تبیین و ترسیم تفکری بینا برای کودکان نابینا - بخش سوم
قبل از خواندن این مطلب تبیین و ترسیم تفکری بینا برای کودکان نابینا - بخش دوم را مطالعه کنید.
۶. فلسفه برای کودکان نابینا
با نظر به محدودیتهای روان شناختی کودکان نابینا و اهمیتی که برای تصویرسازی شنیداری در تحول شناختی آنان از نظر گذشت، با «به کارگیری و تقویت ارتجاعی آن به رغم فقدان تجسم ذهنی بینایی در نابینایان توجیهپذیر میگردد و نقش تعیینکنندهای در توان بخشی نابینایان به عهده میگیرد».
به منظور فروکاستن محدودیتها، تغییری در نظام آموزشی کودکان نابینا ضروری به نظر میرسد. از آنجا که برنامهی فلسفه برای کودکان توانسته است تغییری شگرف در نگرش کودکان عادی داشته باشد، از پتانسیلهای موجود در این برنامه میتوان برای شکوفایی استعدادهای بالقوهٔ نابینایان برای تقویت تصویرسازی ذهنی و راه یابی به تفکری بینا بهره جست. اجرای این برنامه برای کودگان ویژه و نابینا هیچ ممانعتی نخواهد داشت و قابلیت اجرایی خود را داراست.
با توجه به شرایط خاص آموزشی نابینایان، باید تغییراتی در روند اجرای عملی برنامهی فلسفه برای کودکان اعمال کرد. در اجرای این برنامه برای کودکان نابینا، بعضی موارد نیاز به تغییر دارند. در اجرای این برنامه، برای کسانی که نابینا متولد میشوند با چالشهای فلسفی مواجه خواهیم شد، زیرا آنان احتمالاً قادر به تشخیص تفاوت حسی و عقل نیستند.
یکی از مفاهیم بنیادین در متافیزیک پرسش دربارهی منبع معرفت است و معرفت عمدتاً از سه طریق حس، عقل، و شهود حاصل میشود. کودکان نابینا در دریافتهای حسی (یعنی آن قسمت که مربوط به حس بینایی است) ضعف عمدهای دارند. بخشی از ادراک ما از طریق دریافتهای حسی به واسطهٔ حواس پنج گانه حاصل میشود.
یکی از پرسشهای بنیادین در بحثهای متافیزیکی این است که «آیا معرفت به دست آمده از طریق حواس مطمئن است». برخی مواقع خطای حسی روی میدهد، اما کودکان نابینا قادر به درک خطای حس بینایی نیستند. از این رو در اجرای این برنامه برای آنان با چالشهای فلسفی بزرگی روبهرو خواهیم شد.
حال با توجه به مطالب گفته شده، سه عنصر اساسی این برنامه یعنی حلقهی کندوکاو، کتابهای درسی داستانی، و معلمان تغییر نقش داده عناصر مهمیاند که باید در اجرای این برنامه با کودکان نابینا مورد بازنگری قرار گیرد.
۶. ۱. حلقهی کندوکاو
از آنجا که حلقهی کندوکاو مفاهیمی چون کندوکاو، منطقی بودن، تفکر بدون سوگیری، تفکر انتقادی، خلاقیت، مراقبت، توجه به هم دیگر، خود اصلاحی، و دموکراسی را در بر دارد، وجود چنین اجتماعی برای کودکان نابینا در این برنامه حائز اهمیت است، اما پیش از تشکیل این حلقه لازم است وسایل و امکانات کمک آموزشی خاص را (با توجه به درصد اختلال بینایی) برای این کودکان فراهم نمود.
وجود میزهای ویژهی مطالعهی کتاب برای دانش آموزان با اختلال بینایی این امکان را فراهم میکند که کار را به چشمان خویش نزدیک کنند و از خستگی بدنی آنان جلوگیری شود.
چینش دایرهوار کلاس برای این کودکان نقش مهمی را ایفا میکند، زیرا آنان انعکاس صدا از روبهرو را درک میکنند.
