بررسی نمونه های وطنی آموزش خواندن به خردسالان، بخش نخست
بیش از ده سال است که گروهی از تولیدکنندگان داخلی، بستههایی را با نام آموزش خواندن به خردسالان تولید و به فروش میرسانند. تا امروز هیچ نهاد دولتی مانند آموزش و پرورش یا بهزیستی یا نهادهای غیردولتی پژوهشی و دانشگاهی هیچ نظر یا پژوهشی در باره انتشار و تأثیر شناختی و رشدی این آثار نه پژوهیده و نه منتشر کردهاند. روند رشد تولید و انتشار این آثار بسیار گسترده بوده است.کسی یا گروهی که نخستین نسخه از این آثار را تولید کرد، اکنون به تولیدکننده ای بزرگ در زمینه همین اقلام و اقلامی مانند تولید ماکتهای هواپیما و غیره تبدیل شده است. پس از آن کسان یا گروههای دیگر که به تولید این آثار روی آوردند تنها به دلیل بازار بزرگ این آثار بود و هیچ انگیزه ایای جز به دست آوردن سود بادآورده نداشتهاند. ابتدا آن چیزهایی که در میان همه این تولیدکنندگان مشترک است، بررسی میکنیم:
کیفیت تولید این آثار چه از جنبه مواد و چه از جنبه متن و تصویر بسیار نازل است. همه آنها تا حد ممکن از کلیپ آرت های موجود در بازار برای تصویرهای خود استفاده میکنند. آنها هم که اخیراً تصویرهایی را برای کارهای خود سفارش دادهاند، همگی کم و بیش در سبک کارتونهای کم ارزش ژاپنی بوده است. یعنی تصویرهای موجود در این بستهها به پرباری یا بارش نگرش تصویری کودک کمک نمیکند. پشت تولید این بستهها هیچ نظریه و دیدگاه پژوهشی نیست. یعنی اگر کسی بخواهد درباره کارکرد و رویکرد این بستهها چیزی فراتر از دفترچه راهنمای آنها بداند، بعید است که از یکی دو صفحه، مطالب بیش تری پیدا کند. در یک مورد یکی از این تولیدکنندگان به طور سرراست خود را به گلن دومن چسبانده است و با ترجمه بخشهایی از کتاب او این کار را ترویج میدهد.
ارتباط تنگاتنگی میان تبلیغات تلویزیونی و ترویج این آثار وجود دارد. این ارتباط بسیار بسته است و کم تر در باره آن میشود اطلاعاتی به دست آورد. در سالهای اخیر در برخی از سایتهای مربوط به نوزادان که همگی پیشوند نی نی دارند، کم و بیش در انجمنهای این سایتها در باره این کتابها میان مادران بحثهایی گذاشته میشود که گاهی روشنگر است و گاهی در تأیید این بستهها. اگر این تولیدکنندگان سایت داشته باشند که برخی از بزرگترین آنها ندارند، ادبیاتی که در سایتهای آن است، بسیار ضعیف است. یعنی آنها ادعای نابغه پروری دارند، اما خودشان بعید است که بتوانند چیزی در اندازه انشاهای دبستان بنویسند.
بیش تر این بستهها ادعا میکنند که آموزش آنها همراه با بازی و سرگرمی است. اما راهبردهای بازی در این بستهها، نه عمیق است و نه کارکردی جز همان چیزی دارد که در نهایت کالای خود را به نام آن میفروشند. یادگیری خواندن از راه کارت خوانی یا واژه – بینی.
در چند مورد این بستهها از پدیده ایای به نام تکنولوژی تصویر ذهنی نام میبرند. معلوم نیست منظور آنها از به کاربردن تکنولوژی در مورد تصویر ذهنی چیست. اگر منظور تکنیکهای خواندن است که با تکنولوژی متفاوت است. جست وجو در گوگل چه به زبان فارسی و انگلیسی هیچ نکته ایای در این باره آشکار نمیکند. در مورد تکنولوژی به عنوان فناوری، موضوع ارتباط خواندن با افزارهای امروزی مانند کامپیوتر و موبایل مطرح است.
این نکته نشان میدهد کسانی که این موضوع را در ایران مطرح کردهاند چه درکی از موضوع خواندن دارند. و به احتمال این اصطلاح را از تکنولوژی فکر کسی به نام دکتر آزمندیان گرفتهاند که در ایران نشستهای مثبت اندیشی برگزار میکند و هم او نیز مشخص نمیکند چرا تکنولوژی فکر، زیرا باز ما تکنیکهای مثبت اندیشی میتوانیم داشته باشیم، اما تکنولوژی فکر معلوم نیست اشاره به چه چیزی دارد.
مشتریها یا مخاطبان این کالاها چه کسانی هستند؟
به طور کلی و نه موردی بیش تر خانوادههایی جذب این کالاها میشوند که در خانواده فرهنگ کتاب و کتابخوانی برای کودک ترویج نمیشودخانوادههایی به این کالاها گرایش نشان میدهند که به تبلیغ تلویزیونی به عنوان یک اصل باور دارند. این اصل هم در ارتباط با باور کلی تر به تلویزیون ایران و برنامههای آن است. زیرا در باور اینها تلویزیون ایران به عنوان یک نهاد حکومتی یا دولتی ممکن نیست کالاهای ناسالم و زیان رسان را تبلیغ کند. اشتیاق به زود آموختن و شرکت در مسابقه ایای که نهایی آن کنکور دانشگاهها است، و اضطرابی که در این زمینه در خانواده حاکم شده است، این تصور نادرست را ساخته است که برای آمادگی و شرکت در این رقابتها باید هر چه زودتر کودک خود را آماده کنند
بیش تر این خانواده در رقابت ناسالم اجتماعی باورمند به راه حلهای جادویی شدهاند. یادگیری خواندن نوپا و خردسال در این چارچوب قابل تفسیر است. پیوند دادن مهارت خواندن با نبوغ که متاسفانه مخاطبان و مشتریان این کالاها به طور اصولی نمیدانند که خواندن یک مهارت است و نبوغ یک امر ذاتی و البته میان این دو خلاقیت یک امر دست یافتنی و پرورشی که میان این سه هیچ رابطه ایای برقرار نمیکنند. به طور کلی کسانی که مشتری این بستهها میشوند از روند رشد کودک و تحول زبان در دوره خردسالی کمتر آگاهی دارند.
زمان بندی روی این بستهها کمینه آموزش را روی شش ماهگی گذاشته است. این در حالی است که کودک شش ماهه از نظر رشدی در مرحله ایای کاملن متفاوت با کودک دو ساله به سر میبرد. برخی از آنها سن آموزش را سه سالگی گذشتهاند، اما معلوم نیست چرا این بستهها چنین متفاوت به این موضوع نگاه کردهاند، با این که همه آنها از یک روش ثابت پیروی میکنند.
ادامه دارد ...