پرورش کودک خلاق، چگونه؟!

خلاقیت در زندگی روزمره دارای اهمیت بوده و منحصر به آثار بزرگ هنری یا اختراعات نیست. خلاقیت توانایی شکل دادن به ترکیب تازه‌ای از نظرات یا ایده‌ها برای رسیدن به یک نیاز یا تحقیق و یک هدف است و تفکر خلاق، تفکری است که منجر به نتایج تازه می‌شود. خلاقیت یعنی برقراری ارتباط برای نخستین بار بین آن چیزهایی که قبلاارتباطی به هم نداشت؛ با تکیه بر هوش و تخیل که در همه سنین دیده می‌شود. البته تیزهوشی را با خلاقیت نباید اشتباه گرفت و اشتباه دیگر مترادف دانستن خلاقیت با رفتارهای نادرست، عجیب و حتی مخرب است. شناخت مسائل، تحلیل و بازسازی اطلاعات، ابداع راه حل‌ها یا تعدیل‌های نو و کهنه، مستلزم فعالیت‌های ذهنی‌ای است که برای فرایند خلاقیت ضروری است. بنابراین رفتار خلاقانه در بین افراد با هوش بیشتر مشاهده می‌شود.

خلاقیت به طور طبیعی شکوفا نمی‌شود. بلکه مانند توانایی‌های دیگر نیازمند تشویق و راهنمایی است. هدایت، توجه و تمرکز، نکته‌ای ضروری در فرایند هوش، نبوغ و خلاقیت است و اگر مغز بتواند از اطلاعات بی ربط، پاسخ‌هایی برای مشکلات پیدا کند، قادر به حل مسائلی خواهد بود که دیگران نیستند. کودک خلاق از ذهنی کنجکاو و آفریننده برخوردار است و این مستلزم انتخاب استدلال و تفکر عمیق، خلاصه کردن ادراکات و تغییر و تبدیل آن به شکلی تازه است. این کودکان زیاد کند و کاو و پرسش می‌کنند.

امکانات غیر معمول را می‌آزمایند. دارای تمرکز طولانی و قدرت نظم دهی به آشفتگی هستند. آنان اشتیاق به صحبت درباره کشفیات با دیگران، جسارت زیاد در گفتار، شور و نشاط و مشغولیت‌های شدید جسمانی، صداقت، دقت و توجه شدید در شنیدن، مشاهده اطراف یا انجام کارها را داشته و نیز توانایی ابداع بازی‌های جدید و تغییر در بازی‌ها و قیاس در صحبت‌های خود را دارند. آنان دارای حس استقلال طلبی بالاو توانایی یادگیری از روی ابتکار شخصی بوده و عادت به گلچین و وارسی منابع مختلف را دارند. از دیگر خصوصیات آنان استفاده از نظرات و اشیا برای دستیابی به یک هدف معین است. در بسیاری مواقع آنان به دستکاری روابط ریاضی برای ایجاد رابطه جدید پرداخته و علاقه مند به فشرده سازی و خلاصه نویسی مطالب هستند. این کودکان از معاشرت و صحبت با بزرگان و دبیران احساس لذت می‌کنند. از این رو گفتگو و ارتباط آنان در محیط اجتماعی می‌تواند برای گسترش تجربیاتشان بسیار مفید باشد.

رسانه‌ها نیز در تکوین شخصیت کودک نقش عمده‌ای دارند. اما والدین و مربیان در این رابطه نقش اول را ایفا نموده و باید با وی رابطه صمیمی داشته باشند. آنان می‌توانند با ایجاد سرگرمی‌ها و پرسش‌های پرورش دهنده در کودک رشد شناختی، عاطفی و هیجانی و گویایی واجتماعی ایجاد نموده، انعطاف پذیری و کنجکاوی را در آنان تقویت کنند. در جریان این سرگرمی‌ها است که نیروهای ذهنی وجسمی کودک، یعنی: دقت تخیل، نظم وترتیب و غیره رشد یافته و انگیزه‌ای می‌شود در جهت کسب تجارب اجتماعی. این موضوع نیاز به شناخت دقیق از مراحل دقیق رشد کودک دارد. نحوه تربیت و استفاده از شیوه‌های دموکراتیک یا مستبدانه، اعمال نحوه انضباط و شیوه ابراز محبت هر کدام به نوعی در پرورش یا سرکوب خلاقیت کودکان مؤثر است. البته همچنان مستعدترین محیط برای شکل دهی آن، محیط کلامی و نظام تربیتی و رفتاری خانواده است. از آنجا که کودک حساس‌ترین مراحل رشد خلاقیت را در محیط خانه سپری می‌کند، محیط مناسب خانوادگی، شیوه ونگرش های صحیح فرزند پروری، آزادی و احترام، فعالیت در حد اعتدال و تاکید بر ارزش‌های اخلاقی، در رشد و شکوفایی خلاقیت سهم مهمی ایفا می‌کند.

