«بینداخت یا بیانداخت» کدام درست و کدام نادرست است؟ - بخش سوم
پیش از شروع مقاله، بخش نخست و بخش دوم آن را مطالعه کنید:
بخش نخست: «بیفکند یا بیافکند» کدام درست و کدام نادرست است؟
بخش دوم: «بیندیش یا بیاندیش» کدام درست و کدام نادرست است؟
رشته جستارهایی که دربارهی این دستور و املای تاریخی با این گزاره میآید: «هرگاه «بای زینت»، «نون نفی» و «میم نهی» بر سر افعالی که با الف مفتوح (مانند انداختن یا افکندن) یا الف مضموم (مانند افتادن) آغاز میشوند، بیاید، «الف» در نوشتن حذف و تبدیل به «ی» میشود.» و راهنمای بسیاری از ادیبان، آموزگاران، دبیران و استادان، ویراستاران، نویسندگان، روزنامه نگاران و بسیاری دیگر از مردم است سبب چالش جدی برای کوشندگان حوزه سوادآموزی پایه شده است. از روزگار گذشته دو گروه این دستور را یا به چالش کشیده یا نادیده انگاشتهاند. گروهی از ادیبان که به آوای طبیعی گفتار باور داشتهاند و گروهی از مردم از جمله نوسوادان که برگرفت از آوای طبیعی زبان گفتار این دستور را به هیچ میانگارند. اکنون از منظر سوادآموزی که تخصص ما است به این موضوع میپردازیم. زیرا یکی از بزرگترین چالشهای الفبا و خط فارسی گسست یا شکاف ارتوگرافی (شکاف میان آن چه میگویی با آن چه مینویسی) است. این شکاف سبب دیرآموزی زبان آموزان پایه میشود و برای این که آنها را از برزخ این که کدام شکل از این نوشتن درستتر است، برهانیم این دو شکل نوشتن حالتهای فعلی پیش گفته را به بررسی گرفتهایم.
در سایت کتابک بخوانید: ایرج کابلی، امتدادی روشن در تحول خط فارسی برای آموزش کودکان - بخش نخست
چالشی که در سطح جامعه جاری است
وضعیت نوشتن گردانشهای گروه فعلی پیشگفته چنان است که برخی از کسانی که به چهگونه نوشتن گردانش این فعلها شک کردهاند بحث را به فضای مجازی کشاندهاند. در یک نوشتار که در فضای وب موجود است، در گفتوگو میان این که بنویسیم «بینداز یا بیانداز»، کسی این چنین نوشته است: « من احساس میکنم بیانداز سنگینی نسبت به بینداز دارد که ترجیح میدهم این قاعده را رعایت کنم، نه تنها در خواندن بلکه وقتی مینویسیم هم احساس خوبی دست نمیدهد. و البته این حرف شما هم کاملاً درست است که با هر دو کلمه مخاطب منظور و مراد را میفهمد. و شاید هم این نکته را باید در باب بهترنویسی و یا سادهنویسی بهکاربرد تا درستنویسی و قابل تأمل است. امّا اگر در مقالات علمی این موارد را رعایت نکنیم، غلط گرفته میشود.»
در سایت آموزک بخوانید: نوشتآموز ایرانک ویژه آموزش نوشتن الفبا و خط فارسی
این شخص ابتدا نظرش را درباره «بینداز یا بیانداز» میگوید و سپس اشاره میکند در مقالههای علمی «بیانداز» غلط شمرده میشود. مانند این که در مدرسهها هم این کار انجام میشود. این پدیده تحمیل از موضع اقتدار در نظام آموزشی ایران همان است که برای بیش از یک سده ادامه دارد و البته پیش از آن هم در نظام مکتبخانهای و مدرسی هم چنین شیوه دستوری و اقتدار در آموزش ادب فارسی یا درسهای دیگر کامل بوده است. اما سرپیچی از این فرمان و دستور آیا ابداع نسلهای کنونی است یا در گذشته هم رایج بوده است؟
برای پاسخ دقیقتر باید نکتهای را دید. در ایران برخی با ارجاع به پدیده املای تاریخی[1] این گونه استدلال میکنند که دگرگونی در شکل و ریخت واژگان باید برمبنای سنت باشد. یعنی هرچه سنت نوشته همان را ما ادامه دهیم. در حالی که در بسیاری از زبانها در برابر املای تاریخی ما پدیده اصلاح املا[2] را داریم که در کشورها و زبانهای گوناگون برای دورههای متوالی اجرا شده است. یادداشتها و نوشتههایی که در یک سده گذشته در این باره نوشته شده، بسیار گسترده است. برخی از این یادداشتها و مقالهها مربوط به تداخل و درهمآمیزی رسمالخط عربی و فارسی است. مانند این که اسمعیل بنویسیم یا اسماعیل، حتی بنویسیم یا حتا. برخی اما تنها مربوط به حوزه رسمالحظ یا شیوه نوشتاری زبان فارسی است. برای اینها آیین و دستور زیاد است. دستور هم همانگونه که از سرشتاش پیداست، با بایدها سروکار دارد نه با توصیهها و سفارشها یا اندرزها.
