پیوند فناوری و سواد؛ تصمیم حیاتی برای هزارهی نو، بخش پایانی
پیش از مطالعه این مطلب بخش نخست، دوم و سوم آن را بخوانید.
املا
برنامههای اختصاصی
وود و مسترسون (۱۹۹۹) 4 نوع نرمافزار را که میتوانند روی عملکرد املایی افراد به طور بالقوه اثر بگذارند، بررسی کردهاند. منظور از «برنامههای اختصاصی» این است که این برنامهها فقط برای آموزش مستقیم املا طراحی شدهاند. این برنامهها غالبا حول محور فهرستی از کلمات قرار طراحی میشوند که دارای الگوهای املایی متداول (مثل کلمات دارای مصوتهای کوتاه و مصوتهای آهنگین) و یا خصوصیات ریختشناسی متداول (مثل مشتقات کلمات و پسوندها) هستند. [یعنی در این برنامهها به صورت پیشفرض کلماتی قرار داده شده است که بیشترین استفاده را در میان کاربران دارد. م.] برخی از این فهرستها عنوان سادهای همچون «غولهای املا» دارند [که شامل کلماتی است که املایشان همیشه دردسرساز است. م]. در اکثر این برنامهها فعالیتهای متنوعی در مورد هر کدام از فهرستهای پیش فرض املایی وجود دارد، مانند بازیها و معماها و حروف بههمریخته. وود و ماسترسون (۱۹۹۹) اظهار داشتند که چنین برنامههایی برای آموزش به کودکان مفید هستند، بخصوص اگر این ویژگی را شامل شوند که متخصصان زبان و معلمان بتوانند فهرستهای موجود در آنها را با نیازهای خاص دانشآموز خود تطبیق دهند. برای مثال، در برخی از این برنامهها معلم میتواند درسهای مخصوص به خود را برای املا ایجاد کند و کلمات مورد نظر خود و همچنین گزینههای غلطی که ممکن است دانشآموز در معماهای موجود در بازی، آنها را انتخاب کند، در آنها بگنجاند.
همانند بسیاری از برنامههای درسی که برای یادگیری املا طراحی شده است، برنامههای رایانهای که حول الگوهای کلمات سازمانبندی شدهاند میتوانند برای تسهیل روند آموزش کودکان در مورد اصول ارتوگرافی (ساختارشناسی املا) مفید باشد؛ و این آموزش میتواند هم در رمزگشایی و هم در املا به دانشآموزان کمک کند (بئر، اینورنیزی، تمپلتون و جانسون، ۲۰۰۰؛ اری، ۲۰۰۰). با این وجود، چالش اصلی این است که چطور میتوان دانشآموزان را وادار کرد تا آنچه را که از طریق این برنامهها آموختهاند در نوشتههای روزانهی خود به کار ببرند. متخصصان زبان باید به شکلی آگاهانه تلاش کنند که بین آموزشهایی که توسط نرمافزار به دانشآموز داده میشود و تجربههای روزانهی کودک در نوشتن (چه در کلاس و چه به صورت شخصی) پلهایی ایجاد کنند. در غیر این صورت، طبیعی است که با دیدن نتایج، از زمانی که بیهوده برای استفاده از این برنامهها صرف شده است آزرده میشوند.
