افسردگی در كودكان را جدی بگيريم
افسردگی یک بیماری روانی است که گاهی کودکان را تحت تأثیر قرار میدهد و باعث میشود که آنها برای یک دوره زمانی طولانی احساس غم، عصبانیت و ناکامی کنند.
در گذشته، متخصصان بر این باور نبودند که کودکان نیز ممکن است دچار افسردگی شوند، اما کودکان نیز به هیچ وجه در برابر عواطف شدید و حوادث تنش زا که ممکن است به افسردگی منجر شود، مصون نیستند.
بنابراین افسردگی به درجات متفاوت نیز در بین کودکان پسر و دختر به نسبت برابر، بسیار شایع است.
شیوع افسردگی در سنین پیش از مدرسه ۰٫۳ درصد ودر میان کودکان ۶ تا ۱۲ ساله در حدود دو تا شش درصد است.
افسردگی در کودکان بیمار و سرطانی به علت شیمی درمانی شایع تر است؛ به نحوی که طبق آمارهای جهانی ۲۰ درصد کودکان بیمارستانی به افسردگی دچارند.
افسردگی یک بیماری است که علتهای آن میتواند ژنتیکی یا محیطی باشد.
در صورتی که علت، ژنتیکی باشد بایستی به اختلاف سطح هورمونها و مواد بیوشیمیایی بدن و در صورت محیطی بودن، به رابطه والدین و کودک و همین طور به حالات روحی و روانی پدر و مادرباید توجه نمود.
اما این بیماری در کودک و بزرگسال معنای مشابهی ندارد و نشانههای هر کدام متفاوت است. اما به طور کلی عبارت است از احساس درماندگی و به بن بست رسیدن؛ گاهی این اختلال همراه علائم جسمانی و روانی است.
در پاره ای موارد افسردگی میتواند از آغاز زندگی یعنی دوران نوزادی هم پدید آید. یعنی جدا شدن نوزاد از مادر بین شش تا هشت ماهگی.
همچنین اشتغال مادر در دو سال نخست زندگی کودک باعث میشود «دلبستگی» که برای رشد سلامت روانی بسیار ضروری است، به طور صحیح شکل نگیرد که این امر از علل افسردگی در بزرگسالی است.
افسردگی در دوران کودکی تمایل به مصرف مواد توهم زا و بزهکاری را در سنین بزرگسالی افزایش میدهد.
کودک افسرده فاقد انرژی لازم است و احساس خستگی میکند. اغلب رنگ پریده است. تمرکز حواس او پایین میآید؛ چنانچه قادر به توجه کردن و تمرکز داشتن نیست و خود را فردی بی ارزش احساس میکند.
ممکن است افکار مربوط به خودکشی هم در او بروز کند. به لحاظ پایین بودن سطح توجه تمرکز، اغلب یادگیری دراین کودکان کُند میشود و لذا علاقه ای به مدرسه نشان نمیدهند.
افت تحصیلی برای آنها پیش میآید این فقدان تمایل، به تدریج به ترس از مدرسه تبدیل میشود. در این شرایط والدین معمولاً علت را در مدرسه جستجو میکنند؛ در حالی که اغلب، علت این نوع ترس افسردگی کودک است و از آنجا که کودکان افسرده بسیار به مادر وابسته میشوند نگران از دست دادن مادر یا بیمار شدن او هستند.
علایم جسمانی و رفتاری کودک افسرده
سردرد، دل درد، سرگیجه و حالت تهوع، از دست دادن اشتها یا کاهش وزن، از دست دادن میل به بازی کردن، از دست دادن اعتماد به نفس یا عزت نفس، بی علاقگی کلی به خود و نیز اعضای خانواده یا فعالیتهایی که زمانی مورد علاقه کودک بودند، عدم تمایل به رفتن به مدرسه، تغییرات قابل توجه در عادات خواب و خوراک، گریههای بیش از حد، بروز مکرر یا طولانی مدت یا حملات مکرر خشم یا پرخاشگری و تهدید به فرار از خانه ازدیگر نشانههای جسمانی افسردگی است.
از علائم رفتاری کودکان افسرده عادت به دروغگویی و گاهی دزدی و بعضاً تمایل به کار خلاف است.