با این همه، امروزه هر آموزگار یا ویراستاری به شدت و بدون استدلالهای منطقی بیانداخت یا بیانداز را شکل نادرست بینداخت و بینداز میپندارد. یک جستوجوی ساده در متون ادبی تاریخی نشان میدهد که از گذشته تا امروز ما هم بیانداخت و بیانداز داشتهایم و هم بینداخت و بینداز. برای نمونه در شاهنامه فردوسی دو حالت آن ضبط شده است و کسانی که علاقهمند باشند میتوانند پیکره زبان و ادب فارسی را در سایت فرهنگستان زبان فارسی یا سایت گنجور و برای نمونه در بخش فردوسی یا شاعران دیگر با کلیدواژههای بینداخت و بیانداخت جستوجو کنند مانند کاری که ما انجام دادهایم.
در سایت کتابک بخوانید: دکتر ادیبسلطانی، معمار ساختار الفبای فارسی در روزگار نو
حال اگر با توجه به دستور املای تاریخی، بخواهیم به جای «ب» در اول فعلهای این چنینی «می» نهی بگذاریم، آیا قاعده فرق میکند؟ از نظر املای تاریخی نه. اگر بخواهیم به قاعده آنها که از موضوع اقتدار خواستار نوشتن حالتهایی از فعل مانند «مینداز» هستند نگاه کنیم، باز باید همین قاعده و دستور رعایت شود. مانند تصویر زیر:
مورد بالا نشان میدهد که ادیبان بزرگی در گذشته «میانداز» را چنین مینوشتهاند. اما از آن سو نقض همین مورد را در آثار ادیبان بزرگ دیگر میبینیم.
در سایت آموزک بخوانید: نردبان، نردبام یا نوردبام؟
بنابراین آن کسانی که خودشان را به املای تاریخی چسباندهاند میتوانند ببینند که در گذشته این فعل به دو حالت «مینداز» و «میانداز» هم نوشته میشود. اما اکنون اگر شما بخواهید در نوشتار امروزی فارسی «می» نهی را به تنه فعل بچسبانید آیا درست انگاشته میشود؟ امروزه نوشتار فارسی چنین چیزی را برنمیتابد و همیشه توصیه میکند برای نوشتن پیشوند صرفی یا ساخت واژگانی مانند «می» چه در حالت استمراری و چه در حالت نهی باید از تنه فعل جدا نوشته شود. در این مورد، دستوریان وابسته به املای تاریخی سکوت کردهاند و کسی را نهی نمیکنند.
در سایت کتابک بخوانید: تاریخ به کارگیری کژنگاری یا خط شکسته در فارسی اول دبستان
گزاره دستور و املای تاریخی
دستور و املای تاریخی گزارهای از این قرار دارد: هرگاه «بای زینت»، «نون نفی» و «میم نهی» بر سر افعالی که با الف مفتوح (مانند انداختن یا افکندن) یا الف مضموم (مانند افتادن) آغاز میشوند، بیاید، «الف» در نوشتن حذف و تبدیل به «ی» میشود.
ننویسیم | بنویسیم | |
(بای زینت) | بیانداز | بینداز |
(نون نفی) | نیافتاد | نیفتاد |
(میم نهی) | میافکن | میفکن |
و در علت این شکل از نوشتن هم تنها اشاره میشود که: «جمع میان یا و الف در کتابت جایز نیست و بیافتد و میاندیش و نیانداخت نباید نوشت و اگر مکسور باشد آن را بر حال خود میگذارند و بایست و مایست و نایستاد مینویسند و همزه را بین بین تلفظ میکنند.»
این دستورهای پیچیده را میتوانیم از نگاه تاریخی بررسی کنیم تا ببینیم چه شد که اینگونه دستورهایی در میان ادیبان و دستوریان شکل گرفت. در فارسی با گویش استاندارد، حالتهای فعلی مانند بیانداخت و میانداخت و نیانداخت از جنبه آوایی آن چیزی نیستند که در روزگار گذشته بر زبان رانده میشدند.