برنامههای بررسی املای کلمات و ترجمهی متن به گفتار
وود و مسترسون (۱۹۹۹) عملکرد «بررسی املای کلمات» در نرمافزارهای پردازش کلمات را نیز به عنوان ابزاری برای تطبیق و تسهیل مهارتهای املانویسی بررسی کردهاند. از برنامههای بررسی املا میتوان به بهترین شکل در کنار برنامههای تبدیل متن به گفتار (مانند «برنامهی پردازندهی کلمات شفاهی») استفاده کرد. متخصصان زبان باید آموزشهای ویژهای برای استفادهی بهینه از این ابزارها، از جمله در مورد نقاط ضعف و قوت این ابزارها، به دانشآموزان بدهند. مثلا باید به دانشآموزان گفته شود که نرمافزارهای بررسی املا بر اساس «فرهنگ لغت» کار میکند، به این ترتیب که هر کلمهای را که وارد میکنیم، با فرهنگ لغتی که در نرمافزار ذخیره شده مقایسه میشود. اگر کلمهای که وارد شده است در این فرهنگ لغت وجود نداشته باشد، نرمافزار آن کلمه را به عنوان یک اشتباه املاییِ بالقوه شناسایی میکند. این روش دو نتیجه در بر دارد: اول اینکه رایانه ممکن است کلمات درست را، همچون اسامی خاص و کلمات غیر معمول، به عنوان کلمات اشتباه به حساب آورد. در این موارد باید به دانشآموزان تعلیم داده شود که فرض همیشگی آنها نباید این باشد که «رایانه همواره درست میگوید – املای این کلمه غلط است». دوم اینکه باید در نظر داشت که املای دقیق کلمات فقط بر اساس کلمات ذخیرهشده در نرمافزار است و رایانه شکلهای دیگر را شناسایی نمیکند (مثلا در مورد کلماتی مانند cute و cut). توضیحِ روشِ فرهنگ لغت میتواند دانشآموز را در درک این مساله کمک کند؛ با این حال، برای رفع این مشکلات، راهکار دیگری باید در نظر گرفته شود. نرمافزارهای مترجم متن به گفتار میتوانند در رفع این نیاز مفید باشند. میتوان دانشآموز را ترغیب کرد که به متنهایی که توسط این نرمافزارها خوانده میشود و کلمات اشتباهی که نرمافزار آنها را تشخیص میدهد به دقت گوش کنند. میتوان امیدوار بود که دانشآموزان هنگام شنیدن چنین جملهای، متوجه اشتباه املایی داخل آن بشوند:There in the window was a cut little puppy [که معنای مورد نظر ما این است: پشت پنجره یک سگ کوچک دوستداشتنی بود. در حالی که اینجا به جای cute کلمهی cut به معنای بریدن نوشته شده است.] البته مفید بودن و کارآیی نرمافزارهای مترجم متن به صوت به کیفیتِ صوتِ وارد شده هم بستگی دارد. از سوی دیگر، از آنجا که بسیاری از الگوریتمهای این نرمافزارها بر اساس تبدیلهای آوایی رایج نوشته شده است، ممکن است که کلمهای که اشتباه تایپ شده است، طوری خوانده شود که انگار صحیح است (برای مثال در کلمهی بیمعنای rane به جای rain که به معنی باران است). به هر حال، ترکیبی از نرمافزارهای بررسی املای کلمات و مترجمان متن به صوت میتواند به دانشآموز در کنترل توان املایی خودش کمک کند؛ با این وجود، این نرمافزارها نیز نقطه ضعفهایی دارند. مثلا جملهی "I red the book” همواره برای همهی نرم افزارها مشکلساز است. [چرا که کلمهی read به معنای خواندن با کلمهی redبه معنای قرمز همتلفظ است و اگر دانشآموزی به اشتباه کلمهی red را به جای read بنویسد، نرمافزار اعلام خطا نمیکند. م.]
