بازی درمانی روان تحلیل گری

بازی درمانی روان تحلیل گری، اشاراتی به تاریخچه پیدایش سبک‌های بازی برون فکنی و ایفای نقش

بی شک یکی از سبک‌های مهم و ارزشمند بازی درمانی، استفاده از سبک بازی درمانی با محوریت روان تحلیلگری است در بازی درمانی روان تحلیلگری، درمانگر می‌کوشد تا از طریق بازی‌ها و پیش کشیدن موضوعات مختلف به ارزیابی نگرش و رفتار و هیجانات کودک در خلال بازی بپردازد و از این طریق ژرفای اندیشه، اضطراب‌ها و تنش‌ها و آرزوهای کودک را که با زبان کودکانه‌اش قادر به انتقال آن‌ها نیست واکاوی نماید و در نهایت به کودک کمک کند تا با خلق دنیایی مجازی و در قالب بازی هیجانات منفی و مثبت خود را از طریق تکرار و باز آزمایی تعدیل کند و به سمت تسکین، آرامش و درمان خود پیش برود.

امروزه روانشناسان فراوانی از سبک بازی درمانی روان تحلیلگری و برون -فکنی برای درمان اضطراب، افسردگی، ترس‌ها، مشکلات عاطفی و هیجانی و حتی مشکلات رفتاری کودکان استفاده می‌کند اما جالب است که بدانیم تاریخچه استفاده از این روش نزد روانشناسان به حوالی سال ۱۹۱۹ باز می‌گردد. هلموت در این سال و برای اولین بار بازی را پلی ارتباطی برای برقراری ارتباط کلامی با کودک و امری مهم در روانکاوی دانست و بدین ترتیب روانکاوان که تا آن هنگام تکنیک خاصی برای تحلیل روانشناختی کودکان نداشتند و یا روش‌های بزرگسالانه را در مورد آنها به کار می‌گرفتند به این موضوع علاقمند شدند.  کودکان معمولا پس از سال اول زندگی می‌توانند با هر شی جدا از ماهیت اصلی آن به گونه ای بازی کنند که انگار شی دیگری است. این کودکان در اواخر سال دوم زندگی از اشیا به عنان عنصر نمادین استفاده می‌کنند. به عنوان مثال این استعداد نمادسازی کودک است که باعث می‌شود جارو در بازی نقش اسب را به خود بگیرد یا با دستان خود حالت پرواز هواپیما را بوجود آورد. درابتدا نیز این وجود عناصر نمادین در بازی‌ها بود که باعث توجه روانکاوها به این فرایند شد. چنانکه فروید در تحلیل یک کودک پی برد که او در طی بازی‌هایش با تغییر نقشهای خود، بیان واضح‌تری از اضطراب‌هایش را نمودار می‌سازد.

بازی فعالیتی است که کودک در طی آن درک می‌کند، در می‌یابد، احساس راحتی می‌کند و به عنوان بخش تفکیک ناپذیری از دنیای خود از آن برای ایجاد ارتباط، مبادله و آزمایش، یکی کردن و تسلط بر واقعیت‌های خارجی استفاده می‌کند. از این نظر می‌توان گفت که بازی امکان درک، تشخیص، برقراری رابطه کاری، تسهیل بیان کلامی، برون ریزی تنش و مطالب ناخودآگاه را فراهم می‌سازد.تقریبا تا سال ۱۹۲۷ دستورالعمل خاصی برای روان تحلیلگری کودکان فراهم نشده بود تا آن که ملانی کلاین (۱۹۲۷) و آنافروید (۱۹۲۸) به طور اختصاصی به این مقوله پرداختند.از نظر ملانی کلاین، نخستین تجربه‌های کودک درباره تغذیه و حضور مادر موجب ایجاد یک رابطه موضوعی میان او و مادرش می‌شود و همین که کودک توجه خود را به سوی چیزهای دیگری غیر از سینه مادر منعطف می‌کند، عشق و امیال غریزی و نگرانی‌های کودک از موضوع ابتدایی یعنی مادر به موضوعهای دیگر منتقل می‌گردند. این انعطاف عاطفه‌ها و احساس‌های خلاق مرتبط با جهان بیرونی، مبنای اصلی سازوکار روانی بسیار مهمی به نام برون فکنی (Projection) می‌باشد.

برونفکنی سازو کار روانی بسیار ارزشمندی است که طی آن فرد بالغ می‌کوشد صفات، اندیشه‌ها، نگرش و احساسات خود را در آدم‌ها و یا محیط پیرامونش بیابد. از این طریق است که فرد از بروز آسیب روانی و از همگسستگی شخصیتش پیشگیری می‌کند. به عنوان مثال فردی که خود در اندیشه اذیت کردن دیگری است، آنچنان از این اندیشه ناصحیحش دچار اضطراب می‌شود که به واقع احساس می‌کند این فرد مقابل است که قصد اذیت کردن او را دارد و بدین طریق آرامش را موقتا به خویش باز می‌گرداند. چنانچه می‌بینید، گرچه برونفکنی سازوکاری است که به نوعی مانع از ادراک تام و تمام حقیقت توسط فرد می‌شود با این حال این مساله غیرقابل کتمان است که تمامی افراد بالغ در حد اعتدال از این سازوکار روانی بسیار مهم برای پیشگیری از آسیب‌های روانشناختی و هیجانی استفاده می‌کنند و البته وجه مشخصه افراد سالم و بیمار به میزان افراط و تفریطشان در استفاده از سازو کارهای روانی باز می‌گردد. این مساله ای است که می‌توان عینا در خلال بازی درمانی با کودکان نیز مورد بررسی قرار داد.

