جایگاه تنبیه در تربیت کودکان

 لازم است در هر خانواده  یک سری اصول کلی و خط قرمزها  براساس هنجارهای آن خانواده وجود داشته باشند والدین بارها در موقعیتی قرار می‌گیرد که کودکشان مرتکب خطایی جدی می‌شود که نیازمند تنبیه و مجازات ا ست و باید روش‌ها و راهکارهایی برای رعایت و اجرای این اصول وآموختن الگوهای رفتاری درست بکار گیری شود.یکی ازاین  روش‌ها  تنبیه  است. تنبیه از نظر لغوی به معنی بیدار کردن، آگاهی دادن می‌باشد.به عبارت دیگر  تنبیه نوعی شوک و هشدار جسمی یا روانی است که  توجه کودک را به عواقب کارش معطوف می‌نماید. هدف از تنبیه باید،اصلاح، آگاهی دادن و هدایت کردن باشد و هیچ وقت تنبیه به معنای خشم خود را فروشاندن، تحقیر کردن و اذیت و آزار طرف مقابل نیست.

در واقع اگر می‌توانستیم کودکانمان را فقط با استفاده از روش‌های مثبت، تربیت کنیم خیلی عالی بود؛ اما متاسفانه نمی‌توانیم. استفاده از تنبیه در امر تربیت همواره مخالفان و موافقانی‌را داشته و دارد. در روانشناسی تنبیه، حتی تنبیه‌بدنی، به کلی مطرود و ممنوع نیست و تنبیه را به عنوان یکی از روشهای‌اصلاح وتغییر رفتار ذکر کرده‌اند.

در مواردی که‌ تنبیه اصلاح کننده نباشد دست کم اثربازدارندگی و عبرت‌آموزی برای دیگران را دارد همچنین مواردی وجود دارد که رفتار نامطلوب‌باید فورا متوقف شود چرا که اگر متوقف نشود اثرات جبران ناپذیری را ببار خواهد آورد.  در این متن ما قصد نداریم تنبیه را بپذیریم یا رد کنیم؛ بلکه می‌خواهیم نظرات مختلف در این مورد را بررسی کنیم و روش صحیح آن را بیابیم  تا هنگامی که تنبیه به عنوان یک روش تربیتی ضرورت یافت تأثیردرست و بیشتری داشته باشد.

موافقین تنبیه 

در بین روانشناسان و فلاسفه  بسیاری موافق تنبیه هستند که به نظرات برخی از آنان می‌پردازیم:

جان لیانز و همکاران (۱۹۸۸) می‌گویند: «بسیاری از مطالعات بیانگر تاثیرتنبیه بر رفتار هستند. این یافته‌ها می‌گویند میزان تاثیر تنبیه در فرو نشاندن رفتار نامطلوب‌ وابسته‌ است به:

الف) شدت، مدت، فراوانی و توزیع پیامدهای ناخوشایند تنبیه

ب) فواصل زمانی اجرای تنبیه

ج) شدت‌رفتاری که به خاطر آن تنبیه صورت می‌گیر

د) وجودپاسخهای جانشین

ه) محدوده‌ای که در آن رفتار متضادیا مطلوب پاداش دادهمی‌شود

 تنبیه می‌تواند برای‌سرکوب یا حذف تقریبا هرگونه رفتار نامطلوب ازکودکی‌ اولیه به بعد بکار رود... در روان درمانی تنبیه در اصلاح‌رفتارهایی که برای کودکان یا دیگران خطر فوری دارد یاجاهایی‌که نتیجه‌ فوری‌لازم‌است‌بهترین کاربرد رادارد.»سیف در کتاب تغییررفتار و رفتار درمانی  چنین می‌گوید: «با توجه به زیان‌های متعدد ناشی‌از تنبیه و سایر روش‌های تنبیهی بهتر است هرگز از آن به‌عنوان روش‌های تربیتی واصلاحی استفاده نشود و به جای‌آنها از روش‌های دیگری که در این فصل مورد بحث قرارگرفت استفاده شود.