ادراک و تشخیص شنیداری هویت شخصی که حضوراً سخن میگوید نه تنها تفاوتی با دیدن او ندارد، بلکه در پارهای از موارد تشخیص گویندہ دقیقتر صورت میگیرد، لوپورہ (Iowposet) بر اساسی دستاوردهایش بیان میکند که نابینایان میتوانند نقشه یا تصویر سه بعلی از فضایی را که در آن قرار دارند با استفاده از گوش و شنوایی به دست آورند.
از وسایل مهم دیگری که در انجام دادن این طرح مؤثر است دستگاههای ضبط صداست که به کودکان این امکان را میدهد که بحث کلاس را ضبط و سپس بازنگری کنند. از آنجا که استفاده از تخته به منزلهی وسیله نوشتاری جمعی برای این کودکان ممکن نیست، وجود چنین دستگاهی کمک بزرگی به دنبال کردن بحث در حلقهی کندوکاو دارد. تیم اسپرود هم معتقد است که «بهره جستن از تخته برای نوشتن سؤالات راه خویی در اجرای این برنامه با کودکان نابینا نیست، از این رو باید به دنبال راه دیگری بود».
با نظر داشتن به قواعد توافق یافته یا قواعد کلیدی که در «هر زمان فقط یک نفر صحبت کند»، برای این کودکان باید یک عامل صوتی (مانند زنگهای خاص) در نظر گرفت یا از آنها خواسته شود که دست خود را بالا ببرند و در صورت تأیید معلم و درخواست وی شروع به صحبت کنند.
معلم در حین اجرای برنامه میتواند کودکان را با صدا کردن نامشان به بحث کردن ترغیب کند. وی میتواند افراد حلقه را گروهبندی کند و از آنها بخواهد سؤالهای خود را بنویسند یا ضبط کنند. در صورت اجرای این برنامه به صورت تلفیق (inclusion) با کودکان عادی، میتوان در گروه بندی حلقه از هر دو گروه کودک (بینا و نابینا) استفاده کرد. نظر براتلند نیلسن ادغام (تلفیق) موفق دانش آموزان عادی با کودکان دچار اختلال بینایی برای معلم و دانش آموزان میتواند بسیار مفید و سودمند باشد.
۲٫۶. کتابهای درسی داستانی
از آنجا که این برنامه در صدد کاهش محدودیتهای شناختی و افزایش تصویرسازی ذهنی کودکان نابیناست، در نگارش و تهیهٔ کتابهای داستان این کودکان، باید توجه ویژهای داشت. کتابهای داستان مورد نظر باید به خط بریل نوشته شوند و در کنار متن داستان میتوان از تصاویر برجسته (مدل سه بعدی، فوم، کلاژ، و غیره) استفاده کرد.
طبق پرسشهایی که از کودکان نابینا شد، آنان بیشتر دوست دارند داستان با زندگی واقعی آنان در ارتباط باشد. بدین منظور، میتوان زندگی افراد موفق را که محروم از حسی خاصی بودند در قالب داستان در کلاس بیان کرد و چالشهای موجود در زندگی آنان را به منزلهٔ مسئله در کلاس مطرح کرد و پیرامون آن مسئله در کلاس به بحث و گفتوگو پرداخت.
از کودکان خواسته شود که خود را به جای شخصیت اصلی داستان در نظر بگیرند و فکر کنند که اگر به جای آن شخصیت بودند در آن زمان چه میکردند. تصور کنند اگر آن فرد در زمان حال بود. با توجه به امکانات موجود در این زمان، زندگی آن شخصیت چطور میتوانست باشد. بیان این داستانها برای کودکان نابینا این امکان را فراهم میکند که بیاموزند خود در رفع مشکلات زندگی و دست یافتن به موفقیت، به رغم همهی کاستیها و کمبودها، نقش مهمی دارند و توانایی آنان بیشتر از کمبودهاست و میتوانند بر مشکلات غلبه کنند.