تاکنون مقالهای که به شکلی نظاممند به ارزیابی تاثیر دقیق نرمافزارهای بررسی املای کلمات و برنامههای پردازش کلمات با صوت بر روی مهارت املا پرداخته باشد، منتشر نشده است. مسترسون و کرید (۱۹۹۹) نتیجهی آزمایشی را بر روی فردی که دچار اختلالهای خاصی در املا بود منتشر کردند. برای دستیابی به یک رویکرد چندوجهی برای مداخله، از برنامههای اختصاصی، نرمافزارهای بررسی املای واژه و همچنین برنامههای پردازش کلمات با صوت به عنوان اجزای اصلی آزمایش استفاده شد. پس از یک برنامهی آموزشی نسبتا کوتاهمدت (یعنی دو بار در هفته و به مدت 6 هفته)، این دانشآموز در هر دو معیار املانویسی، یعنی هم معیار استاندارد و هم مبتنی بر عملکرد، پیشرفت نشان داد. روش مداخلهای که این دو محقق پیشنهاد و اجرا کردند، بر استفاده از حل مسئله و راهبردهایی به منظور صورتبندی فرضیههایی در مورد املا، مثل مرتب کردن کلمات و فعالیتهای ویرایشی، تمرکز داشت (بائر و همکاران، ۲۰۰۰). پس از این دوره، مسترسون و کرید دانشآموز را به استفاده از کلماتی که در نرمافزار آموخته بود در جاهای متنوع، از جمله در دیکتهنویسی و تجربیات نوشتن در موقعیتهای واقعی، ترغیب کردند. نتایج این بررسی نشان داد که استفاده از فناوری -مثل بازیهای آموزشی رایانهای و پردازندههای لغات- فرصتهای بسیاری را هم برای صورتبندی فرضیهها و هم برای استفاده از مهارت املا (یعنی ویرایش یک متن که از طریق پردازشگر کلمات ایجاد شده و شامل خطاهای اولیهی او در زمینهی املاست) ایجاد میکند.
برنامههای حدس سریع کلمه
برنامههای حدس سریع کلمه آخرین ابزاری است که وود و مسترسون (۱۹۹۹) در زمینهی مهارتهای املا مورد بحث و بررسی قرار دادند. همانطور که قبلاً گفته شد، نیول و همکارانش (1992) در مورد چندین مطالعهی موردی گزارش دادهاند که در آنها تأثیر برنامههای حدس سریع کلمه بر زبان نوشتاری مورد بررسی قرار گرفته بود. دقت املا نیز در این مطالعات بررسی شد، و نویسندگان گزارش دادند که وقتی که یک برنامهی پیشبینی کلمه استفاده میشود، در مقایسه با وقتی که یک برنامهی پردازشگر کلمات به تنهایی استفاده میشود، کاهش چشمگیری در غلطهای املایی این کودکان مشاهده میگردد (از 25% غلط به 8% غلط).
استورم، رانکین و بوکلمن (۱۹۹۴) درمورد تاثیر برنامههای حدس سریع کلمه بر توان نوشتاری دانشآموزانِ مبتلا به اختلالهای سوادآموزی و رفتاری در پایههای اول ابتدایی بررسیهایی انجام دادند. دانشآموزان مورد مطالعه، داستانهایی را به صورتهای دستنویس، با استفاده از نرمافزارهای پردازشگر کلمات و با استفاده از نرمافزار حدس سریع کلمه نوشتند. نتایجی که استورم و همکاران (۱۹۹۴) کسب کردند نشان داد که استفاده از برنامهی حدس سریع کلمه، مهارتهای املایی را در این دانشآموزان بهبود بخشیده است.
مانند سایر ابزارهای فناوریِ مورد استفاده در ارتقای سطح املای دانشآموزان، برنامههای حدس سریع کلمه نیز بسیار امیدبخش هستند. متخصصان زبان باید به این امر آگاه باشند که اینگونه برنامهها، نیازهای فرازبانی، فراشناختی و رفتاری را با هم ترکیب میکنند. نیازهای فرازبانی شامل این است که از دانشآموزان خواسته شود که کلماتی را در فهرست کلمات جستجو و پیدا کنند. ورودی نرمافزار از طریق صفحه کلید است و آنچه که تایپ میشود -چه یک حرف باشد و چه بیشتر- باید از لحاظ شکل و ساختار شبیه به آن چیزی باشد که قبلا در نرمافزار تعبیه شده است. در این صورت، فهرستی از کلمات مناسب در اختیار کاربر قرار میگیرد. هر چه ورودی سامانه به فرم مورد نظر نزدیکتر باشد، نیازهای فراشناختی کمتر میشود. سرآخر، یکی از معایب این برنامه این است که دانشآموزانی که توان تایپ بالایی دارند، مجبورند سرعت تایپ خود را کاهش دهند تا از کلمات پیشنهادی توسط برنامه استفاده کنند. برخی از دانشآموزان ممکن است به این نتیجه برسند که مزیتهایی که برای این برنامه ذکر میشود، ارزش این تنظیم سرعت را ندارد.