با این حال ممکن است رفتار فردچنان وخیم و خطرناک باشد که هیچ روش دیگری‌ با صطلاح جواب ندهد و ناچار کاربرد روش تنبیه تنهاروش ممکن باشد مثلوقتی که رفتار نامطلوب فرد، سلامت و بقای خود او یا افراد دیگر را تهدید می‌کند.گیج و برلاینی در روانشناسی تربیتی می‌گویند: «روش‏ديگربراى از بين بردن یک پاسخ اين است كه دانش‏آموز را هنگامى كه آن پاسخ روى مى‏دهد تنبيه كنيم‏» سپس در ادامه می‌گویند: در اوضاعی خاص به ویژه زمانی که تنبیه‌ شدید مورد استفاده قرارگیرد رفتار می‌تواند برای همیشه‌از بین برود  .

بر طبق شواهدی که‌جانستون (۱۹۷۲) خلاصه‌ای از آن فراهم آورده است‌ طرق دیگرکاهش بسامد رفتار در مقایسه با تنبیه در صورتی که بطورصحیح مورد استفاده قرار گیرد تاثیری دیرتر، کم دوامتر وغیر مؤثرتر دارند.گاتری که نظریه بادگیری خود را بر اصل مجاورت‌استوار ساخته است تنبیه را در امر تربیت و یادگیری مؤثرمی‌داند. وی می‌گوید: تنبیه نه به سبب ناراحتی‌ای که‌ تولید می‌کند، بلکه به سبب اینکه نحوه پاسخ دهی فرد به‌ محرکهای معین را تغییر می‌دهد مؤثر است...

تنبیه به این‌علت در تغییر دادن رفتار نامطلوب مؤثر است که رفتارناهمساز با رفتار تنبیه شده را ایجاد می‌کند.»موریس در اصلاح رفتار کودکان می‌گوید: «درست‏همانطور كه باپاداش دادن به كودک در هر زمان كه رفتارمطلوب را انجام مى‏دهد مى‏توان آن رفتار را نيرومند كردبا پاداش ندادن قاطعانه به كودک هنگام اجراى رفتارنامطلوب نيز مى‏تواناين رفتار را در او كاهش داد... به هرحال در مواقع نادرى از تنبيه بدنى (مثل يكسيلى‏ دردناک، يا يك فرياد) بايد استفاده شود.»

 سال آکسلرد می‌گوید: «على رغم بعضى از نواقصى‏كه به اين روش [تنبيه] نسبت داده‏اند من معتقدم كه‏ تكنيكهاى تنبيه مى‏توانند ابزار مفيد براى آموزگارباشند.يک دليل اين است كه تنبيه احتمالا در شرايطى مؤثر واقع‏مى‏شود كه تكنيکهاى ديگرى مانند تقويت‏ یک رفتارناهمساز و خاموشى كارگر نيستند، همينطور روشها ىتنبيه‏ اغلب رفتارهاى نامطلوب را سريعتر از تكنيک هاى ديگركاهش مى‏دهند.»والترچین و بنکس (۱۹۷۲) معتقدند: «هر كودكى بايد بفهمد كه در صورت نافرمانى وسرپيچى ازاطاعت‏ بزرگسالان با او برخورد نا مطلوبى خواهند داشت. اگركودک به خاطرعمل اشتباه خود تنبيه نشود تصور مى‏كندكه عمل او بطور ضمنى تاييد شده است.»

رونالدس. ایلنگورث می‌گوید: «بسیاری از والدین براین باورند که تنبیه بدنی نادرست و نامطلوب است و به‌جای آن اغلب از تنبیه ذهنی و روانی که به مراتب‌ خطرناکتراست، استفاده می‌کنند. هیچ پدر و مادری هرگز نباید از سلاح تهدید به ترک کودک، یادوست نداشتن او و یا فرستادن کودک به شبانه روزی‌ها استفاده کند. در تمام‌ مواقع، چهدر خانه و چه در مدرسه، سلاح تمسخر، انتقادو تحقیر کودک بد و نامطلوب است ونتیجه‌ای جز اینکه‌کودک را غمگین و دچار نا امنی سازد نخواهد داشت. 