کتابهای مصور اطلاعاتی به نابینایان میدهند که دیگران از راه دیدن به آن میرسند. تصویر کتاب برای کودکان نابینا، نقش چشم، فیلم، عکس و یا هر نوع رسانهی تصویری دیگر را بازی میکند. تصاویر کتابها باید با حساسیت انتخاب شوند، زیرا کودکان نابینا اطلاعات تصویری بسیار اندکی در مورد دنیای پیرامون خود دارند.
تصویرسازی ذهنی کودکان نابینا از عناصر داستانهای نوشته شدهٔ معمول بسیار محدود است؛ مثلاً آنان از چهرهٔ افراد، شخصیتهای کارتونی، واقعیتهای تصویری و طبیعی، اجرام فضایی، اجسام خارج از لمس و بو و صدا آگاهی ندارند. به منظور رفع این مشکل، میتوان این عناصر مفهومی داستانی را در قالب توصیف نوشتاری یا لمسی بیان کرد و از بوک مارکی که بر اساسی داستان تهیه شده است استفاده کرد.
برای فهم بیشتر شخصیتهای داستان یا واقعه، میتوان گزارش خبری تهیه کرد و، به منظور افزایش خلاقیت بر اساس مضمون کلیدی داستان، از دانش آموزان خواست داستان یا شعری بسازند. این عمل باعث میشود، کودکان با عقاید، تصویرهای ذهنی، و عناصر تخیلی دوستان خود آشنا شوند. همچنانکه «عامل تخیلی در داستانها به کودکان امکان میدهد، با استفاده از تجربههای تخیلی، قدرتمندتر و صحیح تر دربارهی تجربههای واقعی فکر کنند»، اجرای نمایشی و یا بازی از داستان تعریف شده و یا ثبت مفهوم و ارزش مد نظر کندوکاوی فکری را برای این کودکان به وجود خواهد آورد.
در پژوهشی کامکار و دیگران (۱۳۸۶) مشاهده شده است که بازی به طور معناداری عزت نفسی کودکان نابینای (شش تا یازده ساله) را افزایش داده است. توجه به این موارد در اجرای این برنامه، علاوه بر مد نظر قراردادن این ویژگی خاصی و تقویت روحیه، فرایند تفکر ورزی را با سرعت بیشتری پیش خواهد برد.
آنتن و گلاسر بر این باورند که در داستانهای منتخب برای اجرای برنامه از روش «کیو و گاس» استفاده شود، زیرا شخصیت مرکزی داستان نابینایی است که مشتاقانه به شناخت جهان میپردازد. به این ترتیب بر تفکر و استدلال کودک تأکید میشود و ارتباط روشنی با شخصیتهای درون داستان برقرار میکند.
علاوه بر داستانهایی با مضمون (علمی، تخیلی، مذهبی، و غیره)، میتوان بر روی مفاهیم بنیادی درسی مدرسه نیز تمرکز کرد. با توجه به اظهار نظر کودکان نابینا و مربیانشان، کودکان نابینا مفاهیم ریاضی را به کندی درک میکنند. بنابراین، وجود چنین برنامهای در قالب دروس ریاضی برای رشد تفکر منطقی آنان بسیار حائز اهمیت است.
در پژوهشی از استادان دانشگاه کبک کانادا، «تکامل تدریجی دیدگاه دانش آموز نسبت به ریاضیات با استفاده از رویکردی فلسفی» بررسی شد. در این رویکرد، نگاه متفاوتی به ریاضیات پیشنهاد شد که دانش آموزان را قادر میکرد از جنبههای اجتماعی در تولید دانش ریاضی آگاهی یابند؛ شیوهای از تدریس ریاضیات که نیاز به فعالیت بالای دانش آموز در روند آموزش دارد. در این شیوه، به جای آن که صرفاً دریافت کنندهی دانش باشند، خود در مورد مسئلههای ریاضی سؤال میکنند و پاسخ میدهند.
۳.۶ معلمان تغییر نقش داده
تدریس تفکر ایجاد زمینهٔ تفکر برای دانش آموزان به جای تدریس کردن به آنهاست. ایجاد این زمینه نه امری منفعل بلکه فعال است. این فعالیت برای معلم دشوارتر از دانش آموزان است، زیرا معلم باید با دیدی باز برای پذیرش آنچه محتوا پیش میآورد و دانش آموزان مطرح میکنند آماده باشد.