ابزارهای فناوری ظرفیتهای زیادی برای کمک به افرادی که در املا دارای مشکل هستند، ایجاد کردهاند. از این نرمافزارها میتوان هم در تسهیل ارتقای مهارتهای فرد و هم برای جبران نقاط ضعف استفاده کرد. به منظور کشف تاثیرات دیگر استفاده از فناوری بر عملکرد املایی دانشآموزان، تحقیقات بیشتری در آینده مورد نیاز است.
*********************************
مرور ادبیاتی که در این مقاله ارائه شد گویای این واقعیت است که استفاده از فناوری برای بهبودِ توانِ کودکانِ مبتلا به اختلالهای یادگیری در کسب مهارتهای خواندن و نوشتن بسیار نویدبخش است، اما همچنان این موضوع به بررسیها و مطالعات بیشتری نیاز دارد. جالب اینجاست که در 20 سال اخیر، نویدبخش بودن برنامههای رایانهای و نیاز به تحقیق در این زمینه همزمان مورد توجه بوده است (مسترسون، ۱۹۹۵؛ استیپل، اریکسون و کوپنهاور، ۱۹۹۴؛ تورگسن و یانگ، ۱۹۸۳؛ و وولین، ۱۹۸۹). علاوه بر این، بر خلاف مطالعاتی که تاثیر رویکردهای خاص را در مورد آموزش خواندن و نوشتن میسنجند، مطالعاتی که بر روی سودمندی فناوری انجام میشود تابع شیوهای است که این نوع آموزش را به مرحلهی عمل میرساند (موسسه ملی سلامت کودک و توسعه انسانی، ۲۰۰۰). بنابراین، باید بر لزوم سرمایهگذاری بر امکاناتِ منحصربهفرد رایانه و امکان انجام کارهایی که بدون آنها امکانپذیر نیست، تاکید کرد.
نیاز به تحقیق دربارهی استفادهی موثر از فناوری بر مداخلات درمانیِ اختلالات خواندن و نوشتن از بیش از 15 سال پیش روشن شده بود، ولی کمبود مطالعات تجربی در این زمینه نشان میدهد که این نیاز همچنان برآورده نشده است. احتمال زیادی وجود دارد که فناوری بتواند به همهی افراد -چه آنها که اختلالهایی در زمینهی یادگیری دارند و چه آنها که ندارند- امکان دستیابی به سطح سواد بالاتری را نسبت به قبل بدهد. ولی لازم است که مطالعات تجربی نظاممندی با تعداد مناسبی از شرکتکنندگان و شیوههای کنترلی مناسب طراحی شود تا روشن گردد که این احتمال به واقعیت تبدیل میشود یا خیر.
همچنان که متخصصان زبان به استفادهی بیشتر از فناوری برای خدمت به دانشآموزانِ دارای اختلالهای خواندن و نوشتن روی میآورند، ممکن است اندیشه و احساساتی را که در نقل قولهای ابتدای این مقاله وجود داشت، مستقیما تجربه کنند. با این حال، امیدواریم که متخصصان زبان دو نکته را در نظر داشته باشند: عواملی که ممکن است در استفادهی موفقیتآمیز از فناوری برای توسعهی مهارتهای سوادآموزی تأثیرگذار باشد، و همچنین مطالعاتی که در مورد کاربرد فناوری برای توسعه سوادآموزی انجام شده است. با در نظر گرفتن این مسائل، ما معتقدیم که متخصصان زبان به همان دیدگاهی دربارهی فناوری خواهند رسید که رالف والدو امرسون [شاعر و نویسندهی مشهور آمریکایی] بیش از یک قرن پیش بیان کرده بود: «تمام ابزارهای روی زمین چیزی نیستند جز بسط اندام و حواس انسان.» فناوری را باید همواره به عنوان ادامهای بر اندام، احساسات و (از همه مهمتر) ذهن خلاق و نظریهپردازِ متخصص زبان در نظر گرفت. تنها در این حالت است که دانشآموزان از مداخلهی ما بهرهی کامل خواهند برد.