روش آموزش خلاق کودک محور چگونه است
یک روش هنرورانه است، شیوهای برای آموزش بهتر و کارآمدتر که برای آموختن و آموزش دادن، دنیای بزرگسالی را کنار میگذاریم و به دنیای کودکی برمی گردیم. در دنیای بزرگسالی صدای قوقولی قوقوی خروسها شنیده نمیشود، رنگ آنها دیده نمیشود. اما وزن آنها خوب حساب میشود. اما در دنیای کودکی یک خروس یعنی: پرندهای با رنگهای زیبا و آوازی زبباتر که از سرزمین خورشید میآید. آیا تا به امروز دیدهاید که یک کودک به این پرنده بگویید: یک خروس دو کیلویی؟ این تفاوت دنیای بزرگسالان است با دنیای کودکان. آموزش خلاق کودک محور میخواهد که در آموزش، دنیای کودکان دیده شود با همه رنگها و شادیها و تازگیهای آن.
در روش آموزش خلاق کودک محور، تنها یک باید داریم و دیگر بایدی نداریم. این یک باید هم این است که برای آموزش دادن و آموختن باید دنیای بزرگسالی را کنار گذاشت و تنها با محور قراردادن دنیای کودکی آموزش داد و آموخت.
چنانچه مولوی شاعر و عارف بزرگ میگوید:
چون سروکارت با کودک فتاد پس زبان کودکی باید گشاد.
یادمان باشد، آموزش خلاق کودک محور نتیجه تجربه هزاران ساله آدمی در آموزش و پرورش است. زیرا آموزش و پرورش کودکان همواره از زبان و به دلخواه بزرگسالان پیش رفته است. پس ما یک گونه دیگر از آموزش داریم که میتوانیم به آن بگوییم آموزش غیر خلاق بزرگسال محور. در این گونه از آموزش، بزرگسال ها می گویند. من بزرگ هستم و نیرومند، کودکان باید به سخن من گوش دهند و دستورهای من را انجام دهند. هنگامی هم که آموزش میدهم، آموزش من دستور است و دستور، پرسش و چرا ندارد. به همین دلیل است که ارسطو فیلسوف برجسته یونانی بیش از ۲۵۰۰ سال پیش گفته است: ریشههای آموزش تلخ است، اما میوهاش شیرین است. از این سخنها در فرهنگ ایران هم پیدا میشود.
سعدی شاعر برجسته ایران ۸۰۰ سال پیش از این گفته است:
به خردی درش زجر تعلیم کن
به نیک و بدش وعده و بیم کن
این همان سخن ارسطو است که تعلیم دادن و تعلیم گرفتن با زجر همراه بوده است؟
برای چه؟
کمی دیگر تاریخ را بکاویم: به یاد بیاوریم سروده خاقانی شروانی را که از زبان آن کودک رنج برده در تاریخ میگوید:
من چوبش خورده وقت تعلیم
شاشیده هزار نوبت از بیم
و یک دم اندیشه کنید و آن کودکی را که شاعر بزرگ از آن سخن میگوید، تصور کنید، که چگونه از بیم آموزش اختیار خویش از کف داده است و این داستان اکنون نیز ادامه دارد.
برای چه ما کودکانمان را باید در راه آموزش زجر دهیم، تنبیه کنیم و آنها نیز از ترس اختیار از کف دهند؟
چه کسی به ما بزرگسالان این اختبار را داده است؟ این چه منطقی است که باید برای آموزش رنج برد؟ مگر آموزش نمیتواند با بازی و شادی همراه باشد؟
اما از زمان انقلاب فرانسه آموزش و پرورش رنگ و رو دگر کرد. فیلسوفانی آمدند و فریاد برآوردند که این چه نوع آموزشی است که کودک با دیدن آموزگار رنج میبرد؟ ژان ژاک روسو در کتاب امیل درباره آموزش و کلاس درس میگوید: بدبختانه ساعت درس فرا میرسد. آه! چه تغییرات بدی در او ایجاد میشود، فوراً" چشمانش تار میشود، نشاط او از بین میرود. ای شادی، خداحافظ! ای بازیهای قشنگ خداحافظ! یک آدم موقر و زمخت دست او را میگیرد و میگوید: آقا بیا برویم سر درس. از لای در اتاق کتابهای او را میبینیم. کتابهای او! چه ابزار و اثاث حزن آوری برای این سن. طفلک به ناچار دنبال آموزگار میرود، نگاهی از روی حسرت به آنچه که اطراف اوست میاندازد. دیدگانش پر از اشک است، ولی جرئت نمیکند جاری سازد و قلبش پر از آه است، ولی جرئت نمیکند برکشد. (امیل / ص ۱۷۷)
ژاک ژان روسو از نخستین فیلسوفانی بود که آموزش همراه با رنج و زجر را محکوم کرد. پس از او بسیاری از آموزشگران بزرگ آمدند و کوشش کردند که آموزش بزرگسال محور برای کودکان را به آموزش خلاق کودک محور برگردانند. در این میان نامهای بزرگی وجود دارند، مانند، پستالوزی، فروبل، هربارت، مونتسوری، رودلف اشتاینر، جان دیویی و بسیاری نامهای دیگر که کوشش کردند آموزش کودکان را همراه و همسو با نیازها و علاقههای کودکان بسازند.