در سایت کتابک بخوانید: چیدمان بلوکی در آموزش خواندن و نوشتن به کودکان اول دبستان(قسمت اول)
ریشه تاریخی فعل «انداختن»
آیا از روزی که این واژه و فعل ساخته شده است، کسانی که در چارچوب این سرزمین به فارسی یا زبانهای نیای فارسی سخن میگفتهاند، این واژه را به همین شکل به زبان میراندهاند؟ دانستن این که این واژه در درازای زمان به چه شکلی به زبان رانده میشده است، از این جهت اهمیت دارد که بدانیم در روندی تاریخی ممکن است در چند سده پیش یا هزاره پیش مردمانی که در حوزه تمدنی ایران زندگی میکردهاند، مانند فارسی معیار امروزی بیانداخت و بیانداز را به گونهای دیگر به زبان میراندهاند که سبب شده دستوریان تاکید کنند که بیانداخت را بینداخت بنویسم. آیا به نظر نمیرسد در روزگار گذشته مردمانی در این سرزمین بیانداخت یا بیافتاد را بئنداخت و بئفتاد بر زبان می راندهاند نه بی- انداخت یا بی- افتاد؟ تفاوت است میان «بئ be» و «بی bi» که اولی صدای همزه دارد و دوی صدای خودآوا یا مصوتبلند ای (i). آیا همه آن چیزی که سبب شده اکنون ما در چالش میان بئ و بی قرار بگیریم ناشی از تفاوت آواها نبوده است؟
برگردیم به ریشه تاریخی فعل «انداختن». آیا این ریشه فعل همیشه به همین شکل بوده که برای مشتقات آن اصول و دستور ساخته شده است؟ آن چیزی که ما امروزه انداختن andāxtan میگوییم، زمانی دورتر هنداختن handāxtan بوده، سپس به ئندختن ndāxtan(ʔ) تبدیل شده است و بعد شده همین انداختنی که میگوییم. بنابراین در چرخشهای زمانی ابتدا به این فعل در حالت افزودن ب تاکید یا دستور، چنین میگفتهاند. بهنداخت behndāxt که بعد شده است بئنداخت be-(ʔ)andāxt و سرانجام در فارسی معیار امروز شده بی-اندخت که جنس (بی) در این حالت با رانش آن در گذشته فرق میکرده است. برپایه گزارش فرهنگ ریشهشناختی دکتر حسندوست میتوان چرخش آوایی این فعل را به خوبی دنبال کرد:
در سایت کتابک بخوانید: ایرج کابلی، امتدادی روشن در تحول خط فارسی برای آموزش کودکان - بخش دوم
نگارنده واژهنامه پارسی به پارسی (فرزانه بتهایی) که واژهنامه خود را به رایگان در فضای وب قرار داده است در تمام این واژهنامه هر جا که گردانش یا صرف ریشه این فعلها آمده، آن را به شکل درستتر «بی» آورده است. مانند نمونه زیر که بیانداز را دیگر بینداز ننوشته است.
و فرهیخته دیگری که به احتمال فراوان در رانش درست بیانداخت یا بیانداز در تردید بوده است در ویکیواژه در گردانش و صرف ریشه فعلی انداختن برای این که نشان دهد آن چیزی که دستوریان می گویند نارواست این فعلها را به این صورت گردانده است: «باندازم- باندازی- باندازد- باندازیم- باندازید- باندازند.» که نکته جالب در آن این است که به گونهای میخواسته نشاندهد که آن چه پیروان دستور و املای تاریخی تکلیف میکنند، شکل درست نوشتاریاش این است. یعنی اگر قرار باشد بئ بخوانیم نه بی، باید به این ترتیب نوشته شود. همه اینها نشان میدهد که چهقدر این دیوار اقتدار پیروان دستور و املای تاریخی با شکافهای گوناگون پر شده است.
بنابراین در یک جمعبندی کلی باید گفت: آن چیزی که در فارسی معیار انداختن an-dāxtan میگوییم، زمانی دورتر هنداختن han-dāxtan بوده، سپس به ئندختن an(ʔ)-dāxtan تبدیل شده است. بنابراین روند دگردیسی چنین است:
هنداختن/ هَ(ha)-هنداخت=بهنداخت
ئنداختن/ بئ(be)-ئنداخت=بئنداخت
انداختن/ بی(bi)-انداخت=بیانداخت
در سایت کتابک بخوانید: چیدمان بلوکی در آموزش خواندن و نوشتن به کودکان اول دبستان(قسمت دوم)
و در نتیجه، آن کسانی که در نقش آموزگار یا مربی، استاد و هرکسی دیگر، کودک نوآموز یا دانشآموزان یا دانشجویان و هرکسی دیگر را برای این سبک از نوشتن کیفر میدهند، بدانند که آنها با توجه به محور آوایی و رانش واژگان به زبان فارسی معیار این گروه از گردانشهای فعلی را درستتر از شما به کار میبرند.
پانویس
[1] Historical Spelling
[2] Spelling reform