بازی درمانی و تربیت کودکان

بازی به ویژه بازی‌های نمایشی قدرت خلاقیت، تمرکز و ابداع را در کودک پرورش می‌دهد

تئاتر یک بازی جمعی است. بسیاری از عناصر موجود در تئاتر با عناصری که در بازی وجود دارد مشترک هستند و شاید به همین دلیل است که در زبان انگلیسی برای هر دو فعالیت تئاتر و بازی، یک واژه استفاده می‌شود. تئاتر همان بازی است که شاید تنها تفاوت میانشان محدودیت و قانونمندی تئاتر نسبت به بازی است. بازی برای کودک، حس آزادی عمل بیشتری را به همراه دارد و او به راحتی می‌تواند به تخیل خود اجازه دهد تا در مسیر دلخواهش به حرکت درآید. 

به همین دلیل بازی نمایشی و نمایش خلاق، بهترین گونه نمایش کودک است و در مقایسه با نمایشی که از متن به اجرا می‌رسد و محصول نهایی آن اجرا در برابر تماشاگران است، از اهمیت بیشتری در جهت رشد، آموزش و پرورش کودکان برخوردار است. بازی، درمانگر است. انسان با بازی، اضطراب را از خود دور می‌کند. بازی نیروهای سرکوب شده روان انسان را که گهگاه به صورت عقده در آمده‌اند، رها می‌کند.

 او با بازی،حداقل درخیال خود نیازهایش رابرطرف می‌کند،الگو  می‌سازد، نماد می‌آفریند و با الگوها و نمادهایی که خود آفریده، زندگی می‌کند و خود را به تعادل می‌رساند. غیر از توان بیان آگاهی‌ها و احساسات به صورت کلامی و یا حرکتی که از دستاوردهای بازی است، بازی در درمان اهمیت دارد. مشکلات کودکان در روابط اجتماعی دست کم تا حدودی نتیجه عدم درک دیگران و نداشتن مهارت در مشکل گشایی اجتماعی است و یافتن راه حل‌های مختلف در موقعیت‌های اجتماعی، درک عواقب اعمال دیگران و درک روابط علت و معلولی بین اعمال و عواقب آنها به بهداشت روانی کودکان کمک می‌کند.

مارگارت لونفلد می‌گوید: بازی ابزاری است برای برقراری تماس کودک با محیطش و این همان نقشی است که کار در زندگی بزرگسال دارد. بازی پلی است بین خودآگاه کودک و تجربه عاطفی او و این همان گفتگو، درون نگری، فلسفه و دین برای بزرگسالان است. بازی نمایش دهنده جلوه بیرونی زندگی عاطفی کودک برای اوست. یعنی همان کاری که هنر برای بزرگسالان می‌کند. 

با تعاریف فوق می‌توان به این نتیجه رسید که آنچه به عنوان بازی برای کودک از آن یاد می‌کنیم نیاز روحی و همیشگی انسان در تمام طول زندگی است و دردوره های مختلف سنی تنها در قالب و نامی دیگر گذاشته می‌شود. آنچه فرد را از فشارها، بحران‌های عاطفی و عواطف سرکوب شده می‌رهاند همان چیزی است که در سنین و شرایط مختلف عنوان‌هایی نظیر کار، اندیشه، هنر و... را از آن خود می‌کند.

عناوینی که در تعریف مفهوم بازی ارائه می‌شوند. برخی بازی را تنها وسیله ای برای تفریح کودک قلمداد می‌کنند در صورتی که این فعالیت، جدی‌ترین و پر اهمیت‌ترین فعالیت کودک است که قابل ارزشیابی است. وقتی کودک خردسال نمی‌تواند افکار و عقاید خود را به طرق مختلف از جمله کلام و گفتگو بیان کند، از طریق بازی، خود را ابراز می‌کند. بنابر این اگر این فعالیت در کودک با دقت بررسی شود، می‌توان از آن در جهت رفع مشکلات، ناهنجاری‌ها، آموزش و رشد فکری کودک بهره فراوانی برد، زیرا کودک از راه بازی، آزمایش و تجربه می‌کند، نتیجه می‌گیرد و می‌آموزد.

