آموزگار و همچنین وضعیت مالی و سمت‌گیری تحصیلات آنان، باید کاری کنیم.»

نانا گوبل آرزو دارد، «دیگر به کار آموزش فقط از زاویه سودمندی نگاه نشود، بلکه به آن همچون یک وظیفهٔ تکاملی که انسان‌های در حال تغییر در کانون آن جای دارند»، نگریسته شود. او مدرسه والدورف را یکی از راه‌های انجام شدن این آرزو می‌داند.

سرچشمه‌ها:

  1. https://de.wikipedia.org/wiki/Waldorfschule
  2. https://www.waldorf-100.org/
  3. youtube.com/watch?v=tglSonolQ-U&app=desktop
  4. Alverde, August 2019, Eine Schule für die Welt, Inteview mit Nana Göbel
Submitted by Anonymous (تایید نشده) on ش., 10/12/2019 - 10:32