قدم آغازین در  بازی روانکاوی، تحلیل است. تعبیر و تفسیر مداوم نیمه هوشیار (Preconscious) و ناهشیار (Unconscious) کودک قدم‌های بعدی است که در حین بازی درمانی می‌بایست به آن توجه داشت. در واقع از بازی و رفتار کودک می‌توان به عنوان زبان بیان وی استفاده کرد. بازی روشی سودمند برای نمودار ساختن احساس‌هایی نظیر ناکامی، طرد شدگی، حسادت، پرخاشگری، شادی، عشق، نفرت، اضطراب، احساس گناه یا جبران آن‌ها است و حتی می‌تواند تکرار تجربه‌های واقعی و جزئیات زندگی باشد که با خیالبافیها آمیخته شده‌اند و گاه طی آن بر جنبه‌هایی متمرکز است  که اگر چه جزئی هستند اما اهمیت زیادی برای کودک دارند و سبب تحریک هیجانی و خیالبافیهای او می‌شوند. یکی از این مسائل بسیار مهم و ریز، توجه درمانگر و تفسیر و تعبیر حالات هیجانی چهره کودک در حین بازی درمانی روان تحلیل گری است. بسیاری از مواقع کودک چنان در باز آفرینی صحنه بازی غرق شده است که حالات چهره‌اش آینه تمام نمایی از احساسات ناخودآگاه او نسبت به موضوع پیش کشیده شده در بازی است.

به عنوان مثال کودکی که از رفتار معلم خود ترسیده و  از او بدش می‌آید، ممکن است در قالب یک صحبت معمولی و یا مشاوره روانشناسی ادعا کند که معلمش را دوست دارد (چون تصور می‌کند که دوست نداشتن معلم، احساسی ضد ارزش است و دیگران ممکن است او را به خاطر این قضیه سرزنش کنند) در صورتی که در حین اجرای بازی درمانی روان تحلیلگری، و آن گاه که نقش معلمی بی رحم را در نظر گرفته است و در حال تنبیه یک عروسک است، و یا آنگاه که عروسکی را که درمانگر به آن نام معلم نهاده است را در زیر شن دفن کرده و یا آن را با حرص لگد مال می‌کند، آنچنان مفتون باز آفرینی صحنه است که تسلطی بر حالات هیجانی چهره‌اش نداشته و احساس ناخودآگاه و واقعی‌اش را بازتاب می‌کند.از دیگر نمونه‌های مسائل جزئی، ریز اما بسیار مهم، انتخاب وسایل بازی توسط کودک است. چرا که این انتخاب نه تنها نمایانگر علاقمندی‌های کودک است، بلکه در برگیرندهٔ معانی نمادینی نیز می‌باشد که توسط خیالبافیها، آرزوها و تجربه‌های واقعی او محصور شده‌اند. به عنوان مثال علاقه به استفاده از چسب مایع، گوشی پزشکی و سرنگ، چوب و شمشیر، وسایل آرایشی، روزنامه و ... هر کدام معنایی دارد.

 اسباب بازی‌های مورد استفاده در بازی‌های برون فکنی کودکان به طور عمده شامل مردان و زنان کوچک چوبی، اتومبیل، خانه، توپ، شن، مداد، رنگ، وسایل خانه و ... می‌باشد. اندازه کوچک این اسباب بازی‌ها و تعداد و تنوعشان کودک را قادر می‌سازد که خیالبافیها و تجارب خود را در سطح وسیعی بیان کند. برای رسیدن به این اهداف بهتر است که اسباب بازی‌ها از نوع مکانیکی نباشد و تنها در رنگ و اندازه با یکدیگر متفاوت باشند. همین سادگی وسایل است که کودک را قادر می‌سازد از آن‌ها در شرایط مختلف و بر اساس موضوعاتی که در بازی او خواهد آمد به صورت خیالی یا واقعی استفاده کند.گاه کودک در بازی‌های خود نقش خودش و درمانگر را تعیین می‌کند. مثلا بازی فروشنده و خریدار، دکتر و بیمار، مادر و فرزند، زن و شوهر، معلم و ... و در نتیجه نه تنها با این کار علاقه خود را برای تغییر نقش بیان می‌کند، بلکه چگونگی احساس خود را در مورد رفتار والدین و سایرین نیز بیان می‌کند.

در آخر نکته ای که نباید از قلم انداخت این که، این سبک بازی درمانی سبکی بسیار ظریف و حساس است و هر نوع رفتار غیر کارشناسی و غیر مدبرانه، سبب بر هم خوردن تمرکز کودک، به وجود آمدن احساس بدبینی در کودک و حتی تاثیر معکوس می‌شود. در نتیجه از تمامی والدین گرامی درخواست می‌شود در صورت تمایل برای انجام این سبک از بازی، راسا وارد عمل نشوند و پیش از آن با یک بازی درمانگر مسلط به بازی درمانی روان تحلیلگری مشورت نمایند.

گردآوری:

شهرناز نورمحمدی

پارسا هوش ور

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on د., 10/28/2013 - 18:04