علم و هنرتعلیم وتربیت (پداگوژی)
مدرسهای که در آن دانش آموزان بدون هیچ اجبار و با میل درونی و آگاهی از نتیجه تلاششـان، در مسـیر یادگیری و پرورش فضایل اخلاقی و تربیتی قدم برمیدارند، مدرسه ایده آلی است که شاید هر معلمی آرزوی آن را دارد و به همین سبب است که معلمان برای ایجاد انگیزه حرکت و آفرینش موقعیتهای مناسب یاد دهی-یادگیری از هیچ تلاشـی مضایقه نمیکنند. بر این اساس، انگیزش دانش آموزان از جمله مؤلفههای کلیدی در آموزش و پرورش به شمار میرود و خودانگیزی و ایجاد زمینههای پرورش میل درونی یادگیرندگان به حرکت در مسیر تکامل خود، جایگاه ارزندهای دارد. نوشته پیش رو، به موضوع انگیزش، با نقدی بر آنچه در بسیاری از مدارس در حال اجرا و انجام است و نیز با نگاهی به سند برنامه درسی ملی پرداخته است.
نقش داوطلبانه دانش آموز برای یادگیری
در سند برنامه درسی ملی اصولی به عنوان اصول ناظر بر برنامههای درســی و تربیتی معرفی شدهاند که سیاستگذاری، برنامه ریزی و مدیریت برنامههای درسی تربیتی را از سطح ملی تا سطح مدرسه شامل میشوند. در این بخش، اعتبار نقش یادگیرنده به این شکل تبیین شده است: برنامههای درسی و تربیتی باید به نقش فعال، داوطلبانه و آگاهانه دانش آموز در فرایند یاد دهی- یادگیری تربیتپذیری توجه کند و زمینه تقویت و توسعه روحیه پرسشگری، پژوهشگری، خلاقیت و کارآفرینی را در وی فراهم سازد.
با نگاه به این اصل، پرسشهای گوناگونی به ذهن متبادر میشوند که از آن جمله، شرایط و زمینه های ایجاد تمایل به ایفای نقش داوطلبانه و فعال توسط دانش آموز است. به ســخن دیگر، چگونه میتوان شرایطی را فراهم آورد که دانش آموزان با خواست و تمایل خود برای ایفای نقش یادگیرنده و تربیت پذیــر در آموزش و پرورش آماده شوند؟
یکی از شروط مرتبط با نقش داوطلبانه، داشتن انگیزه درونی است. تأکید بر درونی بودن انگیزه، به نقطه مقابل آن و تأکید بر انگیزههای بیرونی اشــاره دارد که میتواند به شــرایط موجود در برخی از مدرسهها و کلاسهای درس مربوط شود. در این مدرسهها بیشتر تلاش میشود دانش آموز متأثر از دریافت پاداش های بیرونی، مانند تأیید گرفتن از اطرافیان، جایزه و کسب رتبه به کوشش واداشته شــود. حال آنکــه لذتهای درونی و احســاس رضایت از پیشرفت توسط خود دانش آموز برای توسعه خودانگیزی و خود محرکی و کسب موفقیت از اهمیت بالایی برخوردار است.
اعطای جایزههای خطرآفرین
انگیــزش به عنوان نیرویی ایجاد کننــده، نگهدارنده و هدایت کننده رفتار، نیرویی درونی و اساســی در انســان برای پیشرفت و حرکت است. این نیرو را میتوان از منابع گوناگونی تأمین کرد. ممکن اســت معلمی برای بالابردن تــلاش دانش آموزان خــود به آنها وعــده برگزاری یک اردو بدهد یا معلم دیگری، با نشــان دادن کمد جوایز، از دانش آموزان بخواهد، نظم کلاس را رعایت کنند تا بتوانند از آن کمد انتخابهایی برای خود داشته باشند. هر چند نمیتوانیم از میزان اثربخشــی چنین فعالیتهایی برای ایجاد نیروی تحرک و توجه در یادگیرندگان چشم پوشی کنیــم، امــا تعیین پــاداش بــرای انجام کاری توســط دانش آموزان، میتواند با مخاطراتی نیز همراه باشد.