بازی، قدرت خلاقیت، تمرکز و ابداع را در کودک پرورش می‌دهد و به او در کشف رابطه میان اشیاء و آنچه در پیرامونش است کمک می‌کند. از آنجایی که هدف این نوشتار، بررسی تاثیر تئاتردرمانی بر درمان و آموزش است، به بررسی بهترین نوع بازی‌های درمانی که همان بازی‌های نمایشی است می‌پردازیم؛ کودکان علاوه بر اینکه علاقه مند به تقلید از بزرگ‌ترها هستند، بلکه دوست دارند که مانند آن‌ها لباس بپوشند یا گفتگو کنند.

پسر در خانه مانند پدر به روزنامه خواند می‌پردازد و دختر، کفش‌های مادر خود را می‌پوشد. همچنین در مدرسه، کودکان به نمایش درآوردن داستان را بیشتر از خواندن یا شنیدن داستان دوست دارند. مهم‌ترین بازی که درآن احساسات، نیازها و عواطف کودکان امکان بروز می‌یابد، بازی نمایشی است. در بازی نمایشی، کودک از خود بیرون می‌آید و متوجه پیرامون خود می‌شود.

 بازی نمایشی سبب آشکارسازی شخصیت کودک می‌شود و از نقطه نظر بازی درمانی بسیار مهم است. کودکان پرخاشگر با پرداختن به بازی‌های نمایشی به آرامش می‌رسند زیرا همه خشم و پرخاشگری خود را با نقش‌هایی که در بازی‌های نمایشی ایفا می‌کنند، بیرون می‌ریزند. مانند شمشیربازی و نقش پدر خشن در نمایش. از ویژگی‌های مهم بازی‌های نمایشی که نقش مهمی را در این فرآیند ایفا می‌کنند می‌توان به تخیل، آزادی، باور، وانمود کردن و در مرحله آخر، درمان اشاره کرد.

کودکان کمتر از سه سال به صورت‌های مختلفی تخیل خود را وارد بازی‌های نمایشی می‌کنند مثل استفاده پیچیده از اشیاء و ساختن موقعیت‌های تخیلی توسط آن‌ها مانند صحبت با عروسک یا به جای عروسک صحبت کردن، استفاده از نامهای خیالی و انجام رفتارهای تخیلی مثل تصور غذا در یک ظرف خالی و نشستن روی صندلی به جای ماشین سواری.

قید «بازی» و بازی‌های نمایشی، توانایی کودک را برای فرار از واقعیت و محدودیت‌هایی که واقعیت بر او تحمیل می‌کند افزایش می‌دهد و کودک با احساس آزادی ای که به دست آورده می‌تواند بر موقعیت‌ها و رفتارهایی که او را از زندگی واقعی می‌آزارد فایق آید و موجب تحقق یافتن آرزوهای خود شود. او آنچه را می‌خواهد در بازی خود می‌سازد و آنچه را نمی‌خواهد، از خود دور می‌کند و تنها برای لحظاتی که در بازی به سر می‌برد احساس آزادی و خوشبختی می‌کند. به همین دلیل است که بازی‌های کودکان گاهی ساعتها به طول می‌انجامد و آن‌ها مایل به تمام کردن آن نیستند.

«باور»، از دیگر ویژگی‌های بزرگ بازی‌های نمایشی است. کودک در بازی نمایشی موقعیت را باور می‌کند، خودش را باور می‌کند و شیء بی مصرفی را که از آن مجهزترین و زیباترین وسیله دلخواهش را پدید آورده است باور می‌کند و انتظار دارد که دیگران هم او را باور کنند. به خاطر همین ویژگی بازی نمایشی است که گاهی در تربیت بازیگر تلاش بر این است که از این نظر بازیگر را به دوران کودکی برگردانند.