برای تدریس مؤثر هر موضوع درسی به نابینایان لازم است دانش آموز نابینا از همهی عناصر موضوع تدریس تجسم قوی پیدا کند که به او معنا و مفهوم ببخشد. بدین ترتیب باید راهی برای ارتباط با موضوع بر حسب آنچه از نظر کودکان نابینا و آموزگار مهم است پیدا شود. این راه همان روش تجسم سازی ذهنی کودکان نابینا از الگوهای صوتی عاطفی معلم است. اصولاً هنگامی که معلم موضوعی را تدریس میکند عواطف و احساسات او در لحن صدایش و در اثربخشی موضوع درس و پیام آن بسیار مؤثر است
معلم برنامهٔ فلسفه برای کودکان نابینا نقش مهمی را در آموزش تفکر به عهده دارد، وی باید، علاوه بر دارابودن ویژگیهای معلمی خاص این برنامه، درک درستی از محدودیتها و تواناییهای نابینایان داشته باشد و به روشهای مختلف آموزشی آنان آشنا باشد. باید بداند برای بیان هر داستان چه روشی بهتر نتیجه میدهد و با چه توضیحی میتواند موضوع را برای کودکان نابینا روشن کند.
باید بتواند تصوری کلی از موضوع را ابتدا در ذهن دانش اموزان ایجاد کند و، پس از اطمینان از درک درست کودکان از ان موضوع، به بیان جزئیات و بحث و گفتوگو بپردازد. بهتر است معلمانی برای اجرای این برنامه انتخاب شوند که تجربهی موفق کار با کودکان نابینا را داشته باشند و در زمینهٔ فلسفه برای کودکان نیز آموزشهای لازم را دیده باشند.
در این برنامه نیز باید به شادابی، حوصله، و دقت معلم توجه ویژهای کرد. در پژوهش غباری بناب و دیگران (۱۳۸۴) بروز فرسودگی شغلی معلمان دانش آموزان نابینا بررسی شده است که ملاحظات ان پژوهشی در وضعیت معلمان کودکان نابینا ، به تدریس تفکر، کمک شایانی خواهد کرد.
طبق تحقیقاتی که میلر و میلیام (۱۹۹۵) انجام دادهاند، خاطر نشان میکنند، دختران نابینا از معلمان مردی که صدایشان به طور خاصی بم است و عوامل B (باهوشی)، E (تسلط)، A (گرمی)، H (شجاعت)، و O (اعتماد) به خود را نشان میدهند و پسران نابینا از معلمان زنی که صدای آنها نه کاملاً زیر و نه کاملاً بم است و عوامل تشخیص A (گرمی)، E (تسلط)، و O (اعتماد) به خود را نشان میدهند تصویر مثبت تری دارند.
طبق تحقیقات انجام شده، معلم فلسفه برای کودکان، برای نابینایان، علاوه بر داشتن ویژگیهای ذکرشده (خصوصیات معلم در بخش اجرای عملی)، باید با خط بریل آشنایی داشته باشد۔ و دارای الگوی صوتی مناسب باشد. «معلم در صحبت کردن با کودکان نابینا، کاملاً مشخص و واضح صحبت کند و با استفاده از کلام، کودک را در جریان همهٔ کارهایی که مشغول انجام دادن است، بگذارد».مدارس باید تفکر را در بافت دورههای تحصیلی به همهی دانش آموزان تدریس کنند. برای نیل به این هدف معلمان باید خود متفکر باشند و به صورت سرمشقی در فراشناخت تعیین هدف و حل مسئله قرار گیرند.
ادامه دارد...
تبیین و ترسیم تفکری بینا برای کودکان نابینا - بخش نخست
تبیین و ترسیم تفکری بینا برای کودکان نابینا - بخش دوم
تبیین و ترسیم تفکری بینا برای کودکان نابینا - بخش پایانی