در کمترین حالت و در ساده ترین شکل آسیب زای آن میتوان به شــرایطی اشاره کرد که در آن، تعداد معین و محدودی از جوایز برای دانش آموزان تهیه و در عین حال برای دریافت آن، شــرایطی معرفی میشود که عدهای از همان ابتدا آن پاداش را برای خود دست نیافتنی میبینند. این بخــش از مخاطبان از همان ابتــدا برای به کارگیری کوشــش و تلاش بیشتر درمیمانند. به تجربه زیر از یک دانش آموز توجه کنید:
در مدرسه ما خبر جایزه دوچرخه بین دانش آموزان غوغــا به پا کرده بود. یــک دوچرخه کروز را درســت در ســالن ورودی در جای بلنــدی قــرار داده بودند و کنار آن برگ های نصب شــده بود که در آن شــرایط فردی که این دوچرخه به او پاداش داده میشد، نوشته شده بود. امتحانات پایان ســال نزدیک بود و نوشــته های کنار آن جایزه دوست داشــتنی میگفت، این دوچرخه متعلق به دانش آموزی اســت که بتواند تمام نمرات پایانی را بیست بگیرد. هنوز یک ماهی تا امتحانات وقت داشتیم و به نظر میآمد میتوانیم وضعیت درسی خود را بهبود دهیم. با این همه تنها یک معجزه میتوانست به من کمک کند که در همه درس ها نمره کامل بگیرم. درسهایی بودند که هرگز نتوانسته بودم با آنها ارتباط خوبی برقرار کنم. درسهایی هم بودند که از ســال های قبل در آن ها مشکل داشتم و هیچوقت رفع نشــده بود و... اما میتوانستم آمادگی خود را در چند درس دیگر بالا ببرم. این اندیشــه خوبی بود که با دیدن دوچرخه، کمرنگ و بی فروغ میشد؛ چون چند درس فایدهای نداشت. در ضمن، این تنها یک دوچرخه بود که فقط میتوانست یک صاحب از بین ۴۰۰ دانش آموز مدرسه ما داشته باشد.
تجربــه یاد شــده ممکن اســت بــرای برخی معلمان آشنا باشد. بدیهی است هیچیک از معلمان نمیخواهند اعطای پاداش، تنهــا در یک یا چند دانش آمــوز معدود به تولیــد انگیزه بینجامد و یا به مانعی برای تلاش بیشــتر یا حس ناکامی در سایر دانش آموزان تبدیل شــود. با تکیه بر همین اندیشه است که پاداش های بیرونی باید ضمن تناسب با سن و شــرایط یادگیرندگان، برای هر دانش آ موز امکان دریافت داشته باشند. به علاوه، شرایط دادن پاداش بیرونی باید به آهنگ رشد و روند یادگیری و توانایی او احتــرام بگذارد. این نکته بــر رعایت تفاوت های فردی مبتنی است.
یادگیرندگان با وجود قرارگیری در یک کلاس درس، مشــخصات یادگیــری منحصر بــه خود را دارند و نمیتوان انتظار داشــت کــه در درسهای گوناگون و فعالیت های متنوع، در یک قالب از پیش تعیین شــده حرکت کنند و به نتیجه برسند. آنچه تأثیر پاداش های بیرونی را افزایش میدهد، توجه به تفاوت روند حرکت هر دانش آمــوز و نیز تقدیر از تلاش او برای آفرینندگی و حرکت است. در این نگاه، همه دانش آموزان شایسته تقدیر هستند و این تقدیر به تلاش و امید آنها بــرای تغییر و بهبود وضعیت موجود و یادگیری بیشــتر تعلق میگیرد.
وقتی پاداشی در کار نیست
از دیگر آسیبهای پاداشها و تقدیرهایی که از آنها به عنــوان انگیزههای بیرونی یــاد میکنیم، وجود انرژی ناشــی از پاداش تــا زمان حضور منبع انــرژی یا انگیزه است. به دیگر سخن، هنگامیکه فعالیت دانش آموزان به دریافت جایزه منوط اســت، او تا زمان احساس نزدیکی با آن منبع به تلاش خود ادامه میدهد و با قطع شــدن ارتباط با معلم یا هر منبع دیگری که انگیزه های بیرونی را در وی ایجــاد میکرد، میل به انجام فعالیت و به ویژه میل به یادگیری کاهش مییابد. برای ماندگاری نیرو و انرژی حرکت و ایجاد شرایطی که دانش آموز نه برای دریافت جایزه، بلکه بنا بر دریافت لذت درونی حاصل از موفقیت خود اقدام به تلاش کند، نیازمند انگیزش درونی هستیم. یکی از مثال های روشن در اینباره، اشــاره به کودکی اســت کــه مدتی طولانی ســرگرم شــن بازی اســت.
او در تمام مدت از این کار خود لذت میبرد و نیازی نیســت تا بزرگســالان او را بــه انجام آن تشــویق کنند یا برای ایــن موضوع به او جایزهای بدهند. مهم این اســت که شرایط لازم و مورد نیاز برای انجام فعالیتی متناســب با ســن و علاقه وی ایجاد شــده باشــد و با نظارت و هدایت حرف های، او از انجــام کاری لذت ببرد. این مقوله دقیقاً با یادگیری نیز نســبتی مستقیم دارد. انســان به طور ذاتی از یادگیری لــذت میبرد و همین لذت اســت کــه موجب تولید و نوآوری های گوناگون توسط انسان شده است.