گاهی والدین به نظر کودک دارای شخصیت مطلوب او نیستند یا گاهی رفتار والدین از نوع آزاردهنده، تحقیر کننده و مقایسه کننده است که حالات افسردگی را در کودک به وجود میآورد.
در پاره ای از موارد هم، افراد نزدیک به کودک خصوصاً مادر، افسرده است و کودک در اثر مجاورت با او ناخواسته تمامی حالات وی را دریافت میکند.
به طور کلی چنانچه محیط زندگی کودک، مطلوب نباشد و اگر خصوصاً از نظر محبت و توجه نیازهایش ارضا نشود، خطر افسردگی برای او وجود دارد.
خانواده و فضای روانی آن در پیشگیری از افسردگی و درمان این اختلال تأثیر بسیار دارد. البته در صورتی که افسردگی، حاصل عوامل درونی باشد، درمان آن قدری متفاوت است و بایستی کودک نزد روانپزشک متخصص برده شود و سپس روان درمانی صورت گیرد.
اما برای درمان افسردگیهای محیطی که بیشترین نوع افسردگی کودکان را شامل میشود، ساختن فضایی که کودک در آن احساس کند همه، خصوصاً پدر و مادر دوستش دارند و نیازهایش را به موقع و بجا برآورده میکنند، از مهمترین عوامل جلوگیری از افسردگی مخصوصاً در دوران کودکی است.
تحقیقات نشان میدهد کودکانی که از شیر مادر تغذیه میکنند، خطر ابتلابه افسردگی در آنها در سن رشد کاهش مییابد.
جلوگیری از محرومیت کودکان از روابط صمیمی و سالم و دادن پاسخ منطقی به تمایلات منطقی کودک و سعی در جلوگیری از فقدان ضروریات مانند جدا شدن از خانواده، تعویض مدرسه و منزل یا مهاجرت و جدا شدن از دوستــان، خودداری ازتبعیض بین فرزندان، تنبیه یا به رخ کشیدن نکات منفی کودک بدون ابراز صفات مثبت اواز راههای مؤثر در جلوگیری ازبروز افسردگی در کودک است.
خودداری والدین ازشکایت از ناراحتیهای جسمانی ای که کودکان را نگران میکند و عدم طرح مشکلات اقتصادی یا حوادث ناگوار در حضور فرزندان. در صورتی که کودک عزیزان یا پشتیبانان معنوی خود را از دست دهد جانشین مناسبی برای او در نظر بگیریم.
کلام آخر
اجازه دهیم کودک افسرده صحبت کند و احساس خود را بیان نماید. به احساس او احترام بگذاریم و سعی کنیم با تغییر رفتار خودمان تفسیر کودک از وقایع پیرامونش را عوض کنیم.
باید به خود کودک بیاموزیم تا خود بگوید چرا غمگین است. در بسیاری موارد، افسردگی کودک به نوع رابطه او با عزیزانش بخصوص مادر مربوط میشود.
گاهی نیز رفتار خشونت بار پدر و عدم ابراز عشق و محبت توسط او، به بروز حالات غمزدگی و افسردگی در کودک میانجامد. در این صورت، آموزش والدین برای اینکه چگونه با فرزندشان رفتار کنند میتواند بسیار کمک کننده باشد.
سختگیریهای افراطی پدر و مادر هم میتواند تولید افسردگی و بی پناهی کند.
بنابراین روان درمانی حمایتی، آموزش والدین، تغییر محیط و به دست آوردن چیزهای مطلوب، از نکات مهمی است که در درمان افسردگی کودک بایستی به آنها توجه کرد.
شناسایی ذائقه کودک برای تشویق وی به تغذیه کافی، ایجاد فضاو فرصت مناسب هفتگی تفریح برای کودک همراه با والدین یا دوستان و توسعه فعالیتهای اجتماعی، گروهی، هنری، ورزشی وی و نظارت بر نحوه انجام فعالیتهای درسی کودکان. باید درصدد تنظیم اوقات استراحت، نظافت شخصی کودک و ... با توافق خودش برآمده و از شیوههای تشویقی (تقویتهای کلامی و اجتماعی) برای انجام این امور توسط کودک استفاده نمود. آزمونهای افسردگی کمک بسزایی در تشخیص زود هنگام این اختلال در کودکان مینماید.