پستالوزی آموزشگر سوئیسی که در سده هژدهم در راه آموزش و پرورش کودکان محروم بسیار کوشش کرد، یکی از معماران بزرگ آموزش خلاق کودک محور است. او بر این باور بود که آموزش کودکان را باید با مهربانی همراه کرد. او از نخستین کسانی است که خشونت در آموزش کودکان را محکوم کرد.
هربارت اندیشه مند برجسته آلمانی در سده هژدهم و نوزدهم که از سازندگان آموزش خلاق کودک محور است، در آموزش کودکان، همسویی با علاقه و گرایش آنها را یک اصل مهم دانست. علاقه کودکان پس از بازی و شادی، به داستان و افسانه است. هربارت خواستار کاربرد ادبیات در آموزش شد.
فروبل آموزشگر آلمانی در سده نوزدهم از جمله معماران آموزش خلاق کودک محور بود که باغچه کودکان را برای بازی و شادی آنها راه انداخت. باغچه کودکان جایی است که کودکان با مهربانی و دوستی، بازی و شادی پرورش پیدا میکنند.
مونتسوری آموزشگر برجسته ایتالیایی در سده بیستم، نیز یکی از سازندگان آموزش خلاق کودک محور است. او برای آموزش و پرورش کودک آزادی را نیاز اساسی دانست و در همه زندگی کوشش کرد که کودکان در آزادی آموزش ببینند و پرورش پیدا کنند.
رودلف اشتاینر اندیشه مند توانای اتریشی در سده بیستم، به جریان آموزش خلاق کودک محور کمک کرد. او نقش بینش درونی در آموزش کودکان را برجسته کرد. راههای رسیدن به بینش درونی آرامش، هماهنگی با هستی و گوش دل سپردن به آواها و آهنگهای طبیعت و هماوایی و هماهنگی، دست افشانی و پایکوبی با آنهاست.
به زبان دیگر شاید بتوان بینش درونی را آن چیزی گفت که نویسنده شازده کوچولو بیان کرده است: آخر آدم بزرگها عدد و رقم را دوست دارند. وقتی که با آنها از دوست تازه یافتهای حرف میزنید هیچ وقت درباره مطالب اساسی چیزی از شما نمیپرسند. هیچ وقت به شما نمیگویند: آهنگ صدایش چطور است؟ چه بازیهایی دوست دارد؟ آیا پروانه جمع میکند؟ بلکه می گویند: چند سالش است؟ چند برادر دارد؟ وزنش چقدر است؟ پدرش چقدر درآمد دارد؟ و فقط آن وقت است که خیال میکنند او را شناختهاند. اگر شما به آدم بزرگها بگویید: من یک خانه قشنگ از آجر گلی دیدم با گلدانهای شمعدانی لب پنجرههایش و کبوترهایی روی پشت بامش..» آنها نمیتوانند این خانه را در نظر مجسم کنند. باید به آنها بگویید: من در یک خانه صد هزار فرانکی دیدم » تا آنها بگویند: «چه قشنگ»
در آموزش خلاق کودک محور
آموزش با بازی یک اصل است. زیرا کودکان زندگی را با بازی تجربه میکنند و یاد میگیرند بازی انرژیهای نهفته کودک را آزاد میکند و تجربههای نو را جایگزین آن میسازد. در این روش نیز آنچه آموختنی است همراه بازی میشود تا کودک با آزادی و از روی شوق به آموزش روی بیارود.
آموزش خلاق کودک محور
چون در آموزش خلاق کودک محور بازی یک اصل است، شادی از خود میپرسد پس جای من کجاست؟ کودکان دوست دارند، همواره لذت ببرند و شاد باشند. در این روش اگر همه چیز باشد و شادی و لذت نباشد، این روش، آموزش خلاق کودک محور نیست. پس شادی و لذت یک اصل مهم دیگر در این روش از آموزش است.
آموزش خلاق کودک محور
ساده و روشن است. سادگی را ستایش میکند و آن را در روش آموزشی میگنجاند. در این روش سادگی یک اصل است. هرچیز که ساده باشد، روشن است. روشنی اصل دیگر در این شیوه از آموزش است. پس میتوان این بار گفت: هر چیز که روشن باشد، ساده است.
در آموزش خلاق کودک محور
آموزگار در کنار کودکان و هم اندازه آنها است نه در بالای سرآن ها و بزرگتر از آنها. به همین دلیل برای دانستن، کودکان دستها و پاهایشان را دراز نمیکنند تا به اندازه آدم بزرگها شوند. بلکه آموزگار دستها و پاهایش را آن قدر کوچک میکند که به اندازه کودکان شود.
و در این روش چون همه، یک اندازه هستند، صداها بهتر شنیده میشود، چهرهها بهتر دیده میشود، و دستها هم بهتر در دستهای یکدیگر جای میشود تا یک اصل مهم آموزش خلاق کودک محور که همیاری است، شکل بگیرد.