تأیید کلامی و جایزه از جمله راه های ایجاد انگیزش بیرونی هستند که اتکای صرف به آنها در مسیریادگیری آسیب زاخواهد بود
لذت یادگیری ناشی از انگیزه درونی
یادگیـری لذتـی درونی دارد و به همین سـبب نمیتواند کاری تحمیلی باشد. هنگامیکه در فرایند یاددهـی- یادگیری، معلم یـا راهنما تلاش میکند تا حصول یادگیـری دانش آموزان را با کنترل منابع خارجی و بیرونی میسر کند، در واقع او دانش آموزان را به عواملی مانند تأیید خود، دریافت جایزه، تأیید اطرافیان، کسـب رتبه مانند شـاگرد اول شدن و ... وابسته میکند. با قطع شدن این عوامل، دلیلی برای رشـد و پرورش خود و تلاش برای یادگیری بیشـتر برای دانش آموز باقی نمیماند یا به حداقل میرسد.
نکته قابل تأمل این است که تأثیرگذاری و مفیدبودن بهره گیری از منابع بیرونی برای ایجاد انگیزش یادگیری با توجه به ســطوح سنی یادگیرندگان متفاوت است. از ســوی دیگر، تأکید صرف معلمان بر اســتفاده از منابع انگیزش بیرونی و تمایــل والدین به این تأکید، موجب میشود احساس مسئولیت درونی فرد نسبت به کسب موفقیت و تلاش برای ساختن آینده خود، کمرنگ شود و در نتیجه، افراد همــواره تنها با انتظار دریافت پاداش دست به تلاش و حرکت بزنند.
این در حالی اســت که لــذت یادگیری با انگیزش درونی پیوندی عمیق دارد و میل به یادگرفتن و تمایل به درک و شــناخت خود و دیگــران از جمله نیازهای روانزادی انســان برای پیشرفت و تعالی خویش است. به این ترتیب، برای داشــتن دانشآموزانی که داوطلب طی مسیر شــکوفایی خویش هستند، توسل و اعتنا به انگیزههای درونی مؤثــر خواهد بود و به نتیجه خواهد رسید.
حرفه مندی معلم
از جمله شرایط لازم به منظور ایجاد محیطی پرانگیزه بــرای یادگیری، حضور و برخــورداری یادگیرندگان از معلمی حرفهای است. در حرفهای بودن معلم، مؤلفههای گوناگونی دخیل هستند که شاید آشناترین آنها تسلط وی بر شــیوههای متنوع و نوین تدریس اســت. هرچند این مهم قطعاً در ایجاد انگیزه یادگیری در دانش آموزان تأثیرگذار اســت و میتواند موجب صرف علاقه و توجه بیشــتر دانشآموز به یادگیری شــود، اما در این بخش، تســلط معلم به فنون تدریس نیز اهمیــت بالایی دارد.
بهره گیری از تکالیف متنوع، متناســب با علاقه، توانایی و سن دانش آموزان، به کارگیری شیوههای چالش برانگیز در آغــاز هــر درس، به کارگیری تمرینهای متفاوت و متناســب با تفاوت دانش آموزان با یکدیگر، بهره گیری از کارهای تیمی و گروهی، اســتفاده از شیوه های تشویقی شــوق برانگیــز و نیز شــیوه های تنبیهــی آگاه کننده و رشــد دهنده برای یادگیرندگان و مواردی از این دست، از جمله فنونی هستند که مســتقیماً در افزایش انگیزه درونــی دانش آمــوزان بــرای یادگیری و لــذت بردن از یادگیری تأثیرگذارند.
خلاصه کلام
از جملــه موارد بدیهــی در مســیر یادگیری ماندگار، نقش میل درونی یادگیرنده برای یادگیری است که میتواند توسط معلم دستخوش تغییراتی شــود. برای حصول چنین مقصــودی، در گام اول، افزایــش آگاهی معلم از فایده هــا و ضرورت لذت یادگیری و انگیزشهای درونی به نســبت اجبار و یا انگیزشهای بیرونی است. این آگاهی نیز زمانی سودمند است که نقش حرفهای معلم به کمک آید و در فعالیت هــا و نوع ارتباط معلــم و دانش آموز، مســیر یادگیری بــر مبنای لذت درونی ناشــی از یادگرفتن شکل بگیرد. با این همه، بدیهی است تا زمانی که معلم از انگیزه لازم برای بهره گیری درست از نقش حرف های خود و ایفای وظایف معلمی مورد انتظار از او برخوردار نباشد، هر تلاشی برای داشتن دانش آموزانی باانگیزه بی نتیجه خواهد ماند. معلمی که خود به دنبال مطالعه و یادگیری است، میتواند انتظار داشته باشد دانش آموزانش نیز با میل خود، مطالعه و یادگرفتن را تجربه و دنبال کنند. به دیگر سخن، بســیاری از توصیه ها و توقعات بزرگسالان از کودک و نوجوان زمانی تأثیرگذار است که الگوی عملی از آن در مقابل دیدگان آنها قرار گرفته باشد
تا زمانی که معلم از انگیزه لازم برای بهره گیری درست از نقش حرفهای خود و ایفای وظایف معلمی مورد انتظار از او برخوردار نباشد، هر تلاشی برای داشتن دانش آموزانی باانگیزه بی نتیجه خواهد ماند
در این معنی سخن باید که جز سعدی نیاراید که
هرچ از جان برون آید نشیند لاجرم بر دل
دکتر لیلا سلیقه دار