والدین این خانواده‌ها کودکان خود را در انتخاب موضوعات مورد علاقه آزاد گذاشته، اما کارها و برنامه‌های آن‌ها را تحت نظر داشته و پیگیری می‌کنند به این ترتیب آنان را مستقل بار می‌آورند. متاسفانه انگیزه و خلاقیت کودک در محیط خانواده زمانی از بین می‌رود که تاکید بیش از حد والدین بر هوش و حافظه کودک، ایجاد رقابت میان کودکان، تاکید افراطی بر جنسیت کودک وجود داشته باشد. قرار دادن قوانین خشک و دست و پاگیر در منزل، عدم آشنایی والدین با مفهوم واقعی خلاقیت، انتقاد مکرر از رفتارهای کودک و تحقیر وی در صورت شکست، بیهوده شمردن تخیلات کودک، عدم شناسایی علایق درونی کودک، عدم وجود حس شوخ طبعی در محیط منزل، تحمیل نقش بزرگسالان به کودک از سایر عوامل از بین برنده خلاقیت در کودکان است. از آنجا که در کنار خانواده، مدرسه نیز نقش بسیار مهمی در شکوفایی خلاقیت‌های کودکان دارد سن ورود به مدرسه سنی بسیار بحرانی و حساس در ارتباط با خلاقیت‌های ذهنی است. عواملی همچون تکالیف زیاد، تاکید بر محفوظات، اجرای برنامه‌های هماهنگ و انتظار رفتارهای یکسان از دانش آموزان، عدم توجه به تفاوت‌های فردی، اعمال انضباط و مقررات شدید، تشویق به کسب نمرات بالاو ایجاد جو قوی، رقابت‌های فردی برای ممتاز شدن و عدم شناخت یا بی توجهی به ویژگی‌های کودکان خلاق سبب می‌شود که قدرت تخیل و خلاقیت آنان به تدریج کاهش یابد.

از کمک‌های مدرسه؛ تشویق کودکان به کنجکاوی، آزمایش، تخیل، سئوال کردن و گسترش استعدادهای خلاق، فراهم کردن فرصت برای بیان خلاقانه و حل مسائل به صورت خلاق، آماده کردن بچه‌ها برای تجربیات جدید، یافتن روش‌های مناسب در تغییر رفتارهای مخرب به رفتارهای سازنده و استفاده نکردن از راه‌های کنترل تنبیهی و استفاده از روش‌های هدایت و ارشاد در صورت اشتباه می‌باشد. از دیگر کمک‌های مدرسه می‌تواند ایجاد هدف، تعهد و قدرت بخشیدن به خانواده در این زمینه باشد. خانواده نیز باید در جهت تکمیل تلاش‌های مدرسه گام بردارد. البته علاقه، انگیزه، تصمیم، توجه، پشتکار، خلاقیت، اعتماد به نفس و عزت نفس به سادگی به وجود نمی‌آید، بلکه نتیجه سال‌ها یادگیری، تفکر و آمادگی است. در حقیقت بسیاری از روانشناسان بر تمرین تفکر عمیق تاکید دارند و اهمیت آن را بیشتر از استعداد و علاقه ذاتی می‌دانند. تازه‌ترین تحقیقات حاکی از آن است که خلق و خو و عادات انسان از دوران جنینی و ۲ سال اول زندگی وی ناشی می‌شود و این نکته اهمیت آموزش و روش صحیح تربیت در سنین ابتدایی تولد کودک را نمایان می‌سازد.

نویسنده: ثریا قدوسی

Submitted by Anonymous (تایید نشده) on ی., 09/08/2013 - 10:43