در آموزش خلاق کودک محور
پشتکار و کنجکاوی یک اصل است. پرسیدن و پاسخ شنیدن، دنبال کردن تا گامی دیگر پیش رفتن، کوشش کردن همراه دیگران تا به میوه هرکاری رسیدن یعنی آغاز کردن تا پایان بردن اصل دیگری در آموزش خلاق کودک محور است.
آموزش خلاق کودک محور
یعنی آموختن در آزادی. آزادی یک اصل مهم در این روش است. به هیچ کودکی نمیتوان فشار آورد که چیزی را یاد بگیرد، مگر آن که خود دوست داشته باشد. برای پرورش و رشد کودکان باید بستری را فراهم آورد که کودکان در آن احساس آزادی کنند. کودکان در آزادی آموزش است که معنای آزادی را درک میکنند و میآموزند که مرزهای آزادی آنجاست که آزادی دیگران تنگ و بسته میشود.
آموزش خلاق کودک محور
ایمنی در این روش اصل بسیار مهمی است. گاهی ما بزرگسالان دبستان و آموزشگاه را با میدان جنگ اشتباه میگیریم. با خشم فرمان میدهیم. با فریادهایمان بر سرکودکان آتش میباریم و کودکان را با رنگ پریده و نگاه ترسان وامی داریم که یاد بگیرند دوست داشتن و صلح چیزهای خوبی است. اما آیا ما خود فکر کردهایم که صلح و دوستی را نمیتوان با فرمانهای جنگی پیش برد؟ کودکان برای آموزش نباید در هراس باشند و پیوسته باید دوستی و ایمنی را در صدا و رفتارهای ما حس کنند. ایمنی تنها در صدا نیست، ایمنی در فضای آموزشگاه نیز معنا مییابد.
آموزش خلاق کودک محور
در روش آموزش خلاق کودک محور، اندیشه سازی یک اصل است. آدمی با اندیشه، زندگی و زیست خود را میسازد و همواره آن را بهتر میکند و پیشرفت میدهد. اندیشه سازی یعنی انگیزه داشتن برای کشف ناشناختهها، گفت و گو کردن درباره ناشناختهها، دلیل آوردن در راه شناختن ناشناختهها، چاره جویی کردن و راههای کشف را یافتن و ناشناختنی را به مرزهای شناختنی رساندن و تکرار همواره این زنجیره.
آموزش خلاق کودک محور
با همه این اصلها، راه به جایی نمیبرد، اگر یک اصل مهم را نادیده بگیرد. اصل خلاقیت. خلاقیت یعنی به آن چیزی فکر کنی که نیست، اما میتواند باشد. و در این فکر کردن و اندیشه ورزی چیزی ساخته میشود که نو است و نو بودن نشانه پیشرفت است. گربهای که یک شلوارک پوشیده است و دارد کتاب میخواند در این دنیا دیده نشده است. امافکر خلاق ما میتواند آن را در دنیای افسانه و داستان بسازد. خلاقیت همیشه در افسانه و داستان نیست. آن را میتوان در ساخت هر ابزار و وسیلهای که ساخته دست آدمی است، دید، در هواپیما یا در تلفن یا در دوچرخه و خیلی چیزهای دیگر.
آموزش خلاق کودک محور
جای حبس و به زنجیر کشیدن کودکان نیست. آن گونه که میشل فوکو فیلسوف برجسته معاصر میگوید: بزرگسالان کودکان را در مدرسه حبس میکنند تا انظباط و فرمانبری از قدرت را به آنها بیاموزند. اما در این روش، کودکان آزاد هستند تا با دستها و اندیشه خود، دیوارهای زندان بزرگسالان را ویران کنند و به جای آن بوستانی برای بازی و شادی بسازند.
آموزش خلاق کودک محور
آموزش دوستی با مادر زمین است. در این روش، کودکان میآموزند که زمین مادر همه ماست، زمین خوراک ما جانوران و گیاهان را فراهم میکند. پس باید او را دوست بداریم و آبها، جنگلها و کوهها را پاک نگه داریم و منابع آن را بی هوده از بین نبریم. اگر کودکی به شما گفت که با روش خلاق کودک محور آموزش میبیند یا آموزگاری گفت که با این شیوه به کودکان آموزش میدهد، اما مادر زمین را با ناپاکیها آلوده میسازد، باور نکنید که به این روش، خلاق کودک محور می گویند.
آموزش خلاق کودک محور
ارزانترین و کم هزینهترین شیوه و روش آموزش است. زیرا کودکان برای آموختن به این روش، داروی تلخ نمینوشند که برای بستن دستهایشان نیرویی زیاد به کار رود، یا به اجبار آنها را پشت دیوارهای کلاس نگه دارند و نگاهبانانی برای نگه داری از آنها گماشته شوند. چون در این شیوه کودکان خود میخواهند بیاموزند، پس از بسیاری از هزینهها که در روش آموزشی بزرگسال محور غیرخلاق به کار میرود، کاسته میشود. بنابراین آموزش خلاق کودک محور، آموزش برای همه کودکان در هر جای و سرزمینی است. این حق کودکان است که با آسودگی و شادی بیاموزند.