درمورد کودکانسنین پیش از دبستان که به اندازه کافی‌می‌فهمند زدن ضربه‌ای آرام به پشت او بدون خطر است. همین تنبیه نیز پس از آن سن، غالبا غیر ضروری و نامطلوب است. بهر حال باید توجه داشت که تنبیه بدنی. به هیچ عنوان نباید آسیب برساند. همچنین کودک نباید درحضور خواهران و برادران خود تنبیه بدنی شود احیانا اگرتنبیه شد، پس از آن دیگر نباید بااو حرف زد.»با بررسی  نظرات فوق در می‌یابیم  این روش در اولویت نیست  و مادام که برای‌ تربیت کودک از روشهای دیگری بتوان استفاده کرد بهتراست از این روش استفاده نشود. (چه بسا اگر ازروشهای‌ دیگر به نحو صحیح استفاده شود نیازی به تنبیه‌ نباشد).

 آثار مخرب تنبیه بدنی

 علیرغم آموزه‌های دینی  و آموزش‌هایی که در جامعه داده می‌شود، هنوز هم کم نیستند پدر و مادرهایی که تنبیه را به زعم خود بهترین راه آدم کردن فرزندانشان می‌دانند و آموزش درس زندگی به کودکان خود را از طریق کتک زدن یا توهین کردن جایز می‌دانند. شاید تصور کنید در حال حاضر گرایش والدین به تنبیه بدنی کمتر باشد اما واقعیت این است که فرهنگ نادرست تنبیه به دلیل عدم شناخت از راه‌های تربیتی معقول هنوز هم یک راه کار مهم برای والدین محسوب می‌شود.

کودک آزاری جسمی و بدنی اولین و شایع‌ترین کودک آزاری است که بیشتر در خانواده‌های نیازمند و در معرض از هم پاشیدگی اتفاق می‌افتد. کودک آزاری عاطفی، نوع دوم کودک آزاری است که شامل، تحقیر، سرزنش و خدشه دار کردن شخصیت کودک است که علاوه بر خانواده‌های فقیر در خانواده‌های نسبتاً مرفه جامعه نیز دیده می‌شود و تقریباً شایع‌ترین شکل کودک آزاری است کارشناسان تعلیم و تربیت برای تنبیه بدنی آثار مخرب فراوانی ذکر کرده‌اند که هر یک از آنها به تنهایی می‌تواند تأثیر بسزایی در روحیه و شخصیت آینده کودک ما داشته باشد و انگیزه ای باشد که والدین به هیچ عنوان از تنبیه بدنی برای کودک خود استفاده نکنند.

تنبیه به شیوه  نادرست خصوصا تنبیه بدنی باعث می‌شود:

  • کودک دائم مضطرب باشد زیرا همواره احساس می‌کند بر اثر عمل مشابهی دوباره تنبیه خواهد شد.
  • کودک به  حیله گری و ریاکاری متوسل شود.
  • کودک به تدریج اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و احساس بی کفایتی کرده و شهامت انجام کارهای بزرگ را نخواهد داشت.
  • کودک لجباز شود.
  • کودک بی ادب و نسبت به اطرافیان بی تفاوت شود.
  • شخصیت کودک تحقیر شده و به مرور زمان، عزت نفس خود را از دست بدهد و به این باور برسد که ارزشی ندارد و در این صورت است که هرکار خلافی را به راحتی انجام می‌دهد.
  • کودک   گوشه گیر  و افسرده شود.
  • احترام و اعتماد کودک نسبت به بزرگ‌ترها سلب شود.
  • کودک پرخاشگری را بیاموزد.
  • کودک برای فرار از مجازات، به دروغ گویی متوسل شده، به مرور زمان این رفتار در او تثبیت شود.
  • کودک یاد بگیرد که می‌تواند دیگران را کتک زده و از این طریق به خواسته‌هایش برسد. از این پس او هم به ضعیف تر از خود زور می‌گوید و آنان را کتک می‌زند.
  • حس کنجکاوی و ابتکار را در کودک از بین برود.
  • شهامت و غرور کودک  را از بین برود.
  • کودک کینه تنبیه کننده را به دل گرفته و در آینده به شکل‌های گوناگون از تنبیه کننده، انتقام بگیرد.

 
به هر حال  در تربیت کودک اغراق نیست اگر بگوییم تنبیه فیزیکی جایی ندارد و چنانچه بعضی از والدین  یا مربیان بخواهند جایی برای تنبیه قائل شوند آن را به عنوان آخرین گام بکار ببرند. در قسمت بعد به روش‌های اصولی و صحیح و حتی جایگزین  تنبیه می‌پردازیم.

حسین ربوبی

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on س., 10/08/2013 - 17:34