دورانی که یک تکه چوب می‌تواند هر چیز دیگری که تخیل اراده کند، باشد. در اینجا کودک نمی‌گوید؛ «اگر اين تكه چوب، قطار باشد سوار آن مي شوم.» او به یقین رسیده و می‌گوید؛ «اين تكه چوب، قطار است.» پس کودک به شدت در بازی و در نقش غرق می‌شود. بر اساس همین باور است که بچه‌ها ساعت‌ها بدون خستگی، به نقش مادر، پدر، معلم، پلیس و... درمی آیند.

وانمود، واژه مهمی در بازی کودکان و پذیرفتن نقش از طرف آن‌هاست. آن‌ها وانمود می‌کنند که در جایی، شهری یا حتی کشوری دیگر هستند. وانمود می‌کنند که حادثه ای اتفاق افتاده. وانمود می‌کنند که کس دیگری هستند. بچه‌ها در این تشخیص هویت به طور نمادین، بعضی از جنبه‌های زندگی روزمره خود را با استفاده از تخیل به حالت ملموس در می‌آورند. مثلاً عروسک‌ها، اسباب بازی‌ها، ماشین‌های کوکی و... جان می‌گیرند و به این ترتیب پیوندی بین زندگی روزمره و تخیلاتشان شکل می‌گیرد و واقعیت و تخیل، توام با هم حضور دارند. 

بازی درمانی

در مرحله آخر به درمان می‌رسیم. بازی در کارکرد شفابخشش، شکلی است از روان درمانی که در درمان کودکان مفید است و هنگامی که شرکت کنندگان نقش‌هایی می‌گیرند و آن‌ها را در حضور درمانگر اجرا می‌کنند، اعمال می‌شود. هر چند سنت روانکاوی در نمایش درمانی که توسط ملانی کلین آغاز می‌شود، بازی را به صورت ابزاری برای رسیدن به هدفی می‌دید که همانا تحلیل گفتاری است، سنت‌های دیگر که مبتنی بر هنر نمایش درمانی هستند به بازی، هم به صورت وسیله و هم هدف درمان نگاه می‌کنند. همان اندازه که کودک برای رشد به غذای مناسب، امنیت، احساس صمیمیت و... احتیاج دارد به بازی نیز احتیاج دارد.

در بازی، فرصتی برای کودک فراهم می‌شود که مهارت‌های بدنی نادرستش بسیار موثر است. بچه‌ها اصلاح شود و همچنین در تامین و حفظ سلامت جسم و رشد قوه تخیل و خلاقیت کودکان و نوجوانان گاهی خودشان را در نقش درمانگر خود می‌گذارند و نیازها و خلاهایشان را از طریق نقش پذیری خود ایفا می‌کنند. مثلاً کودکی که احساس تنهایی می‌کند در خیالش کسی را می‌سازد که به او علاقه دارد یا کودکی که کسی را ندارد و خودش به کارهای شخصی‌اش می‌پردازد.

در خیال کسی را می‌تراشد که در حال مراقبت از اوست و نیازها و گاهی حتی دستوراتش را اجابت می‌کند که البته در این راه احتمال خطر خیالبافی افراطی هم وجود دارد که باید توسط درمانگر، این افتادن در ورطه خیال و گریز از واقعیت، کنترل شود.

در تشکیل گروه بازی‌های نمایشی این سوال مطرح می‌شود که چه کودکانی نیاز به بازی گروهی دارند؟ چگونگی تشکیل گروه در بازی درمانی، بسیار مهم است و عقاید گوناگونی در این زمینه ابراز شده است. به طور کلی برای کودکانی که دارای مشکلات و ناسازگاری‌های اجتماعی هستند شرکت در بازی درمانی گروهی، و برای کودکای که مشکل عاطفی دارند بازی درمانی فردی مناسب است.

امروزه بازی درمانی تا جایی پیشرفت نموده است که به عنوان یک عامل موثر و مفید در بهداشت روانی ار آن استفاده می‌شود. از طریق بازی می‌توان کودکانی را که ناسازگاری‌های رفتاری، اختلالات عاطفی، مشکلات خانوادگی و... دارند، درمان نمود و رفتارها و امیال سرکوب شده را کاهش داد.

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on ی., 05/03/2015 - 10:14